از دست دادن برادر، یکی از تلخترین و سنگینترین تجربیات زندگی است که قلب و روح را درگیر اندوهی عمیق میکند. برادری که دیگر در کنار ما نیست، نه تنها یادآور خاطرات مشترک و لحظات خوشی و همدلی است، بلکه جایی خالی در قلب باقی میگذارد که به سختی میتوان آن را پر کرد. خاطراتی که از او به یاد داریم، تصویری زنده از عشق، حمایت و دوستی است که با رفتنش گویی قطعهای از وجودمان نیز با او از دست رفته است.
غم از دست دادن برادر، مانند سایهای بر زندگی میافتد، اما خاطرات او همیشه در قلب ما زنده باقی میماند. در ادامه متن درباره برادر فوت شده را در تکست ماگرتا باهم می خوانیم.
جملات غمگین درباره برادر فوت شده
میگن پشت مسافر اب بریزی برمیگرده ولی اشک که از اب زلال تراست چرا مسافره من برنمیگرده…
دلم غرق تماشا بود، رفتی
میان اشک و آه و دود، رفتی
کنار حسرتی دیرینه ماندم
برادر من، داداش من، زود رفتی . . .
دلم تنگ است برای برادری که
پشت حرف هایش…
پشت نوازش هایش…
پشت سرزنش هایش…
پشت تمام نگاههای معنی دارش …
پشت لبخندهای پراز رازش …
و حتی پشت سکوتش…
عشقی بود پنهانتر از تمام محبتهای دنیا
به یاد تمام برادران آسمانی،
سالروزعروج ناباورانه برادر عزیزم را به سوگ مینشینم…
انگار که یک کوه ، سفر کرده از این دشت …..آنقدر که خالی شده ، بعد از تو جهانم ………
برادر جان
چگونه باور کنم نبودنت را…
نامت را بر کتیبهای
از جنس عاطفه حک خواهم کرد…
تا ابد…
تا جایی که دست زمان به آن نمیرسد.
تا گواهی باشد بر معصومیت و قلب پاکت
در این دنیای فـانـی پـر به پرواز رفت
برادر از داغ برادر دردمند و بیمار رفت
من مانده ام و دنیایی پر از ماتم او
که خورشیدم نیامده بر سر دیوار، رفت
… عزیزم
ﭼﻘﺪﺭ میگیری ﺑﻴﺎیی ﻭ ﺻﺤﻨﻪﻫﺎی ﺩﻟﻢ ﺭﺍ دوباره ﺭﻧﮓ کنی؟ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍی ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎبی ﺑﻜشی ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ…
ﺭﺍﺳتی ﻣﻦ ﺭﻭی ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ میﺧﻮﺍﻫﻢ، مثل همان زمانی که بودی و مرا تسلی میدادی…
از دست دادن برادر نازنینی مثل تو خیلی سخته و سختتر از اون اینکه برای دیگران مثل کوه استوار باشی، اما تو خودت آروم آروم بشکنی …
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست
کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست
ماه من نیست در این قافله راهش ندهید
کاروان بار نبندد شب اگر ماهش نیست
ما هم از آه دل سوختگان بی خبر است
مگر آئینه شوق و دل آگاهش نیست
تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است
خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست
خواهم اندر عقبش رفت و بیاران عزیز
باری این مژده که چاهی بسر راهش نیست
متن دلتنگی درباره برادر فوت شده
دلم تنگ است برای برادری که
پشت حرف هایش…
پشت نوازش هایش…
پشت سرزنش هایش…
پشت تمام نگاههای معنی دارش …
پشت لبخندهای پراز رازش …
و حتی پشت سکوتش…
عشقی بود پنهانتر از تمام محبتهای دنیا
حال و هوای مستی ام از سر پرانده و رفت
پیمانه را زمین زدو پیشم نمانده و رفت
پروانه شد به روزنه ی در نگاه کرد
روح از عذاب پیله ی دنیا رهاند و رفت
هرچند غنچه بود و نگاهش پر از غزل …
با برگ های یخ زده مرثیه خواند و رفت
می گفت زندگی نفسش را بریدِه است
از پیش و روی خویش مرا نیز راند و رفت
مثل اسیر مانده ِ درون ِ سیاهچال
مهتاب را به روزنه ی در رساندو رفت
لبخند زد به دور و بر خویش ناگهان…
غمهای روی شانه ی خود را تکاندو رفت
زیبا ترین ستاره ی خوش یمن قصه ها…
افلاک را به ماتم عظما کشاند و رفت
داداشی
همه چیز داشت خوب پیش میرفت
تا اینکه، بزرگ شدیم…
تا اینکه ناگهان روزی ناباورانه از کنارمان رفتی…
و ما ماندیم و حسرت این روزهای سنگین و سخت…
در سالروز پرواز ناباورانه برادر عزیزمان،
بر مزارش گرد هم میآییم…
باز شب شد تُ بگو کجای دل بگذارم
این همه دلتنگی را تا نمیرد !
