متن عاشقانه باران جدید و متن در مورد هوای بارانی پاییز و بهاری : خیلی از افراد عاشق در هوای بارانی، حال و هوای خاصی پیدا می کنند و به همین جهت متن های هوای بارونی با دلنوشته های زیبا و جملات خاص را آماده کرده ایم.
این متن ها و جملات مخصوص شب بارانی و هوای ابری هستند و امیدواریم که مورد پسند شما قرار بگیرند. زیباترین شعرهای کوتاه، اس ام اس و متن عاشقانه و رمانتیک در وصف باران و عشق برای همسر و معشوق و زیبایی بارش باران و قدم زدن دونفره در زیر باران. با تکست ماگرتا همراه باشید.
همچنین بخوانید : متن شب بخیر عاشقانه
متن در مورد باران
قدم زدن زیر باران … گرفتن دست های تو … این چیزی است که آرزوی آن را دارم
متن باران بهاری
مثل باران های بی اجازه
وقت و بی وقت
در هوایم پراکنده ای
و من
بی هوا
ناگهان خیسم از تو !
فصل باران است بارانی شویم / از درون جوشیم و طوفانی شویم
بوی خاک و بوی نمناک چمن / کیف دارد زیر باران تر شدن
در تمام قطره ها تکثیر شو / زیر باران خدا تطهیر شو . . .
متن ببار باران
دوست داشتن نم نم باران ست
کم کم می آید و به درازا می کشد
بارانى دوستت دارم
دیر آمدی باران
آن روز که منتظرت بودم
دعا کردم بیایی ناز کردی
امروز که نمیخواهمت آمدی
آمدی تا تنهاییم را یادآور شوی ؟
دمش گرم ، باران را میگویم …
به شانه ام زد و گفت :
خسته شدی ، امروز تو استراحت کن ، من به جایت می بارم . . .
باران
خاطره ی عاشقانه ای نیست
وقتی که چکه می کند
رویای نیمه کاره ی
زنی تنها
از سقف بلند آرزوهایش …
باران را دوست دارم که به زندگی ما می بارد
عاشق احساساتی هستم که هر طوفان ایجاد می کند
تو و من برای هر طوفانی که با آن می آید زندگی می کنیم
اوه، عزیزم، باران می گوید که من دوباره و دوباره عاشقت هستم!
متن باران بهاری
باران بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی …
کاش نه کوچه انتها داشت نه باران بند می آمد …
همین جا که هستی و من با توام
همین جا که از کل دنیا کمیم
تو بـارون پاییزی و کوچه ها
چه خوبه تو و چتر و من با همیم !
گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست
گاهی از غصه تنها شدنش می بارد
باز بـاران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر !
چه تفاوت دارد . . .
متن هوای بارانی
عاشقی را دیدم زیر باران
با چمدانی خیس
بی خداحافظی
راهی سفر بود
او به من گفت :
عشق بارانی ست
که یک روز به تو هم مي رسد
نمی دانست که من خودم بارانم
باران بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی …
کاش نه کوچه انتها داشت نه باران بند می آمد …
می خواهم این روز را با تو خوش بگذرانم
در آغوش تو و رقصیدن با تو
در میان باران …
اما نمی توانم چون هر دو از هم دوریم …
روز بارانی مبارک
باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟
وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند . . .
اس ام اس عاشقانه بارونی
تنها ادامه میدهم در زیر باران
حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم
میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم
ببار باران من نه چتر دارم نه یار . . .
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است
که میگویم : من تنها نیستم ؛ تنها منتظرم . . .
باران که میبارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم
بدون ِ چتر ، من بغض میکنم ، آسمان گریه . . .
دیر آمدی باران
آن روز که منتظرت بودم
دعا کردم بیایی ناز کردی
امروز که نمیخواهمت آمدی
آمدی تا تنهاییم را یادآور شوی ؟
متن راجب باران پاییزی
صدای باران می آید
دلم جایی تنگ است
تو گریستی یا من ؟ نمیدانم
شاید هم هر دوی ما
من برای او ، و او برای دیگری . . .
