بازی A Plague Tale : Innocence به عنوان یکی از بازی های معرفی شده در Gamescom 2018 می باشد که به سبک سوم شخص فکری و معمایی ساخته شده و کاراکتر های اصلی آن 3 شخصیت کم سن و سال هستند که در میان آنها یک پسر خردسال ، یک پسر بچه و یک دختر نوجوان نقش آفرینی می کنند . در این مقاله به نقد و بررسی این بازی موفق و فوق العاده پرداخته ایم ، با ماگرتا همراه باشید.
طاعون، واژهای نحس و شوم که در روزگار قدیم شنیدنش لرزه بر تن و افکار مردم میانداخته است. اگر نگاهی به سابقه شیوع طاعون در تاریخ بیاندازید، متوجه میشوید که این مرض واگیردار خاستگاه چه مصیبتهای بزرگی برای بشریت بوده است. از طاعون امپراطوری رم در قرن ششم میلادی گرفته تا طاعون قرن چهاردهم که از آن با نام «مرگ سیاه» یاد میشود. طاعون به دلیل ماهیت هولناک و اهمیت تاریخیاش، موضوع اصلی داستانها، فیلمها و بازیهای ویدئویی بسیاری بوده است و اکنون توسط Asobo Studio در قالب A Plague Tale: Innocence به تصویر کشیده شدهاست.
داستان – بازی A Plague Tale: Innocence
داستان A Plague Tale Innocence تقریباً مهم ترین رکن آن است و اگر داستان را از آن حذف کنیم بازی چیز زیادی برای گفتن نخواهد داشت. اما این را به عنوان نکته ای منفی نگفتم، چراکه این بازی از ابتدا قرار بوده داستان محور باشد و اگر دنبال اکشن و بزن و بکش هستید، از همین ابتدا خیالتان را راحت کنم که خیلی بزن و بکش در بازی نخواهید دید (یا بهتر است بگویم خواهید دید، ولی شما فاعلش نخواهید بود!).
با وجود این، A Plague Tale Innocence خشونت زیادی دارد و به نوعی می توان گفت بازی درباره ی مرگ و زندگی است و نبود اکشن به معنای نبود هیجان نیست، آن چیزی که در این بازی زیاد خواهید دید، صحنه هایی است که آدرنالین خونتان را بالا می برند و وقتی به خودتان می آیید می بینید که دارید با جان و دل از هیوگو محافظت می کنید. اما ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که چرا آمیسیا و برادر کوچکش که هر دو یتیم هستند کل بازی را در حال فرار و قایم شدن هستند؟
[su_note note_color=”#fceb71″ radius=”7″]سبک کلی بازی چیزی بین اکشن مخفی کاری و ماجرایی است، البته تعداد صحنه های اکشن در بازی کم است، اما همین مخفی کاری ها و دیدن سربازان دشمن که پدرتان را کشته اند، حس عجیبی دارد.[/su_note]داستان از آنجا شروع می شود که آمیسیا و پدرش رابرت که لُرد شهر و خانواده ی De Rune است با هم قدم می زنند و درباره ی مادر آمیسیا صحبت می کنند که گویا این اواخر سرش خیلی شلوغ است و آن طور که باید و شاید نمی تواند برای آمیسیا وقت بگذارد. از طرف دیگر در این مکالمه مشخص می شود که هیوگو که برادر آمیسیاست، مریضی خاصی دارد و ذر قرنطینه به سر می برد و مادرشان که شیمی دان خوبی است، چندین سال روی این بیماری تحقیق کرده است و به دنبال دارویی برای پسر کوچکش می گردد اما تا به حال به نتیجه ای نرسیده است.
در همین حین، سگ آمیسیا با گرازی که قصد حمله به آنها را دارد درگیر می شود، سپس گراز فرار می کند و سگ آمیسیا به دنبال او می رود و وقتی به او می رسد، می بیند که عده ای او را کشته اند. او سریع به خانه برمیگردد ولی کمی بعد عده ای به فرماندهی کاپیتان نیکولاس به در خانه ی آن ها می آیند، پدرش را دستگیر کرده و می کشند و دستور می دهند هیوگو را نیز هرطور شده پیدا کرده و به خاطر مریضی اش بکشند.