برادر جان
چگونه باور کنم نبودنت را…
نامت را بر کتیبهای از جنس عاطفه حک خواهم کرد…
تا ابد…
تا جایی که دست زمان به آن نمیرسد.
تا گواهی باشد بر معصومیت و قلب پاکت…
دلتنگی یعنی ….
دل به نفس نفس بیافتد از نبودنش
غصه ها را سر هر وعده ی رفتن خوردم
گاه و بی گاه سرِ شعر خودم میمردم … مثلِ بیدی که به هر باد کمی میلرزد
شانه هایم پیِ هر درد و غمی میلرزد
جاده بی رحم ترین فاصله را میفهمد
مرگِ خاموشِ تهِ قائله را میفهمد … عطرِ پیراهن تو طعنه به باران زده است
رفتنت زخمِ بدی بر تنِ آبان زده است … حکمت و قسمت و دنیا و دلت همدستند
جاده ی آمدنت را به نگاهم بستند …
… عزیز، برادر خوبم
غبار زمان ناتوانتر از آن است که چهره زیبایت، صدای دلنوازت و لبخندهای دلنشین ات را برایمان کمرنگ کند…
همیشه به یادت هستیم.
شعر در فراق برادر
دلتنگم از تمام آدم های اینجا دلم گرفته از تو.
اینجا نیستی و وجب به وجب اینجا برایم
همچون قبر تنگی است که مرا دلتنگ تر می کند.
کاش می شد قفل دلتنگی را با کلید دستان تو باز کنم.
کاش می شد درب تاریکی را تو بشکنی و به سوی من بیای.
کاش می شد در میان این خانواده بود و زندگی کرد.
کاش می شد مانند باران از آسمان ها به شدت گریست.
کاش می شد با محبت جان داد.
کاش می شد بی توقع بود و مرد.
دلم برایت تنگ شده برادر عزیزم.
بگوئید بگوئید ، همه با دل مظطر
الـهـی نـبـیند ،کسی داغ برادر
گل باغ امیدم رفته از دستغ
ریبانه، شبی بار سفر بست
غمش زد آتشی بر قلب خسته
که تا روز ابد، دل را شکسته
تمام خاطرات خوبم تو بودی
بیصدا به یادتم داداش مهربانم، چگونه بدون تو سر سفر عید بشینم
گفتم که چـرا رفتی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که مگو ، مصلـحت حق چنین بود
برادر جان نبودت کرده زارم
بدان خسته شدم، سنگینه بارم
زمان و هجر تو کوبیده قلبم
پناهی نیست جز پروردگارم
بلی قدر چمن را بلبل افسر ده میداند
غـم مـرگ برادر را، برادر مرده میداند
گــلی خـوش بـو و پـرپر دارم اینجا
عـزیـز جــان بـــرادر دارم اینـجا
ﺍﮔﺮ . . .
ﺍِﻣﺸﺐ ﺁﻣﺪﮮ . . .
ﻧَﺮﻭ . . . !!
ﻗﻮﻝ ﻣـﮯ ﺩَﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ نپرم . . .
عید امسال را با تو در خواب جشن بگیرم داداش گلم
از زبان خواهر دلسوز مهربان
متن دلتنگی از سوگ برادر فوت شده
چشام از سوز گریه تاره امشب
دلم دریایی از غم داره امشب
عزیزم کرده منزل زیر این گل
دوچشمام اشک وخون میباره امشب
حال شبهای مرا همچو منی داند و بس
تو چه دانی که شب دل سوختگان چون گذرد؟
کاش دفتر خاطراتم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سرِ دلتنگی
به رویش دست میکشیدم
تو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی!
برادر خوبم غبار زمان
ناتوانتر از آن است
که چهره زیبایت، صدای دلنوازت و
لبخندهای دلنشین ات را برایمان کمرنگ کند…
همیشه به یادت هستیم.
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت
بار خود بربست از این خاک تیره دل برید پاک جان امد به گیتی پاک ماند وپاک رفت
دلتنگی شب از جایی آغاز میشود
که باور می کنی هیچکس
را نداری برای همراهی بیخوابی هایت.
