زندگینامهفرهنگ و هنر

زندگینامه پوریای ولی و تأثیر او بر فرهنگ فتوت و مرام پهلوانی

زندگی نامه پوریای ولی ؛ پهلوان اسطوره‌ای ایران و نماد جوانمردی و اخلاق در ورزش باستانی

پوریای ولی، پهلوان نامدار ایرانی، نمادی از جوانمردی، اخلاق و قدرت در فرهنگ و تاریخ ایران است. او تنها یک کشتی‌گیر نبود، بلکه با رفتار پهلوانی و روحیه جوانمردانه‌اش به الگویی ماندگار برای نسل‌های مختلف تبدیل شد. نام او در کنار مفاهیمی چون فتوت، ایثار و مردانگی همواره زنده مانده است.

زندگی پوریای ولی نشان‌دهنده این حقیقت است که پهلوانی تنها در زور بازو خلاصه نمی‌شود، بلکه با روح بلند، گذشت و اخلاق نیکو معنا پیدا می‌کند. اشعار و حکایات برجای‌مانده از او، همچون آیینه‌ای از اندیشه و منش انسانی، همچنان الهام‌بخش جامعه امروز هستند. در ادامه در بخش زندگینامه ماگرتا همراه ما باشید.

زندگینامه پوریای ولی

باکس پروفایل (جدول مشخصات فردی و هنری)

عنواناطلاعات
نامپوریای ولی (منسوب: پهلوان محمود خوارزمی)
دورهٔ تاریخیسده‌های هفتم و هشتم هجری (تقریبی)، همزمان با اواخر دوران خوارزم و سده‌های نخست ایلخانی
خاستگاهخوارزم/خیوه (روایت غالب)، پیوندهای فرهنگی با فرارود و خراسان
جایگاهپهلوان (کشتی)، صاحب سلوک فتوتی، چهرهٔ صوفیانه، شاعر منسوب
حرفهٔ منسوبپوستین‌دوز/چرم‌دوز (پیشهٔ شریف به‌عنوان نماد زیستِ ساده و حلال)
آثاررباعیات و حکمت‌های منسوب؛ مجموعه‌های گردآوری‌شده در قرون بعد؛ رساله‌هایی که به او نسبت داده‌اند (با تردید پژوهشی)
آرامگاهخیوه (خوارزمِ امروز)، زیارتگاه و مجموعهٔ معماری شناخته‌شده در فرارود
درونمایهٔ شهرتجوانمردی، فتوت، اخلاق پهلوانی، روایت مادر و باختِ آگاهانه
اثرگذاریالگوسازی اخلاقی برای زورخانه و ورزش پهلوانی؛ الهام‌بخش در شعر و نقاشی قهوه‌خانه‌ای؛ تأثیر فرهنگی فرامرزی
کلیدواژه‌هافتوت، جوانمردی، زورخانه، مرشد، میل و کباده، اخلاق پهلوانی

کودکی و خانواده

خوارزم؛ جغرافیای تلاقی فرهنگ‌ها

خوارزم در سده‌های میانه، نه فقط یک شهر/ناحیه، که چهارراهی میان ایران، فرارود و دنیای ترک‌زبان بود. بازارهای پرهیاهو، سازمان‌های صنفی، خانقاه‌ها و میدان‌های کشتی، بخشی از زیستِ روزمره را می‌ساخت. اگر پوریای ولی را فرزند خوارزم بدانیم، باید بپذیریم که از کودکی در «جامعه‌ای صنفی و آیینی» نفس کشیده است؛ جامعه‌ای که در آن «هنرِ دست» (چرم‌دوزی) و «هنرِ دل» (جوانمردی) همسایه‌اند.

خانوادهٔ شرافتمندِ کار

روایت‌های مردمی، از خانواده‌ای ساده اما شرافتمند می‌گویند؛ پدری اهل کار و مادری اهل دعا. در چنین کانونی، ارزش‌های «نانِ حلال»، «دست‌گیریِ مستمند» و «حفظ آبرو» نه در خطابه، که در زندگی روزمره آموزش داده می‌شود. این بستر، پیش‌درآمدی است بر انتخاب بعدیِ پوریای ولی: بازوی نیرومند در کنار دلِ نرم.