مدتی بعد مادرشان هم می میرد و آمیسیای جوان با برادر بیمارش تنها می مانند و روبروی آن ها لشکری است که از هیچ چیز دریغ نمی کنند تا بتوانند این دو را پیدا کنند. در این میان، میانپرده های قوی و به جا، صداگذاری بی نظیر آمیسیا و هیوگو و شخصیت پردازی بی نقص این دو، کیفیت داستان سرایی این بازی را بسیار بیشتر کرده اند و اگر بازی را بخواهیم به شکل جزء جزء زیر ذره بین قرار دهیم، بخش داستانی A Plague Tale Innocence در آن نمره ی کامل را دریافت می کند.
[su_note note_color=”#fceb71″ radius=”7″]در این میان، میانپرده های قوی و به جا، صداگذاری بی نظیر آمیسیا و هیوگو و شخصیت پردازی بی نقص این دو، کیفیت داستان سرایی این بازی را بسیار بیشتر کرده اند و اگر بازی را بخواهیم به شکل جزء جزء زیر ذره بین قرار دهیم، بخش داستانی A Plague Tale Innocence در آن نمره ی کامل را دریافت می کند.[/su_note]گیم پلی – بازی A Plague Tale: Innocence
هسته اصلی گیمپلی را مخفیکاری و حل پازل تشکیل میدهد. تقریبا همه چیز کاملا خطی بوده و راه حل مشخصی دارد و در صورت اشتباه منجر به مرگ یکی از شخصیتها میشود. دشمنان شما در بازی دو گروه هستند، گروه اول Inquisition و گروه دوم موشها که حامل طاعون بوده و به علت تعداد بسیار زیاد، نه تنها ناقل بیماری بوده، بلکه در یک چشم به هم زدن باعث مرگ بازیکن میشوند.
در مواجهه با هر دو گروه تقریبا جای حرکت اشتباه ندارید، البته با کمی پیشروی به آیتمهایی دسترسی پیدا میکنید که در صورت حمل آنها میتوانید برای یکبار از مخمصه فرار کنید. حالت دیگری هم در مقابل Inquisition وجود دارد و آن استفاده از هوش مصنوعی نه چندان جالب بازی است.
سلاح آمیسیا یک قلابسنگ است که قابلیت پرتاب سنگ و مواد مختلف شیمیایی که در طول داستان به آنها دست مییابید را دارد. به کمک این سلاح کوچک میتوانید با یک هدفگیری خوب دشمنان خود را از پای در آورید، اما آمیسیا یک آدمکش حرفهای نیست!
در بیشتر مواقع به کمک ابزار در دسترس باید با پرت کردن حواس سربازها راه را برای پیشروی باز کنید و در صورتی که چارهای نباشد مجبور به قتل هم خواهید بود، این عمل یا توسط ابزارهای در دسترس صورت میپذیرد و یا توسط هدایت جریان موشها! ابزارهای مختلف با پیشروی در بازی در دسترس قرار میگیرند که هرکدام عملکرد خاصی دارد و از ترکیب آنها برای پیشبرد مراحل استفاده میشود. همچنین برخی از قابلیتهای آمیسیا نیز به وسیله آیتمهایی که در محیط پیدا میکنید قابل ارتقا هستند.
تنها عامل بازدارنده موشها، نور است و بسیاری از پازلها نیز بر این اساس ساخته شدهاند. علاوه بر این پازلها، با از بین بردن منابع نورِ دشمنان میتوانید سیل موشها را به سمت آنها روانه کرده و علاوه بر از بین بردن دشمن، راه را موقتا برای خود باز کنید.
پیشتر به هوش مصنوعی دشمنان اشاره شد، در اکثر مواقع اگر سربازها متوجه حضور شما شوند تقریبا کار تمام است و امکان مبارزه رو در رو نیست، اما امکان گریختن از منطقه وجود دارد و اگر بتوانید در منطقهای امن پنهان شوید، سرباز مورد نظر هم بعد از مدت کوتاهی از تعقیب شما صرف نظر میکند! البته طبق منطق بازی، تمام دنیا نا امن بوده و امکان جان سالم به در بردن از آن تقریبا غیر ممکن است و شاید سرباز مورد نظر هم چنین نظری داشته باشد، اما مشکل اینجاست که این دو شخصیت برای رهبر این گروه ارزشمند بوده و باید زنده تحویل او داده شوند!
