نقد و بررسی بازی Devil May Cry 5 – شیطان نیز میگِرید
بررسی کامل بازی DMC 5 - نقد و بررسی عمیق بازی دویل می کرای ۵
نقد و بررسی بازی Devil May Cry 5 همان چیزی است که عاشقان این سری و سبک هک اند اسلش مدتها در انتظار آن بودند. در ادامه ماگرتا به نقد این بازی پرحاشیه دار میپردازیم.
زمانیکه در نمایشگاه E3 2018، کپکام پنجمین نسخه از Devil May Cry را معرفی کرد، آرزوی بسیاری از گیمرهای سبک اند اسلش را به واقعیت تبدیل کرد.
هیدیاکی ایتسونو کارگردان و خالق Devil May Cry مجدد به تیم ساخت بازگشته است تا این بازی را به دوران باشکوه گذشتهی خود تبدیل کند. جایی که گیمرها ساعتها با دانته به نابودی اهریمنها پرداخته و نهتنها از روند بازی خسته نمیشدند، بلکه بارها به تجربهی مجدد آن میپرداختند. با نقد و بررس ماگرتا همراه باشید.
آغاز بازی DMC
بازی به شکل غیر منتظرهای آغاز میشود، در اولین صحنه ما «دانته» و دوستانش «لیدی» و «تریش» را میبینیم که در حال شکست خوردن از یک اهریمن غولپیکر هستند! سپس «نیرو» و شخصیت جدید سری، V، به کمک آنها میآیند ولی تغییری در ماجرا پیش نیامده و آنها توان مقابله با قدرت آن موجود که با نام Urizen شناخته میشود را ندارند. دانته به همراه لیدی و تریش به دام Urizen میافتند و نیرو با کمک V موفق میشود از مهلکه بگریزد.
بعد از آن سیری از وقایع اتفاق میافتد، درختی اهریمنی شروع به رشد پیدا کرده و هیولاها به مردم شهر Redgrave City که محل وقوع داستان است، حملهور میشوند و نیرو به مقابله با آنها میپردازد.
اما جدا از کیفیت و روند داستان Devil May Cry 5، موردی که این بازی را در این بخش ممتاز میکند، روایت فوقالعادهی داستان است. جایی که اکنون روایت بهصورت غیرخطی و درکنار فلشبکهای متعدد انجام میشود.
روایت جداگانهی داستان از نگاه شخصیتهای مختلف باعث میشود تا هیچگاه از روند پیشرفت بازی خسته نشوید و همواره با شوق و علاقهی زیاد نظارهگر اتفاقات در حال رخ دادن باشید.
ایتسونو با این ترفند پیچ و خمهای داستانی رو تا جای ممکن افزایش داده تا در بخشهای پایانی بازی و حین مواجهه با پاسخ نکات مبهم موجود، هیجان فوقالعادهای به گیمرهای تزریق شود که یا کاملا مات و مبهوت به نمایشگر خیره خواهند ماند، یا از شدت هیجان از جای خود بلند شده و فریاد خواهند زد.
شخصیت های بازی Devil May Cry
V با وجود تازه وارد بودن، توانسته خود را به عنوان یکی از شخصیتهای قابل بازی قرار دهد. گرچه او به دلیل محدودیتهای حرکتی که دارد به صورت مستقیم نمیتواند با دشمنان مبارزه کند و مجبور است از سه موجود دستپروردهای که در اختیار دارد بهره گیرد، کلاغ، پلنگ سیاه و غولی بی شاخ و دم! کلاغ نقش مبارزه از راه دور با شلیک به سمت دشمنان را ایفا میکند و پلنگ نیز مبارزه از راه نزدیک، غول داستان نیز همان قابلیت Devil Trigger است که به صورت محدود ظاهر میشود.
برای هر کدام از موجودات نیز شاخه مهارت مجزا وجود دارد و کمبوهای متنوعی را میتوان با آنها اجرا نمود. در نمای کلی مبارزه با V در ابتدا جذاب است ولی به دلیل قدرت بالای مخلوقات، به مرور سیستم مبارزه به فشردن پیاپی و بدون هدف دشمنها محدود میشود و گاهی میبینید که حتی با کمک یک دست هم میتوانید از پس خیلی عظیم دشمنان برآیید.
هر چند تعداد مراحلی که با V انجام میدهید کم بوده و در برخی مراحل نیز بین V و دیگر شخصیتها حق انتخاب دارید که از این نظر، نمیتوان بالانس نبودن V را یک نکته منفی بزرگ نامید.