از بازی کودکانه تا تمرین پهلوانی

میدان‌های کشتی محلی و جشن‌های آیینی، نخستین صحنه‌های «تماشای قدرت» برای کودکی کنجکاو است. اما در روایتِ پوریای ولی، قدرت از ابتدا با «قید» معرفی می‌شود: قیدِ انصاف. او از همان آغاز یاد می‌گیرد که «بردن» همهٔ داستان نیست؛ «چگونه بردن» مهم‌تر است.

همسایگیِ خانقاه و زورخانه

در خوارزم و خراسان، پیوند خانقاه و زورخانه دیرینه است. ذکرِ مرشد و ضربِ زنگ، پژواکی از خانقاهی است که «فتوت» را به «ورزش» پیوند می‌زند. کودکیِ پوریای ولی در چنین لَختی از تاریخ، احتمالاً هم‌زمان با صدای دف و ضرب سپری شده است.

زندگینامه پوریای ولی

تحصیلات و علاقه به هنر (دانش و سلوک)

مکتبِ کار و مکتبِ خانقاه

«تحصیل» در معنای کلاسیک امروزی، برای پهلوانِ صنفی، بیشتر از جنسِ مکتب‌خانه، تجربهٔ صنفی و مشقِ خانقاهی است. او «درسِ بدن» را در زورخانه و «درسِ دل» را در حلقهٔ فتوت و خانقاه می‌آموزد: پرهیز از غرور، رازداری، نان‌دادن، سفره‌داری، و حفظ حرمتِ رقیب.

خواندنِ حکمت‌ها و سرودنِ رباعی

رباعیاتِ کوتاه و حکمت‌های منسوب به پوریای ولی، نشان می‌دهد که پهلوانی از جنس «خاموشیِ معناگر» بوده است؛ کلمات اندک، معنا فشرده. رباعی در سنت فارسی، وزنِ اندیشهٔ لحظه را حمل می‌کند و به‌همین سبب، با زیستِ مجاهدانهٔ او سازگار است.

هنرِ دست به‌مثابهٔ ریاضت

پوستین‌دوزی/چرم‌دوزی یک «هنر» است؛ تمرینِ صبر، دقت و پاکیزگی. پهلوانی که پیشهٔ شریف دارد، «بازار» را در کنار «میدان» می‌شناسد و این شناخت، مانع از «قدرتِ بی‌قید» می‌شود. در فتوت، پیشه «معیار اخلاق» است: کسی که نانِ خود را از دستِ خود بگیرد، بر دلِ خود نیز مالک‌تر است.

موسیقی زورخانه و ذوقِ زیبایی

فهمِ ضرب‌آهنگ، نه فقط در ریتمِ چرخ و کباده، که در ریتمِ جمله و رباعی نیز دیده می‌شود. پیوندِ موسیقی زورخانه با زبانِ کوتاهِ حکمت‌آمیز، از پوریای ولی چهره‌ای می‌سازد که «زیبایی» را در دلِ «زور» بنشاند.

شروع فعالیت حرفه‌ای (میدان و مرشد)

میدان‌های محلی و مرزهای پهلوانی

هر پهلوانی از میدان‌های کوچک آغاز می‌کند: از کوچه و کاروانسرا تا میدان‌های جشن‌های شهری. پوریای ولی به‌تدریج از پهلوانیِ محلی به پهلوانیِ شهره بدل می‌شود. «قدرتِ دیده‌شده» اما زیر نگاه مرشد و آیین است؛ قدرت باید «قانون» داشته باشد.

مرشد و حلقهٔ فتوت

آیین فتوت، مرشد می‌خواهد و «پیمان». گفته‌اند که پهلوانان در آیینی ساده، پیمان جوانمردی می‌بستند: دروغ نگویند، ضعیف را نیازارند، سفره‌دار باشند، و از قدرت برای تحقیر رقیب استفاده نکنند. این پیمان، قانون نانوشتهٔ میدان است.

مواجهه با رقیب؛ تمرین انصاف

تمرین انصاف یعنی «دیدنِ دیگری» به‌مثابهٔ انسان. در روایت‌های پوریای ولی، رقیب دشمن نیست؛ امکانِ سنجش خود است. در همین نگاه است که «باختن» نیز «بردن» می‌شود، اگر جانِ انسانی را از شکستن در امان نگه دارد.