در طول بازی با شخصیتهای جدیدی مواجه میشوید که شما را همراهی خواهند کرد و هر کدام به طریقی برای پیشبرد مراحل به کمک شما خواهند آمد. گرچه این شخصیتها هر کدام ویژگی خود را دارند، اما اساس کاری که انجام میدهند یکسان به نظر میرسد. با این حال افزودن لایهای دیگر برای حل پازلها و از آن مهمتر پرداخت مناسب آنها و همراهی و دیالوگهایی که رد و بدل میشود نکتهای مثبت و خوشایند است.
[su_note note_color=”#fceb71″ radius=”7″]اگر به باس فایت نیز علاقه دارید باید گفت که در بازی سه باس فایت وجود دارد که رفته رفته با رسیدن به پایان بازی سخت تر خواهند شد. البته به طور قطع درجه سختی این باس فایتها به سختی باس فایتهای Sekiro: Shadows Die Twice یا سری بازیهای Dark Souls نمیرسد اما در هر حال باید برای شکست دادن آنها باید استراتژی داشته باشید زیرا همانطور که عنوان شد تنها سلاح در دست آمیسیا قلاب سنگ است و باید در استفاده از آن سرعت عمل خوبی داشته باشید.[/su_note]موسیقی و صداگذاری – بازی A Plague Tale: Innocence
نمیتوان این موضوع را در نظر نگرفت که موسیقی، در جذاب شدن صحنهها در A Plague Tale: Innocence بسیار تاثیرگذار بوده است. زمانی که با انبوهی از موشها مواجه میشوید، به قدری موسیقی دلهره آور است که انگار قلبتان تا رد شدن از موشها کف دستتان است. در صحنههای احساسی نیز موسیقی واقعا جذاب و منحصر به فرد ساخته شده است.
در مورد صداگذاریها نیز باید گفت که با توجه به اینکه در کل شخصیتهای بازی کودکان و نوجوانان هستند، بازیگران از عهده کارشان به خوبی برآمدهاند. در صحنههایی که آمیسیا باید مخفیانه از بین سربازان عبور کند، میتوانید صدای نفس نفس زدن آمیسیا را بشنوید که همین باعث ایجاد دلهره در شما میشود. صدای موشها نیز در بازی به خوبی کار شده و حس انزجار و تنفر را از این موجودات در شما زنده خواهد کرد.
گرافیک – بازی A Plague Tale: Innocence
در بخش بصری، A Plague Tale: Innocence در یک کلام فوقالعاده عمل کردهاست. تک تک مراحل با جزییات فراوان طراحی شدهاند. نور پردازی به زیباترین شکل ممکن صورت گرفته و طیفهای رنگی نرم آن چشمها را نوازش میکند. محیطها با وجود اینکه زیبا و خیره کننده هستند، تیرگی و غم درون خود را به خوبی نشان میدهند. انیمیشنها شاید در اوایل کار اندکی خشک به نظر برسند اما با گذشت زمان و ترکیب شدن با جلوههای خیره کننده، این حس نیز از بین میرود و بازیکن تنها به تحسین این صحنههای فوقالعاده میپردازد.
با وجود خطی و محدود بودن مسیر بازی، دورنماها جزییات فراوانی دارند و در خلق آنها کوتاهی صورت نگرفتهاست. دیگر عوامل موثر در ایجاد چنین جلوهای رابط کاربری آن است که در اکثر مواقع هیچ علامتی روی صفحه نیست و بازی شما را با دنیای خود تنها میگذارد تا از آن نهایت لذت را ببرید.
جمع بندی – بازی A Plague Tale: Innocence
بازی A Plague Tale: Innocence بدون شک از بهترین بازیهای امسال و شاید از بهترین بازیهای داستانمحور است. بازی به خوبی ما را در دوران تاریک قرون وسطا و فراگیر شدن طاعون قرار میدهد و سرنوشت دو یتیمی را در اختیارمان میگذارد که در جستجوی بقا هستند. با وجود ساده بودن معماها و گیمپلی، این ترس از کشته شدن آمیسیا و هیوگو و روایت بازی است که آن را به یادماندنی میکند.