تو را در تمامی لحظاتم دارم
باران که می بارد،خیالم خیس از یاد تو میشود
به مهتاب که مي نگرم صورتت در برابر چشم هایم نقش می بندد
چه حس خوبیست داشتن تو
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست
درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست . . .
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیداند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
عکس نوشته باران ببار
باران همه ي وقت حادثه ای شاعرانه نیست
از آنهایی که سقفشان شده است آسمان، بپرس
کاش نامت باران بود؛ آن وقت تمام مردم شهر همراه با من برای آمدنت دعا می کردند …
همانند باران پاییزی؛
بارانِ دوست داشتنت»
یکریز بر من می بارد
و من مدت هاست؛
خیس از علاقه توأم !
دیـر آمدی بـاران
دیـــــر
من در جــایــی
در حجـــم نبــودن کســی خشکیـــدم . . .
بغض هایم رابه آسمان ؛ سپرده ام
خدا بخیر کند باران امشب را . . . !
شعر عاشقانه باران بهاری و پاییزی
از تاریخِ عکس هایمان بیرون بیا
پای آغوشِ من در میان است !
شعری
نوازشی
یک استکان چای
یا هر چیزی
هر چیزی که پنجرههای بسته را باز کند
هر چیز که خاطره ی عشق را
در گوشه گوشه ی خانه زنده کند !
دل ، باران میخواهد
و شانههای پر اعتماد …
نیکی فیروزکوهی
قطره بارون ممکنه کوچیک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه
یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .
باران که بند بیاید…
تازه خاطره ها شروع می کنند به چکیدن
متن بارانی خدایی
می خواهم نام تو را
روی هر قطره آب بنویسم
و بگذارم که آن قطره
روح من را لمس کنم
و در قلب من جذب شود …
من می توانم نام تو را
در هرجا ببینم
در هر رنگ رنگین کمان
در هر ابری در آسمان
خیلی دلم برایت تنگ شده
در این هوای بارانی و عاشقانه
هر کجا هستم٬باشم
آسمان مال من است
پنجره٬فکر٬هوا٬عشق
زمین مال من است
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
“سهراب سپهری“
جملات هوای بارانی جدید
کاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاک کن پنجره از دلتنگی
که هوا دلخواه هست
گوش کن باران را
که پیامی دارد
دست از غم بردار
زندگی کوتاه است
باز کن پنجره را
روز نو در راه است
تو آفتابی بودی که
باران را دوست دارد
و من بارانی بودم
که تو را دوست داشت آفتاب من …
اما حتی اگر
تضادها جذب هم شوند
من و تو هرگز یکدیگر را نمی ببینیم
مگر در یک رویداد سرنوشت ساز
که رنگین کمانی بسازیم!
باران قشنگی به زمین می بارد
امروز هوا عطر تو را کم دارد
من غیرتیم زود به این باد بگو
از موی پریشان تو دست بردارد !
باران را دوست ندارم اگر بوی وجود تو در تک تک قطرات آن نباشد
دیشب که باران آمد ، میخواستم سراغت را بگیرم
اما خوب میدانستم ، این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی . . .
پیامک غمگین روز بارانی
باران همیشه میبارد ، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن . . .
متن بارانی غمگین
دلتنگِ تو
از راه
به روزی دیگر
می رسم
به ساعتی دیگر
خیابانی دیگر
خزانی دیگر
باران ِ کماکان ِ من
در انتظار ِ هرچه ایستاده باشم
تویی
که آغاز می شوی
و به هر کجا که رسیده باشم
از تو ست
که تَرَم
یاور مهدی پور
حکمت باران در این ایام می دانی که چیست ؟
آب و جارو میشود بهر محرم کوچه ها . . .