سفرهای پهلوانی

پهلوان برای آزمودن خود سفر می‌کند: از شهری به شهر دیگر. سفرهای پهلوانی، افزون بر میدان‌های تازه، آفاق تازه‌ای از فرهنگ‌ها و آیین‌ها را نیز نشان می‌دهد: چگونه هر دیار، «زور» و «زیبایی» را همسایه می‌کند.

زندگینامه پوریای ولی

مسیر شهرت و محبوبیت

قصهٔ مادر و باختِ آگاهانه

مشهورترین روایت دربارهٔ پوریای ولی، قصهٔ «مادر» است: پهلوانی که پیش از مسابقه، زمزمهٔ مادری را می‌شنود که برای پیروزیِ فرزندش دعا می‌کند—و آگاهانه می‌بازد تا دلِ مادری نشکند. این قصه، صرف‌نظر از جزئیات تاریخی، «چکیدهٔ فتوت» است: برنده بودن در اخلاق، نه‌فقط در نتیجهٔ میدان.

از میدان تا خانقاه تا بازار

محبوبیت پوریای ولی تنها میان پهلوانان نبود؛ بازار و خانقاه نیز او را از خود می‌دانستند. بازاریان به «پیشه‌داری»اش افتخار می‌کردند، خانقاهیان به «دل‌آرامی»‌اش، و پهلوانان به «قانون‌مندی»‌اش. همین هم‌نشینیِ سه‌گانه از او چهره‌ای فراگیر ساخت.

زیارتگاهِ فرارود

آرامگاه منسوب به او در خیوه، سال‌هاست که زیارتگاه اهل دل و اهل ورزش است. معماری باشکوه و آیین‌های محلی، قصه را از کتاب به «جسم» تبدیل کرده‌اند؛ قصه‌ای که مردم لمسش می‌کنند، نه فقط می‌خوانند.

ورود به حافظهٔ جمعی ایران

نام پوریای ولی از زورخانه تا شعر، از نقاشی قهوه‌خانه‌ای تا قصه‌های مادربزرگ‌ها جاری است. هرجا که کسی از «جوانمردی» بگوید، سایهٔ او هست؛ گاه در تک‌مصراعی که بر سردر زورخانه نوشته‌اند، گاه در نام‌گذاری باشگاه‌ها و آیین‌ها. 🥁

آثار شاخص منسوب (گزیدهٔ تحلیلی)

نسبت دادن آثار مکتوب به پوریای ولی، به‌سبب گذرِ قرن‌ها و تدوین متأخر، همیشه قطعی نیست. آنچه می‌آید «منسوب» یا «روایت‌شده» است.

رباعیات و کلمات قصار

رباعی‌های منسوب به او کوتاه و اخلاقی‌اند؛ نمونه‌ای از مضمون: «مردی نبود فتاده را پای زدن؛ گر دستِ فتاده‌ای بگیری مردی». این زبان، «اخلاقِ عملی» را در وزنِ شعر جا می‌دهد—برای نصب بر دیوار زورخانه یا به‌عنوان ذکرِ مرشد.

حکمت‌های فتوتی

در برخی تذکره‌ها و مجموعه‌ها، حکمت‌هایی دربارهٔ راز، نان‌دادن، سفره‌داری و انصاف به او منسوب است. ساختار این کلمات، کوبنده و روشن است؛ فرمان نمی‌دهد، «یادآوری» می‌کند.

رساله‌های منسوب

گاه رساله‌هایی با عنوان‌هایی چون «فتوت‌نامه» یا «کلمهٔ پوریای ولی» به او نسبت داده می‌شود. این متون غالباً تدوین‌های متأخر از تعالیم فتوتی هستند؛ ارزش‌شان در نشان‌دادنِ استمرار «زبان فتوت» است، نه الزاماً سندیت تاریخی.

اشارات در ادب و نقاشی

نقاشی قهوه‌خانه‌ای، با قاب‌هایی از «پهلوانِ جوانمرد»، بارها به روایت‌های او پرداخته است. در شعر معاصر نیز، نامش استعاره‌ای برای «اخلاقِ قهرمانانهٔ بی‌ادعا» شده است.

