ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی لغات و متن شعر امید فارسی چهارم دبستان + آرایه های ادبی

معنی شعر شنیدستم که شهبازی کهنسال فارسی کلاس چهارم ، معنی کلمات و آرایه های ادبی شعر امید صفحه 107 کتاب ادبیات فارسی پایه چهارم دبستان

معنی لغات و متن شعر امید فارسی کلاس چهارم دبستان با آرایه های ادبی ؛ در این مقاله به معنی کلمات ، لغات هم خانواده و مخالف متضاد و معنی متن و آرایه های ادبی و زبانی شعر امید صفحه ۱۰۷ فارسی پایه چهارم ابتدایی پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

قبلی: معنی کلمات و شعر لطف حق درس سیزدهم فارسی چهارم دبستان
و
جواب درست و نادرست و درک مطلب درس سیزدهم فارسی چهارم

معنی و آرایه های ادبی شعر امید صفحه ۱۰۷ فارسی کلاس چهارم

معنی شعر شنیدستم که شهبازی کهنسال شعری از پروین اعتصامی درباره بچه کبوتری است که درباره امید داشتن به خدا و یاری پروردگار است

معنی و آرایه های ادبی شعر امید صفحه ۱۰۷ فارسی کلاس چهارم

در این بخش به معنی و ترجمه متن و آرایه های ادبی و زبانی شعر امید صفحه 107 کتاب فارسی پایه چهارم دبستان پرداخته ایم:

شنیدستم که شهبازی کهنسال / کبوتر بچه‌ای را کرد دنبال
معنی: شنیدم که روزی یک پرنده شکاری بزرگ و پیری به دنبال یک کبوتر بچه بود تا او را شکار کند.

ز بیم جان کبوتر کرد پرواز / به هر سو تاخت تازان از پی‌اش باز
معنی: کبوتر از ترس و نجات جانش پرواز می کرد، و باز (پرنده شکاری) هم با سرعت به هر طرف که کبوتر پرواز می‌کرد، هجوم می برد.

آرایه ادبی: بیم جان: کنایه از ترس مردن / تاخت و تازان: اشتقاق (هم‌ریشه)

به دشت و کوه و صحرا بود پرّان / ز چنگ باز شاید در برد جان
معنی: کبوتر پر زنان به سمت کوه و دشت پرواز می کرد، تا شاید بتواند از دست باز (پرنده شکاری) جان سالم به در ببرد (فرار کند).

آرایه ادبی: جان در بردن: کنایه از نجات یافتن / تناسب بین دشت و کوه و صحرا و کنایه از هر طرف

اجل را دید و شُست از زندگی دست / درختی در نظر بگرفت و بنشست
معنی: در حالی که کبوتر مرگ را جلوی چشمش دید و از زنده ماندن نا امید شده بود، درختی را انتخاب کرد و روی آن نشست.

آرایه ادبی: شخصیت بخشی به مرگ: تشخیص / از چیزی دست شستن: کنایه از ناامید شدن از چیزی / در نظر گرفتن: کنایه از انتخاب کردن

نظر کرد آن نگون اقبال بر زیر / که صیادی کمان بر کف، به زِه تیر
معنی: کبوتر بخت برگشت و بیچاره نگاهی به زیر درخت انداخت و دید صیادی (شکارچی) کمان به دست با تیری آماده در کمان برای شکار او آن جاست.

به زیر پای، صیاد و به سر، باز / نه بنشستن صلاح است و نه پرواز
معنی: کبوتر در زیر پاهایش صیاد (شکارچی) و بالای سرش باز (پرنده شکاری) را می دید، فهمید نه نشستن به نفعش هست و نه پرواز کردن.

آرایه ادبی: تضاد بین زیر پای و به سر منظور پایین و بالا

به کلی رشته‌ی امّید بگسست / در آن دم دل به امّید خدا بست
معنی: در آن لحظه که کبوتر از همه چیز ناامید شده بود، فقط به خدا دل بست و به او توکل کرد و از خدا کمک خواست.

آرایه ادبی: رشته‌ی امید: اضافه تشبیهی / دل به امید بستن: کنایه از امیدوار شدن

چو امیدش به حق بود آن کبوتر / نجات از مرگ دادش حی داور
معنی: چون کبوتر امیدش به خدا بود و به او توکل کرده بود، خداوند نیز که مانند یک داور و قاضی زنده و حاضر، شاهد تمام ماجرا بود، کبوتر را نجات داد.

نکته دستوری: «ش» در دادش به کبوتر بر می‌گردد و به معنی «او را» است => او را نجات داد.

بزد ماری به شست پای صیاد / قضا بر باز خورد آن تیر و افتاد
معنی: پس ماری در آنجا پای صیاد (شکارچی) نیش زد و به به طور اتفاقی تیر صیاد که آماده بود، از دستش رها شد و به باز (پرنده شکاری) خورد و افتاد.

به خاک افتاد هم صیاد و هم باز / کبوتر شاد و خندان کرد پرواز
معنی: هم صیاد و هم باز شکاری به زمین افتادند و در این لحظه کبوتر شاد و خندان پرواز کرد.

آرایه ادبی: به خاک افتادن: کنایه از نابود شدن

شعر امید فارسی کلاس چهارم از کیست

شاعر شعر امید فارسی کلاس چهارم دبستان ، پروین اعتصامی می باشد.

معنی لغات و واژگان سخت شعر امید صفحه 107 فارسی چهارم

در این بخش به معنی کلمات ، واژه ها و لغت های مهم و سخت شعر امید صفحه ۱۰۷ فارسی کلاس چهارم ابتدایی پرداخته ایم:

شهباز: نام نوعی پرنده شکاری درشت اندام
شنیدستم:‌ شنیده ام
ز: مخفف از
تاخت: هجوم برد، حمله کرد
تازان: در حال تاختن و حمله

پَرّان: پر زنان
اجل: مرگ، زمان مرگ
نظر: نگاه
گون اقبال: بدبخت
کف:‌ دست

زه: رشته ای کش مانند که به کمان می‌بندند و با کشیدن آن تیر را رها می‌کنند.
بگسست:‌ پاره شد
دَم: لحظه
حق: ‌خداوند
حی: زنده، شاهد

داور: قاضی
بزد: نیش زد
شست پا: انگشت بزرگ پا
قضا: از اتفاق

کلمات هم خانواده و مخالف شعر امید فارسی کلاس چهارم

کلمات هم‌خانواده

شنیدن: شنوا، شنیداری
پرواز: پرنده، پر
جان: جاندار، جان‌فدا
دشت: دشتی
صحرا: صحرایی
بنشستن: نشسته، نشستن
نظر: نظریه، نظاره‌گر
صیّاد: صیادی
کمان: کمانچه
تیر: تیرانداز
شاد: شادی
خندان: خنده

کلمات متضاد

کهنسال ≠ جوان
بیم ≠ امید
پرواز ≠ نشستن
تازان ≠ آرام
بَرَد ≠ ببرد
نجات ≠ مرگ
شاد ≠ غمگین
خندان ≠ گریان

بعدی: معنی کلمات و متن درس چهاردهم ادب از که آموختی فارسی چهارم
و
جواب درک مطلب و دانش زبانی درس چهاردهم فارسی چهارم

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی چهارم دبستان ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود سرچ (جستجو) کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی لغات و کلمات شعر امید صفحه 107 کتاب فارسی کلاس چهارم دبستان ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد و توانسته باشید تا از آن استفاده و بهره برده باشید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫۷۶ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + 10 =