البته داستان دی ام سی 5 فقط در مورد نرو نیست، بلکه دانته و V هم نقش مهمی را ایفا میکنند. در واقع داستان بازی خیلی عالی حول این سه شخصیت حرکت میکند و هر سه را به زیبایی به تصویر میکشد.
و نکته دیگر این است که یک خط داستانی یکسره وجود ندارد، به این معنی که بازی ممکن است شما را چندین بار به گذشته ببرد تا چیزهایی که برای بازیکن گنگ است را به مرور زمان توجیه کند. و در تمامی مراحل شما نقش یک شخصیت نیستید، بلکه هر مرحله باید کنترل یکی از این سه شخصیت اصلی را به دست بگیرید و این ویژگی در ایجاد تنوع در گیم پلی تاثیر زیادی دارد. حتی یک یا دو مرحله به شما اجازه میدهند که بین این سه یک کدام را انتخاب کنید.
گیم پلی و داستان بازی دویل می کرای
گیم پلی بازی همچنان به قوت خودش باقیمانده؛ ساده اما بسیار جذاب. تغییر مهمی که ایجاد شده این است که دوربین بازی کمی به شخصیت اصلی نزدیکتر شده تا به دوربین سوم شخص شبیه باشد. خوشبختانه این ویژگی اصلا به ضرر بازی تمام نشده و یک نکته مثبت به حساب میآید.
سیستم مبارزات هر کدام از کاراکتر ها متفاوت است و اگر چه زیاد عمیق نیستند اما به راستی طوری طراحی شده که دی ام سی 5 را به یک هکاند اسلش منحصر به فرد تبدیل میکند.
شمشیر نرو یعنی Red Queen و هفت تیر او یعنی Blue Rose برگشتهاند و طبق معمول استفاده از آنها برای خلق سکانسی سریع و دیدنی از مبارزات اصلا خسته کننده نمیشود. البته به جای دست شیطانی او، اینبار دستهای روباتیکی را میبینیم(که Devil Breaker نام دارند) که نیکو برای نرو میسازد.
مدل دویل بریکر در بازی وجود دارد که هرکدام از اینها قابلیتهای خاص خود را دارند. برای مثال، یکی از آنها مانند یک موشک به پرواز در میآید و تمامی دشمنان اطراف شما را مورد حمله قرار میدهد، دویل بریکر دیگری یک انفجار الکتریکی را به وجود میآورد که دشمنان را نقش بر زمین میکند و یا حتی دویل بریکر دیگری مانند دست شیطانی نرو طراحی شده و همان قدرتها را دارد.
اگر از هر دویل بریکر برای مدت زیادی استفاده کنید میزان پایداریاش کاهش مییابد و باید دویل بریکر هایی که در هر مرحله در نقاط مختلف افتاده را جایگزین آن کنید یا دوباره آنها را با استفاده از اربهای قرمزی(Red Orbs) که با کشتن دشمنان به دست میآورید، تهیه کنید.
با این اربها همچنین میتوانید برای شمشیر یا هفت تیر نرو قابلیتهای بیشتری تهیه کنید که هر کدام در تنوع مبارزات نقش مهمی دارند.
با ترکیب این قابلیتها و قدرتهای هر دویل بریکر، میتوانید انواع و اقسام کمبوها را به وجود بیاورید که نه تنها به لطف افکتهای تصویری زیبای بازی بسیار چشم نواز هستند، بلکه پیاده سازی آنها هم واقعا لذت بخش است.
و سیستم Style Ranks(که با توجه به سبک مبارزهتان به شما امتیاز میدهد) به خوبی به شما انگیزه میدهد که در حین مبارزات مدام در حال جنبیدن باشید و پشت سر هم فقط یک فن را پیاده نکنید.
در ابتدای بازی که اکثر مراحل در محیطهای باز جریان دارد، مشکل خاصی احساس نمیشود و حتی به دلیل وجود قابلیت تخریبپذیری نسبتا گسترده و گرافیک هنری زیبای محیط، قدیمی بودن نوع طراحی به چشم نمیآید ولی از اواسط بازی به بعد، به دلایل داستانی مجبورید در محیطهای تنگ و عموما شبیه به هم، و البته بسیار زشت و آزاردهنده، به جدال دشمنان بروید که تکرار چند مرحله پیاپی به این صورت، باعث خستگی شما خواهد شد.
فرض کنید در یک تونل چند قدم بر میدارید، سپس باید با تعدادی دشمن مبارزه کنید، سپس چند قدم دیگر و مبارزه با گروه دیگری از دشمنان و انجام چند باره این کار تا انتهای مرحله.