تحلیل «نقش‌های ماندگار» (روایت‌های الگوساز)

شکستِ اخلاقاً پیروز

روایت «باختن برای نبُریدنِ دل» فقط روایتِ احساس نیست؛ تئوری اخلاقیِ «غلبه بر نفس» است. در جهانِ زورآزمایی، وسوسهٔ اقتدار، پهلوان را می‌سنجد—و پوریای ولی نشان می‌دهد که برتریِ اخلاقی، از برتریِ فیزیکی بلندمرتبه‌تر است.

هم‌سفره‌گی با مردم

پهلوانِ محبوب، «از مردم» است؛ نانش از کارِ دست است و سفره‌اش باز. این نقش، «قهرمانِ دور از دسترس» نمی‌سازد؛ «همسایهٔ بلندِ اخلاق» می‌سازد—کسی که می‌توان کنارش نشست و آموخت.

انتقال قدرت به قانون

در آیین فتوت، قدرت بدون قانون، ویرانگر است. پوریای ولی «قدرتِ قانون‌مند» را الگو می‌کند: قدرتی که مرشد و پیمان دارد و در برابرِ ضعیف نرم و در برابرِ ستم‌گر سخت است.

پیوند زورخانه و خانقاه

نقش ماندگار دیگر، «معنوی‌کردنِ ورزش» است: ذکر، احترام به پیش‌کسوت، آداب ورود و خروج، و موسیقیِ ذکر—همه نشانهٔ آن است که ورزش، تمرینِ اخلاق نیز هست؛ و این پیوند، هنوز در زورخانه‌ها زنده است. 🌿

زندگینامه پوریای ولی

سبک پهلوانی و سلوک (به‌جای «سبک بازیگری»)

اقتصاد حرکت، وفور معنا

پوریای ولی را با «نمایشِ عضله» نمی‌شناسند؛ با «اندازه» می‌شناسند. حرکت‌های به‌اندازه، ضرباهنگ‌های موزون، و پرهیز از اغراق، اخلاقِ میدان را می‌سازد: شأنِ رقیب حفظ شود، تماشاگر اخلاق را یاد بگیرد.

زبانِ کوتاه، دلِ بلند

در رباعیات و کلمات، کلام اندک است و معنا بلند. این سبک، با تمرینِ زورخانه‌ای سازگار است: «اندک و مداوم»—کم بگو، درست بگو، عمل کن.

سحرخیزی، طهارت و آداب

زورخانه با آب و خاک و ذکر معنا می‌گیرد. پهلوان به سحرخیزی، پاکیزگی، و احترام به پیش‌کسوتان مقید است. این آداب، سلوکی است که بدن را به روح پیوند می‌دهد.

پیشهٔ شریف

پیشهٔ چرم‌دوزی (در روایات منسوب) نمادِ آن است که پهلوان «نانِ خود را از دستِ خود» می‌گیرد. سبکِ پهلوانیِ پوریای ولی از اقتصاد زندگی تا اخلاقِ میدان یکدست است: ساده، پاک، و باانضباط. 🧵

زندگی شخصی

زیست ساده و کم‌ادعا

هر چه روایت‌ها پررنگ‌اند، زندگی شخصی پوریای ولی اندک‌گوست؛ و همین کم‌گویی، بخشی از جذابیت اوست. پهلوان در روایت‌ها «بر‌سجادهٔ کار» می‌نشیند و «بر سفرهٔ مردم» می‌نشیند؛ بی‌آنکه به تظاهر محتاج باشد.

پیوند با مردم و سفره

در فرهنگ فتوت، «سفره» مرکزِ اجتماع است: سفرهٔ نان، سفرهٔ حرف. پهلوانِ محبوب، سفره‌اش را می‌گستراند؛ یتیمان و رهگذران را محترم می‌شمارد و دل‌ها را با نان نرم می‌کند.

خلوتِ خانقاهی

در کنار میدان، جایی برای خلوت هست: ذکر، مراقبه، و حساب‌کشی از نفس. این خلوت، ضامن آن است که «قدرت» به «غرور» بدل نشود؛ و این رازِ ماندگاری است.

زندگینامه پوریای ولی

حواشی و چالش‌ها

تاریخِ متغیر، روایت‌های متکثر

دربارهٔ تاریخ دقیقِ زندگی و مرگِ پوریای ولی اجماع وجود ندارد. برخی منابع، او را متولد/ساکنِ خوارزم و مدفون در خیوه می‌دانند؛ برخی زمانه‌اش را اندکی جابه‌جا روایت می‌کنند. این تکثر، طبیعیِ چهره‌ای نیمه‌تاریخی–نیمه‌اسطوره‌ای است.