السلام علیک یا اباعبدالله
می روم
به کجا؟
نمی دانم
حس بدی ست بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد
نه خیابان به انتها می رسید
متن کوتاه درباره باران
ساکت که مي شوی
چشمانت پر از بوسه مي شود
و لب هایت
در التهاب یک گل سرخ
زیر باران مي تپد
تو را
در رنگین کمان آغوشم
قاب می گیرم
و چونان پرنده ای در مشت رها مي شوم
در افق های آبی
تو هیجانی ست
شورش چشمانت
در اعتصاب لبهایت
کاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاک کن پنجره از دلتنگی
که هوا دلخواه هست
گوش کن باران را
که پیامی دارد
دست از غم بردار
زندگی کوتاه هست
باز کن پنجره را
روز نو در راه هست
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کند
قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظهها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کند
بشکند در هم طلسم کهنه این باغ را
شاخههای خشک و بی بار دعا را تر کند
مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینهها تا ناکجا را تر کند
چترهاتان را ببندید ای به ساحل ماندهها
شاید این باران -که میبارد- شما را تر کند
جلیل صفربیگی
متن باران و دلتنگی
ناودانها شرشر باران بی صبری ست
آسمان بی حوصله، حجمِ هوا ابری ست
کفشهایی منتظر در چارچوب در
کوله باری مختصر لبریز بی صبری ست
پشت شیشه میتپد پیشانی یک مرد
در تب دردی که مثل زندگی جبری ست
و سرانگشتی به روی شیشههای مات
بار دیگر مینویسد: «خانهام ابری ست»
با ابرها چه غصهی پنهانیست؟
این عصرِ چندشنبهی بارانیست؟
وقتی که میبُریم مدام از هم
این عشق نیست ؛ چاقوی زنجانیست !
همچون باران باشیم
رنج جدا شدن از آسمان را
در سبز کردن زندگی جبران کنیم
متن ادبی زیبا در مورد باران
همیشه سر به زیر و ساده بودی دختر باران
شبیه من تو هم افتاده بودی دختر باران
شلال گیسوانت را به دست باد میدادی
گمانم روستایی زاده بودی دختر باران
برایم مو به مو و خط به خط میگفتی از هر چیز
تو از اوج جنون افتاده بودی دختر باران
شبیه من که مغلوب نگاه آبیات گشتم
تو هم آیا به من دل داده بودی دختر باران!؟
نخواهی رفت از یادم تو و آن لهجه شرقی
سوار سر به زیر جاده بودی دختر باران
اسماعیل سلیمانی مقدم
غصه میسوزد مرا، باران ببار
کوچه میخواند تو را، باران ببار
ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار
خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار
باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار
تارهای بی کوک و کمان باد ولنگار
باران را گو بی آهنگ ببار
غبارآلوده از جهان تصویری واژگونه در آبگینه بی قرار
باران را گو بی مقصود ببار
لبخند بی صدای صد هزار حباب در فرار
باران را گو به ریشخند ببار
چون تارها کشیده و کمان کش باد آزمودهتر شود
و نجوای بی کوک به ملال انجامد
باران را رها کن و خاک را بگذار تا با همه گلویش سبز بخواند
باران را اکنون گو بازیگوشانه ببار
احمد شاملو
باران ببار
ببار و خيابانها را غرق كن
بر سر اين چهارراه
در انتظار نوح ايم
باران ببار و تنگ حوصلگی مكن
آب اگر از سر نگذشته باشد
کشتی نوح نخواهد رسید
نوح خواهد آمد
و كبوترش را
بر ميدانها و ادارههای دفن شده در توفان
رها خواهد كرد
تا بر نُک بانکها بنشيند
و از رستگاری
خبر آورد
قدری شتاب کن باران
ببين دلالهای چوب
چگونه بر هر سویی میدوند و عرق میريزند
باران
ببار و خيابانها را غرق كن
و فقط لامپها را نپوشان
كه چهره نوح را ببينيم
ما از جماعت کشتی
فقط ابلیس را می شناسیم
محمد شمس لنگرودی
متن بارانی شاد
علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه
پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم !
هوای دونفره
نه ابر میخواهد
نه باران
کافیست حواسمان به هم باشد
گاه می اندیشم
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران
و خدایی که زلال تر از باران است . . .
