انشا در مورد کم گوی و گزیده گوی چون در ❤️ با مقدمه و نتیجه گیری

انشا در مورد کم گوی و گزیده گوی چون در : سخن گوهری نایاب است که هیچ وقت ارزش و اعتبار خود را از دست نمی دهد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در  بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد ذهن خلاق

انشا در مورد کم گوی و گزیده گوی چون در

مقدمه: سخن نیکو گفتن نشان از هنرمندی فرد است. چه بسیار افراد عاقلی که فقط به سخنان دیگران گوش می کنند و حرف بیهوده بر زبان جاری نمی سازند.

بدنه: خداوند بهترین و شایسته ترین نعمتش یعنی سخن گفتن و عقل را به انسان هدیه کرده است. انسان موجودی عاقل و سخن گو است که باید برای همه سخنان خودش پاسخ گو باشد پس بهتر است از روی ادب، مهر، عشق و عقل سخن بگوید و برای تک تک کلماتی که بر زبان می آورد پیامی نیکو داشته باشد.

هر صبح خدا را سجده کند و برای سخن گفتن زیبا و مناسب فکری زیبا داشته باشد. هنر سخن گفتن بسیار دشوار است زیرا باید بر مبنای فکر باشد. هر وقت که می خواهید سخنی بر زبان جاری سازید به عاقبت و نتیجه اش به دقت و ظرافت فکر کنید.

در یا مروارید در همه جا به دست نمی آید و در درون صدف به دست می اید. پس سخنی که مانند مروارید است از زبان هر کس صادر نمی شود و افراد اندیشمند چنین در و مروارید را بر زبان جاری می سازند.

همیشه فرصت حرف زدن هست و بهتر است تا می توانید کمتر حرف بزنید. در میان سخنان دیگران حرف نزنید و همیشه منتظر سخن دیگران باشید و بدانید که اندیشمندان کمتر حرف می زنند و بیشتر فکر می کنند. سخنی ارزشمند است که موجب آگاهی دیگران گردد، ارزش بر زبان جاری ساختن دارد.‌ چه بسیار سخنان نغزی که در کتاب ها نوشته شد و در مقابل چه سخنان بیهوده ایی که ارزش گوش دادن هم نداشت. سخن را باید هزار بار سنجید، مزه کرد و سپس بر زبان جاری کرد.

نتیجه گیری: همیشه و در هر حال مراقب سخن گفتن خویش باشید تا بعدا از گفتن سخن تان پشیمان نشوید.

انشا در مورد کم گوی و گزیده گوی چون در تا ز اندک تو جهان شود پر

مقدمه: گاهی با سخنی نا به جا شهری و کشوری بر باد می رود و زمانی هم با یک حرف دنیا و جهان حسابش را می چیند و آرام می شود.

بدنه: هربار که می خواستم حرف بزنم پدر زیرچشمی حواسش به من بود و گاهی هم چشم غره می رفت که من حواسم به حرف هایم باشد. وقتی بزرگتر شدم دلیلش را برای من گفت و مرا قانع کرد. پدر گفت هر بار می خواهی حرفی را بزنی خوب و دقیق به اطرافت نگاه کن و ببین که طرف و روی سخنت با کیست، خوب مزه مزه کن و بعد به زبان جاری کن.

کم کم یاد گرفتم تا زمانی که از من سوالی نپرسیده اند حرفی نزنم و همیشه شنونده خوبی باشم و اگر به مرحله ای رسیدم که حرف بزنم خوب بسنجم و بدانم و دقت کنم که نتیجه چه می شود. هر حرفی را به هرکس نگویم و اختیار زبانم را داشته باشم.

هیچ وقت در اختیار دیگران نباشم و بدانم که نیروی عقل حاکم است. همیشه حرف هایم را می سنجیدم و از شنیدن و گفتن سخن راست ترسی نداشتم. کمتر حرف می زدم و منتظر شنیدن نظرات دیگران می ماندم. وقتی می گویند کم گوی و گزیده گوی یعنی هر حرفی را بر زبان میاور و در حد و اندازه خودت سخن بگوی، سخن خوب و نیکو مانند دانه های پر فروغ مروارید و الماس می درخشد.

اعتبارش بالا می رود و عیارش هم بی نظیر می گردد. همه در پی شنیدنش می آیند و دوست دارند که سخن ارزشمند را خوب و دقیق بشنوند. گاهی سخنی قرن ها در گوش انسان می ماند و تا همیشه جاویدان است و پر نور. سخنان گهر بار بزرگان، پندهای اندیشمندان، تجارب و سخنان مردان بزرگ از جمله سخنانی است که تا همیشه بر تارک تاریخ می درخشند.

سخنانی که آویزه گوش است و موجب آرامش و اعتدال و آسایش. گاه سخنی قرن ها در گوش تاریخ و مردم زمزمه می کند و مردم هیچ وقت از یادشان نمی رود. سخنانی که جنسشان از طلاست و پر ارزش هربار که گوش می کنم روحم تازه می شود و بهار دانایی و سخن را در مقابل چشمم می بینم. سخن باید چون خورشید عالم تاب باشد و مانند مهتاب شب افروز

نتیجه گیری: هر بار که خواستید سخنی بر زبان برانید ابتدا به همه جوانب آن دقت کنید تا زمانی که حرفتان پخته و با ارزش نشده آن را بر زبان جاری نکنید و بدانید که زمان برای حرف زدن همیشه هست ولی وقتی سخنی بر زبان جاری کردید دیگر فرصتی برای اصلاحش نیست.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد ظروف آشپزخانه
و
انشا در مورد ضرب المثل وقت طلاست
و
انشا در مورد ذره بین

☑️ به پایان انشا درباره کم گوی و گزیده گوی چون در رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.