نسبت آثار مکتوب

بخش قابل‌توجهی از آثارِ منسوب، تدوین‌های متأخر است. پژوهشِ متنی نشان می‌دهد که «صدا»ی فتوت مشترک است و در قرون مختلف، به نام پهلوانان بزرگ (ازجمله پوریای ولی) ثبت شده. پس باید میان «سنتِ فتوت» و «شخصِ تاریخی» تفکیک نهاد.

تملکِ منطقه‌ای

هر خطه‌ای می‌کوشد پهلوان را «از خود» بداند؛ طبیعی است، اما گاه به تعصب‌های محلی می‌انجامد. نگاه دقیق‌تر، پوریای ولی را «سرمایهٔ مشترک فرهنگی» می‌داند: پهلوانی فرامرزی در جهان ایرانی.

اسطوره‌سازیِ افراطی

اسطوره پوستِ حافظه است، اما زیاده‌روی در آن، اخلاق را به «داستانِ دست‌نیافتنی» بدل می‌کند. قوتِ روایتِ پوریای ولی در «عمل‌پذیری» است: جوانمردی، قابِ عمل روزانه دارد.

جوایز و افتخارات

کرامتِ تاریخی، نه مدالِ رسمی

در روزگار او «جایزه» به معنای امروز نبود؛ افتخار، «ذکر خیر» بود و «حرمتِ مردم». لقب «ولی» نشانِ منزلتِ معنوی است: پهلوانی که از «زور» به «نور» عبور کرده.

تکریمِ آیینی

نامِ او در ذکر مرشدان، بر سردر زورخانه‌ها و در مراسم آیینی زنده است. ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای به‌عنوان میراث ناملموس، در سطح ملی/جهانی شناخته شده و نام پوریای ولی در همین بافت، نشانهٔ اعتبار اخلاقیِ سنت است. 🏛️

تأثیرگذاری و میراث

الگوی اخلاقِ ورزشی

پوریای ولی، معیارِ «کسبِ قدرت با قیدِ اخلاق» را تثبیت کرد. امروز هرجا سخن از «رقابت منصفانه» است، می‌توان ردّی از آموزهٔ او دید: احترام به رقیب، حفظ کرامت، و پرهیز از تحقیر.

زبانِ مشترکِ فرهنگ پهلوانی

او مفاهیم کلیدی فتوت—سفره، رازداری، نان‌دادن، احترام به پیش‌کسوت—را در حافظهٔ جمعی نهادینه کرد. مرشد، ضرب، زنگ و ذکر، با نام او معنی مضاعف می‌گیرند.

پیوندِ نسل‌ها

از زورخانه‌های کهن تا باشگاه‌های امروز، از نقاشی قهوه‌خانه‌ای تا فیلم و ادبیات معاصر، نام پوریای ولی پلی است میان قدیم و جدید: یادآورِ اینکه ورزش بدون اخلاق، ناقص است؛ و اخلاق بدون تمرین، سست.

فرامرزی بودن میراث

آرامگاه خیوه و احترامِ فرارود به او، نشان می‌دهد که پوریای ولی متعلق به «جهان ایرانی» است، نه فقط یک شهر/کشور. این فرامرزی بودن، سرمایهٔ گفت‌وگو میان فرهنگ‌های همسایه است—زبانِ مشترکِ جوانمردی. 🌍

زندگینامه پوریای ولی

جدول جامعِ روایت‌ها، آثار منسوب و بازنمایی‌های فرهنگی

به‌جای «فیلم‌ها و سریال‌ها» (که دربارهٔ او اندک و غیرقطعی‌اند)، این جدول برای استفادهٔ وب‌سایتی، سه محورِ قابل استناد را کنار هم می‌آورد: متن‌های منسوب، یادمان‌ها، و بازنمایی‌های هنری–آیینی.

