جواب درس پانزدهم هدیه کلاس چهارم ☑️ یک ماجرای زیبا

جواب درس پانزدهم هدیه کلاس چهارم دبستان ؛ در این نوشته از بخش آموزش و پرورش ماگرتا به پاسخ و جواب سوالات تمرین های برایم بگو و بررسی کنید صفحه ۹۹ ، گفت و گو کنید و به کار ببندیم صفحه ۱۰۰ ، برایم بگو و تدبر کنیم صفحه ۱۰۳ درس ۱۵ پانزدهم یک ماجرای زیبا کتاب هدیه های آسمانی پایه چهارم ابتدایی پرداخته ایم. در ادامه با ما همراه باشید.

همچنین بخوانید: جواب درس چهاردهم هدیه چهارم ابتدایی

جواب برایم بگو صفحه 99 درس 15 هدیه کلاس چهارم

از کار خلبان قهرمان، شهید عبّاس بابایی آموختم که به تنهایی درس خواندن کافی نیست، درس خواندن علم و آگاهی ما را افزایش می دهد، اما باید فکری هم برای پرورش ایمان خود بکنیم، و یکی از از این راه ها، کمک به هم نوع خود در زمان سختی و مشکلات است.

جواب بررسی کنید صفحه 99 درس پانزدهم هدیه های آسمانی چهارم

آیا برای کمک به دیگران همیشه باید منتظر باشیم تا آنها از ما کمک بخواهند؟

پاسخ: خیر، نمونه اش شهید بابایی بود که بدون آنکه سرایدار از او کمک بخواهد، به آنها کمک کرد.

دوستم پایش شکسته است و با عصا به مدرسه می‌آید. من هم کیفش را برایش می آورم.

هفته‌ی گذشته دوستم نتوانست به مدرسه بیاید. من امروز در درس هایی که عقب افتاده بود به او کمک کردم و آنها را به او یاد دادم.

دوستم امروز لقمه‌اش را در خانه جا گذاشته است. من لقمه ای که با خود آورده بودم را با او نصف کردم.

پاسخ گفت و گو کنید صفحه 100 درس پانزدهم هدیه های آسمان چهارم

با توجّه به داستان، درباره‌ی معنای این سخن امام علی -علیه السّلام- با دوستان خود گفت و گو کنید.

«برترین نیکی، کمک به دیگران است.»

پاسخ: به فرموده امام علی (ع) اگر می خواهیم به دوستان خود نیکی کنیم، باید سعی کنیم به آنها در کارهایشان کمک کنیم.

جواب به کار ببندیم صفحه 100 درس 15 هدیه های آسمانی چهارم

این قصّه را بخوانید؛ سپس عبارت پایان آن را کامل کنید.

نرم نرمک باران می‌بارید.
کیفم روی دوشم بود و به سوی مدرسه می‌رفتم.
دست‌هایم یخ کرده بودند.
باران، کم کم شدید شد و من بدون چتر تند تند از کوچه‌ها می‌گذشتم.
قطره‌های باران به صورتم می‌خورد و بیشتر سردم می‌شد.
ناگهان احساس کردم حتّی یک قطره باران هم به صورتم نمی خورَد. فکر کردم باران قطع شده امّا وقتی دقّت کردم، دیدم خانمی چتر خود را بالای سرم گرفته است.
صورت مهربانی داشت. به او سلام کردم و او هم با لبخند جوابم را داد.
خانم مهربان تا درِ مدرسه همراه من آمد و بعد با من خداحافظی کرد و برگشت.
با اینکه مسیرش با من یکی نبود امّا برای کمک کردن به من تا جلوی درِ مدرسه آمده بود. چه خانم مهربانی!

وقتی مهربانی آن خانم را دیدم، با خودم تصمیم گرفتم من تا حدی که می توان با او مهربان باشم و اگر نیاز به کمکی داشت او را کمک کنم.

همچنین بخوانید: جواب درس شانزدهم هدیه های آسمان چهارم ابتدایی

پاسخ برایم بگو صفحه 103 درس 15 هدیه چهارم

آدم های موفّق و بزرگ مانند سردار شهید علی صیّاد شیرازی، در کودکی هم روحیه مهربانی و انسان دوستی داشته اند و به دوستان و نزدیکان و انسان های اطراف خود نهایت محبت و کمک را می کرده اند.

جواب تدبر کنیم صفحه 103 درس پانزدهم هدیه چهارم

اَحسِن کَما اَحسَنَ اللّٰهُ اِلَیكَ
به دیگران نیکی کن؛ آن چنان که خدا به تو نیکی کرده است. سوره‌ی قصص، آيه‌ی 77

میان این آیه و داستانی که خواندید، چه ارتباطی می بینید؟

پاسخ: شهید صیاد شیرازی چون بنده شاکر خدا بوده، از نعمت هایی که خدا به او داده آگاهی داشته است، برای همین می داند خداوند چه نیکی بزرگی به او کرده است، او هم همین نیکی را به دیگران می کند و این گونه از نعمت های خداوند شکر می کند.

همچنین بخوانید: جواب درس سیزدهم هدیه های آسمانی چهارم

توجه: شما دانش آموزان عزیز پایه چهارم دبستان می توانید برای دسترسی بهتر و سریع تر به جواب سوالات و فعالیت های کتاب هدیه های آسمان چهارم ابتدایی ، در انتهای جواب تمرینات درس مورد نظر خود، عبارت « ماگرتا » را نیز به همراه آن در گوگل سرچ (جست و جو) کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله جواب درس 15 پانزدهم یک ماجرای زیبا هدیه های آسمانی کلاس چهارم دبستان ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید. 😊