متن آرزوی مرگ : زندگی گاهی آنقدر برایمان تاریک جلوه می کند که دوست داریم در مورد آن سیاهی فریاد بزنیم! ما دوست داریم مرگ خود را در آغوش بگیریم تا به این منظره دردناک زندگی پایان دهیم! اگر به این نقطه رسیده اید، ممکن است بخواهید چند نقل قول آرامش دهنده را در استوری، بیو یا کپشن اینستاگرام خود به اشتراک بگذارید تا دلمان آرام شود.
این دنیا ارزش غصه خوردن نداره اما با متن های مختلف غم انگیز آرزوی مرگ داشتن را در متن غمگین ماگرتا می خوانیم پس همراه ما باشید!
متن پیشنهادی : متن در مورد درد
متن آرزوی مرگ
من دیر زمانی ست که مرده ام اینی که می بینید روح خسته و سرگردان من است که بی هدف از سویی به سوی دیگر می رود.
روز مرگم اشک را پیدا کنید
روی قلبم عشق را پیدا کنید
روز مرگم خاک را باور کنید
روی قبرم لاله را پرپر کنید
خانه را وقف نیلوفر کنید
پیکرم را غرق در شبنم کنید
روز مرگم دوست را دعوت کنید
بعد مرگم خنده را سر کنید
رفتنم را ای دوستان باور کنید
میگویند مرگ حق است
پس چرا خوشبختی حق نیست…؟
متن پیشنهادی : متن درباره درد دوری
من را تمام شده بدان!
از همان روزی که از مرگ خودم نترسیدم….
ﻭ ﻣﺮﮒ ﻣﺮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻣﺮﮒ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻔﺲ ﻧﮑﺸﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ!
ﻣﻦ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﯿﺸﻤﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﮐﻪ
ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﺩﻧﺪ، ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪﻧﺪ
ﻭ ﺧﯿﺲ ﺍﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺷﻌﺮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﻣﯽﮔﺮﯾﺴﺘﻨﺪ، ﻗﺮﺽ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ.
ﻣﯽﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ
تکلیفم روشن است ؛ خاموش میشوم شیرینم … فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم ! آری دست تو اگر بود ، دست من درجیبم نبود وبدان قلب من هم مثل ساعت بارفتنت از کار می افتد رفتنت باروزهایم کاری نکرد اماشبهایم ….کاش خوشبختی هم مانند مرگ حق بود کاش…!!
متن ارزوی مرگ کوتاه
یکبار زاییده شدن
و این همه مردن …
مرگ انسان زمـانیست
که نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن . . .
مرگ از تو مهربان تر است
که هر روز
به او نزدیک تر می شوم
اما تو…
متن پیشنهادی : متن در مورد میخوام تنها باشم
درون سینه ام باشی پس از مرگ
من از دست تو در امید و بیمم
مرگ مردن نیست و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست،
من مردگان بیشماری را دیده ام که راه میرفتند
حرف میزدند، سیگار میکشیدند.
بعد از مرگم….. جنازه ام را بسوزانید …میخواهم….حسرت سر خاک آمدنم به دل خیلی ها بماند…
بیو آرزوی مرگ دارم
من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید
مرگ من ان زمان روی داد که آرام و بی صدا بغض در گلویم شکسته شد بدونه آن که کسی از دردم خبردار شود.
حافظــه ی آدم هــای غمگیــن قویـــست
می داننــد کجــایِ کــدام خیــابــان
آن روز ” مُـــ ـردنـ ــــ ـــد ” …
متن پیشنهادی : متن در مورد روزهای سخت زندگی
مرگ حتما این نیست که
علائم حیاتی نداشته باشی…
علایق حیاتی هم نداشته باشی؛ مُـــــردی …
خدایا سه حرفیه عشق رو تجربه کردم
حالا وقتشه سه حرفیه مرگ رو تجربه کنم
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایست!
متن ارزوی مرگ انگلیسی
I witnessed my own death when I put my youth at the feet of someone from whom I saw nothing but ruthlessness.
من مرگ خودم را به چشم دیده ام آن زمان که جوانیم را به پای کسی گذاشتم که جز بی مهری چیزی از او ندیدم.
Whenever you hear about my death
Look for the tomb that is written on its stone:
I was simple, I lost!
هر گاه خبر مرگم را شنیدی
در پی مزاری باش که بر سنگش نوشته :
ساده بودم ، باختم !
I do not want to be alive anymore. I will summarize in this one line, God grant death to this poor servant of yours.
من دیگه نمیخوام زنده باشم. توی همین یک خط خلاصه میکنم، خدایا مرگ رو به این بنده ی بیچاره ات عطا کن.
متن پیشنهادی : متن دلم گرفته
امیدواریم از متن های آرزوی مرگ نهایت استفاده و لذت را برده باشید. اگر شما هم جمله ای درباره داشتن اروزی مرگ دارید در قسمت دیدگاه برایمان بنویسید.
فدای حضرت عزرائیل فقط مرگ آرومم میکنه
میگن.تنهایی سخته از مرگ هم بدتره…..چون اگر مردی بعد مرگ بعضی ها هستن که یه یادی از تو کنند…
..
.
اگر زنده باشی .
.
همین آدم ها که بعد مرگ یادی از تو می کردنند دلیل تنهایی تو شدن……؟
اما من که خانواده هم دارم ………………تنهام……………………؟
وقتی هدف و امیدی برای زندگی کردن نداری پس فقط زنده ای ، خدایا مرگ من را برسان ، آمین
شاید با مرگ حالم خوب شد
دقیقا منم حس شما رو دارم
از 5 سالگی بزرگترین آرزوی من مرگ بوده تا الان که 38 سالمه
دعا کنید تو تصادف بمیرم تا خانوادم از پول دیه من استفاده کنن
بی پولی و بدبختی بدجور بهم فشار میاره
مرگ با تصادف شیرین ترین اتاق ممکن واسه منه فقط دعا کنید
عزیزدلی که نمیشناسمت امیدوارم عمر طولانی . با عزت کنی و به همه آرزوهای قشنگت برسی هیچوقت اینطور نگو
اشتباه ما مردها همینجاست که هیچوقت زندگی نکردیم هیچوقت نخواستیم خودمون را ببینیم همش بفکر زن و بچه ای بودیم که برای همه وقت داشتند جز خود ما سی وپنج سال تن به هرکاری دادم درست ونادرست قانونی وغیر قانونی یه پیرهن یکسال قبل از ازدواج گرفته بودم با یه کاپشن تاناکورا باورنمیکنی باهمینا سر کردم پول دوتا بستنی داشتم از سطل زباله یه کاغذ بستنی هم بر میداشتم میگفتم من خوردم براشماهم گرفتم آخر چی شد الان روز سیژده بدر بیمار و شکسته دل نشسته ام و به سادگی خودم میخندم و اونا دارن کیف خودشون را میکنند
دلم عجیب مرگ میخواد مثل ماهی کنار ساحل جان می دهد . در این دنیا جان میدهم مرگ به سراغم نمی آید