برادر جان نبودت شد عذابم
به خواب آمد خیالت در سرابم
نمی دانی چه آشی پخته تقدیر
تو لالایی بگو تا من بخوابم
آمد آن روزی که در گل واژه های مهر و عشق
جای جای سینه را یاد تو محشر کنیم
آمد آن روزی که با سوز دل از عمق وجود
هر دم و هر لحظه جای خالی ات باور کنیم
جملات سوزناک به مناسبت سالروز درگذشت داداش
برگرد
نذار دلتنگی هام خاطره شه
شد فصل بهار و شدم از غصه هلاک
دارم جگری کباب و چشمی اشک آلود
گلها همه سر ز خاک بیرون کردند
الا گل من که سر فرو برده به خاک
…. (اسم متوفی) جان، برادر عزیزم…
تو برو، من هم برای اینکه راحت بروی میگویم: باشد، برو خیالی نیست…
اما کیست که نداند بی تو تنها چیزی که هست خیال توست!
هرکسی یه جوری میره
یکی میره و گاهی یادش باعث میشه لبخند تلخ بزنی…
یکی میره و باعث میشه گاهی یاد خاطراتش کنی و لبخندی از سر دلتنگی و شیرینی خاطراتتون بزنی…
برادر عزیزم کاش نمیرفتی وقتی رفتی حس میکنم پشت پناهی ندارم
برای هر اتفاقی میتوان پاسخی یافت
جز برای رفتنهای نابهنگام …
شاید رفتن خود پاسخ یک اتفاق است
و هیچکس نمیداند جز آنکه رفته است!
برای برادر عزیز سفرکردهام …
برادر یعنی کوه پشت پناه وقتی رفته دیگر کوهی و پشت پناهی ندارم
دلبستگی قصه دردناک آدمی ست
تنها آدم است که می تواند حتی
به حضور علفی دلخوش بشود !
دلبستگی هم خانواده ی اصیلی ست…
برای درد ،
برای دلتنگی ،
برای اسارت و برای انتظار…
دلبستگی بیماری خطرناکی ست
که تنها درمانش مرگ ست
دلبستگی وابستگی می آورد
و وابستگی یعنی برباد رفتن
متن درباره برادر فوت شده
در سالگرد رفتن برادر عزیزم،
از کسی سخن میگویم
که دوست داشتنش اندازه نداشت،
وقتی تمام کشور وجودم، سرزمین حکمرانی اش بود…
گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
ترجیح
میدهم
تمامِ آشوب هاے دلم را
کنارِ گوشَت نجوا کنم
بودنٺ را لازم دارم،
براے چند دقیقہ ابرازِ دلتنگی
سایه ای بود و پناهی بود و نیست شانه ام را تکیه گاهی بود و نیست سخت دلتنگم ، کسی چون من مباد سوگ ، حتی قسمت دشمن مباد
پاییز که آمد
به قلبِ من سر بزن.
شاید
برای دلتنگی
برگریزانِ دیگری نباشد…
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،
لحظه ها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید
برادر عزیزم دلم برایت تنگ شده است..
تنگ که میگویم، نه مثل تنگی پیراهن…
دلتنگی من، شبیه حال نهنگی است که به جای اقیانوس او را در تنگ ماهی انداختهاند…
دلم برایت تنگ شده است…
این یعنی ریههای من، دم و بازدم نفسهای تو را کم آوردهاند…
آسمان ابری وبارانی ست درست مثل دیدگانم گرفته و تاریک است درست مثل قلبم .هنگامی که دست سرنوشت تو را از من ربود و گرمی وجودت را سردی خاک در اغوش گرفت گویی از بالای بلندترین قله دنیا سقوط کردم اخر تو تنها برادرم بودی که بودنت ارزوی هر خواهری است . شاید گناه از من بود که بخاطر داشتن تو به همه عالم و ادم فخر میفروختم بی تو زندگی برایم معنایی ندارد و دلم مدام تو را میخواهد. کاش بودی برادرم که همواره جای خالی نبودنت بر سرم اوار میشود
هرچند از دست دادن برادر دردی عمیق و پایدار است، اما یاد و خاطره او میتواند همچنان نیرویی برای ادامه زندگی و الهامبخش ما باشد. نبود او را نمیتوان جبران کرد، اما با گرامیداشت خاطرات، رفتارها و عشقهایی که بین ما بود، میتوانیم یادش را زنده نگه داریم. برادری که از دنیا رفته، همچنان بخشی از وجود ماست و با هر یادآوری از او، به ما میآموزد که قدر لحظات و عزیزانمان را بیشتر بدانیم و زندگی را با عشق و وفاداری به یاد او ادامه دهیم. اگر شما هم متن درباره برادر فوت شده بلد هستید در قسمت نظرات بنویسید.