حال در مرحله بعد نیز دقیقا همین روند تکرار میشود که به مرور موجب خواهد شد آنگونه که باید، از مبارزات لذت نبرید. به این موضوع برخی مشکلات دوربین را نیز اضافه نمایید که در محیطهای محدود، بعضا نمای خوبی ارائه نداده و گاهی از جایی که نمیبینید، ضربهای از دشمن دریافت کرده و کمبوی شما نیمه تمام خواهد ماند.
داستان بازی ممکن است در یک نگاه کلیشهای به نظر برسد، اما اینطور نیست. همانطور که گفته شد، شما در ابتدا هیچ چیز در مورد انگیزه شخصیتها(چه جدید چه قدیمی) نمیدانید و به مرور زمان همه چیز برای شما آشکار میشود.
به طور کلی، روند داستانی بازی طوری پیاده سازی شده که اصلا در کنجکاو کردن شما کم نمیآورد و مطمئن باشید از زمانی که بازی را شروع میکنید، دوست دارید تا آخرین لحظه بازی از جای خود بلند نشوید.
و به شما قول میدهم که اواخر بازی از شدت هیجان بالا و پایین خواهید پرید(البته اگر از طرفداران دیرینه این سری باشید)! بازی از لحاظ داستانی و شخصیت پردازی خاطرات زیادی را برای بازیکنان زنده میکند و آنها را به شدت یاد سومین و چهارمین نسخه دویل می کرای میاندازد.
خوشبختانه همانند همان دو نسخه، میان پردهها نقش مهمی را در جذاب کردن داستان بازی ایفا میکنند؛ چه میان پردههای ساکت و آرام، چه میانپردههای پر سروصدا و هیجان انگیز.
از همان لحظهای که در تیتراژ ابتدایی، تم اصلی بازی پخش میشود و نرو را معلق در هوا میبینید که شیاطین را یکی پس از دیگری از سر راه خود بر میدارد، متوجه میشوید آن میان پردههایی که این فرنچایز به خاطرشان شناخته شده، سر جایشان هستند. و لازم به ذکر است که هنوز هم طعنهها، تکه کلامها، و مهارت نرو و دانته در بهم ریختن اعصاب باسها را میتوانید در اکثر این میان پردهها مشاهده کنید.
موسیقی و صداگذاری DMC 5
سری DMC همواره با موسیقی با ضربآهنگ تند گره خورده که این موضوع در مورد شماره اخیر نیز صادق است. ریتم تند موسیقی که با کمبو اجرا کردن شما تندتر نیز میشود، تاثیر بهسزایی در مهیج کردن مبارزات دارد و شما را به داشتن سرعت بیشتر در فشردن دکمهها وادار خواهد کرد!
از نظر تکنیکی با عنوانی 60 فریم روبرو هستیم که موجب شده لذت مبارزات دو چندان شود و از آن مهمتر اینکه نه افت فریمی شدیدی در بازی حس میشود و نه اینکه باگ یا مشکلاتی از این دست، به تجربه این اثر لطمه وارد میکنند.
طراحی هنری، به جز تونلهای ذکر شده، همچنان زیباست و محیطها القا کننده فضایی هستند که با داستان، همخوانی دارد. شخصیتها عموما طراحی فوقالعاده دارند و فارغ از اینکه از تغییرات آنها خوشتان میآید یا نه، از نظر طراحی با مدلهایی با جزییات فراوان چه در چهره و چه در لباس روبرو هستیم.
Devil May Cry 5 با رعایت اصولی که موجب شده این سری به یکی از بهترینهای سبک HnS تبدیل شود و نیز افزودن ویژگیهای جدید، سعی نموده علاوه بر راضی نگه داشتن طرفداران قدیمی، برای بازیکنان تازه وارد نیز جذاب باشد و به اهداف خود نیز رسیده است.
هر چند وجود برخی مشکلات، مانع از تبدیل این شماره به یک عنوان فوقالعاده شده ولی کماکان با اثری قابل احترام و با ارزش روبرو هستیم که تجربه آن برای دوست داران HnS، لحظات مهیجی را رقم خواهد زد.
نقاط قوت :
مبارزات سریع، جذاب و مهیج
فرم جالب روایت داستان
دست مکانیکی و کاربردهای مختلف آن
امکان مبارزه با سه شخصیت که از تکراری شدن روند بازی جلوگیری میکند
موسیقی فوقالعاده