فرقی نمیکنه هوای الان چند نفره ست !
مهم اینه که تو نیستی و من مجبورم تنهایی، دلتنگی آسمون رو تحمل کنم …
متن عاشقانه بارانی برای همسر
میگویند باران که ببارد ، بوی خاک بلند می شود
پس چرا اینجا ، باران که می بارد
عطر خاطره ها می پیچد . . . ؟
همسرم زیر باران با تو زیباست…
پنجره، آرزوی كوچكیست
وقتی خدا آنقدر مهربانست
كه باران را آفريد
و باران اتفاق قشنگی نيست
برای چشمهايی كه
آرزوی كسی نباشد
کاش باران بگیرد …
کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند…
و من همۀ ي دلتنگی هایم را رویش “ها” کنم…
و با گوشه ي آستینم همه ی را یکباره پاک کنم
میان من و تو
فاصله یک باران ست
و خیالت که مرا
از پنجره می گیرد
و می برد
قدم زنان تا عشق.
می رسم به تو
با تن پوشی از آغوش
و دست هایی
پر از طراوت اولین سلام
گل سرخی
که گلبرگ گلبرگ
در صدای عطرها
هجا می کند تو را.
میان من و تو
فاصله یک باران ست.
پرویز صادقی
متن در مورد باران و خدا
باران که شدی مپرس این خانه ی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست
باران که شدی پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی ست
“مولوی”
توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی
ابر باش که منتظرت باشند که بباری
بارونو دوس دارم هنوز
چون تورو یادم میاره
حس میکنم پیش منی
وقتی که بارون می باره
چقدر این صدا برایم آشناست
صدای هق هق گریه های آسمان را می گویم صدای بارش باران را
بارها آن را از اعماق وجودم شنیده ام صدایی است که
رنگ تنهایی دارد، بوی فراق و درد دوری
کپشن درباره باران
بـه باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد
اگر ببارد ؛ از شوق
اگر نبارد ؛ از دلتنگی …
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم
از تمام زمین یک خیابان را
و از تمام تو
یک دست که قفل شود در دست من . . .
اینقدر دوست دارم که پروانه ها گیج میشوند
گل ها تعجب می کنند
و باران دلش آب میوفتد
متن باران پشت پنجره
هوا آفتابی باشد یا ابری فرقی نمی کند
بی تو …
چشم های من همیشه بارانی است …
دلم بـه عظمت باران برایت دلتنگی می کند…
امروز عجیب؛ بی واژه؛ بی حصار… ؛
می خواهمت…
“پاییز” مرا عاشق میکند
“باران” عاشق تر
حالا تو بگو
این “باران پاییزی” با من چه میکند . . . ؟
متن باران پاییزی کوتاه
مثل باران خاطراتت ماندنیست
لحن پر مهر صدایت خواندنیست
گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم
تا ابد مهر و وفایت ماندنیست
از تاریخِ عکس هامان بیرون بیا
پای آغوشِ من در میان است !
شعری
نوازشی
یک استکان چای
یا هر چیزی
هر چیزی که پنجرههای بسته را باز کند
هر چیز که خاطره ی عشق را
در گوشه گوشه ی خانه زنده کند !
دل ، باران میخواهد
و شانههای پر اعتماد …
نیکی فیروزکوهی
باید جای من باشی تا بفهمی
وقتی باران می بارد
تنهایی پشت یک پنجره
چقدر عمیق می شود …
ترنم باران را نصار چشمانت می کنم نازنینم
تا شبنمی شود بر سرخی گونه هایت
و داغی بوسه ام را به پیشانی ات به یادگار می گذارم
و دست نوازشم را به موهایت هدیه می کنم
که تا عمر داری مرا از خاطر نبری …
امیدواریم از متن های بارانی و عکس های در مورد باران لذت برده باشید. اگر شما هم جمله ای در وصف هوای بارانی دارید در قسمت دیدگاه برایمان بنویسید.
با سلام دوست خوبم ازاینکه غزل دختر باران مرا به اشتراک گذاشتید سپاس گذارم