دستهعنوان/محورتوضیحیادداشت
متن‌های منسوبرباعیات و کلمات قصارمجموعه‌های گردآوری‌شده در قرون متأخرانتساب غالباً روایی است
متن‌های منسوبفتوت‌نامه‌ها/رسائلگزیده‌هایی که به او یا سنتِ او نسبت داده شدهنیازمند نقد متن
یادمان‌هاآرامگاه خیوهمجموعهٔ معماری شناخته‌شده در خوارزمزیارتگاه اهل فتوت
آیین‌هاذکر مرشد و زنگ زورخانهحضور نام و حکمت او در ذکرهامیراث ناملموس
هنرهای تصویرینقاشی قهوه‌خانه‌ایصحنه‌های جوانمردی و میدان کشتیبازنمایی مردم‌پسند
ادبیات معاصراشاره‌های استعاریاستفاده از نام او در شعر/نثرنماد اخلاق رقابت

سؤالات متداول

۱) آیا پوریای ولی شخصیت تاریخیِ قطعی است یا اسطوره؟
هر دو: هسته‌ای تاریخی (پهلوان محمود خوارزمی/پوریای ولی) که در گذر قرون، با روایت‌های اخلاقی و آیینی بالیده و اسطوره‌گون شده است.

۲) آیا شعرِ «مردی نبود فتاده را پای زدن…» قطعاً از اوست؟
انتساب در تذکره‌ها آمده اما قطعی نیست؛ بااین‌حال، مضمونِ شعر چنان با «سنت فتوت» و نام او گره خورده که به‌مثابهٔ شعار اخلاقی پذیرفته شده است.

۳) آیا رسالهٔ مکتوبی از خود او داریم؟
متن‌های منسوب هست، اما بیشتر تدوین‌های متأخر و روایی‌اند. برای استناد علمی، باید نقد متن و سنجش زبانی انجام شود.

۴) چرا آرامگاه او در خیوه اهمیت دارد؟
به‌سبب سنت محلیِ فرارود که او را «پهلوان–ولی» می‌داند؛ مجموعهٔ معماری و آیین زیارت، حافظهٔ زندهٔ نام او را نگه داشته است.

۵) سهم او در ورزش امروز چیست؟
اخلاقِ رقابت: احترام به رقیب، پرهیز از تحقیر، قانون‌مندی قدرت، و پیوند ورزش با اخلاق و فرهنگ—سهم‌هایی که فراتر از زورخانه، در هر رقابتی معتبر است. 🙂

سخن پایانی

پوریای ولی آینه‌ای است که در آن «زور» و «زیبایی» با هم دیده می‌شوند. او به ما می‌آموزد که پیروزیِ بی‌اخلاق، شکست است؛ و شکستِ اخلاق‌مند، پیروزی. در جهانِ امروز که رقابت‌ها شتاب‌زده و رسانه‌زده‌اند، بازخوانیِ او یعنی یادآوریِ «اندازه»: اندازهٔ سخن، اندازهٔ حرکت، اندازهٔ قدرت.

سه درس برای اکنون

۱) قدرت با قید: هر قدرتی باید به قانون و اخلاق مقید شود؛ وگرنه به تحقیر می‌انجامد.
۲) پیشه و پهلوانی: استقلال اقتصادی و زیستِ ساده، پشتوانهٔ استقلال اخلاقی است.
۳) کم‌گویی و بسیارکردن: کلمهٔ کم، عملِ بسیار—سنتی که رباعیات منسوب و روایتِ میدان، هر دو تعلیم می‌دهند.

افق بازخوانی

برای نسل جوان، پوریای ولی صرفاً قصهٔ یک کشتی‌گیر باستانی نیست؛ یک «روش» است: چگونه در میدانِ رقابت «انسان» بمانیم. اگر ورزش و فرهنگ را دوباره به هم پیوند بزنیم، نام او نه فقط بر سردر زورخانه، که در «روشِ زندگی» ما حک می‌شود. 🌱

نظر شما چیه؟

  • اگر امروز پوریای ولی در کنار ما بود، در فضای ورزش حرفه‌ای و رقابت‌های رسانه‌ای، «فتوت» را چگونه اجرا می‌کرد؟
  • شما روایت «باختِ آگاهانه» را چگونه می‌خوانید: الگوی اخلاقی قابل اجرا یا افسانه‌ای زیبا؟
  • اخلاقِ پهلوانیِ او در کدام عرصهٔ غیرورزشی (کسب‌وکار، سیاست، آموزش) بیشترین کارایی را دارد؟
  • از نظر شما مهم‌ترین اصل فتوت—سفره‌داری، رازداری، یا احترام به رقیب—کدام است و چرا؟

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده + پنج =