از دست دادن عمو، یعنی بریدن شاخهای گرم از درخت خانواده؛ همان شاخهای که بیصدا تکیهگاه بود، حامی بود، رفیق پنهان دل بود. عمو که میخندید، انگار دنیا رنگ میگرفت؛ و حالا که نیست، جای خندهاش، جای صدایش، جای سایهی امن حضورش، یک خلأ بزرگ بر دل افتاده.
نبودنش، مثل نبودن یک تکه از کودکیست، مثل خاموش شدن چراغی در شبهای خاطره. در ادامه متن درباره عمو از دست رفته را در تکست ماگرتا باهم می خوانیم.
متن های زیبای فوت عمو
از دنیار رفتن همو خیلی سخته، خیلی سخت تر از اون چیزی که فکرش رو بکنید. عموت که بره پشت بابات یک باره خالی میشه و دیگه باید به بواشکی گریه کردن بابات، به آه کشیدن های گاه و بی گاهش و به حسرتی که تو چشماش واسه همیشه می مونه عادت کنی.
عمو جان، هنوز هم باورم نمیشود که دیگر نیستی. یاد مهربانیها و خندههایت همیشه در قلبم خواهد ماند. برایت آرامش ابدی آرزو میکنم.
عمو جان انتطاررفتنت را نداشتم و هرگز باور نمی کنم که در حقم بی وفایی کرده ای و تنهایم گذاشتی.
عمو جان می خوام بهت بگم که جای خالیت رو هیچ کس نمی تونه پر کنه و تا همیشه جات تو دورهمی ها و جمع های خانوادگی مون خالیه. روحت شاد و یادت گرامی.
عمو جان دو روز دیگر
چهل روز از مرگت میگذرد و نمیدانیم چگونه تاب آوردیم چهل روز ندیدنت را….
به این امید زنده ایم که وقت مرگ بار دیگر تو را خواهیم دید
چقدر دیر میگذرند بی تو این روزها …..
عمو، مهربونی هات، عشقت، از خودگذشتگی هات، بخشندگی ها و دل پاکی هات ازت تا به ابد به یادگار میمونه. خواستم بدونی که برای من جز این ها خاطره دیگه ای به جا نذاشتی. هر بار که با تو رو در رو میشدم و هر بار که باهات بودم اونقدر منو غرق در این احساس های خوب میکردی که هر چی فکر میکنم به یادم نمیاد که خاطره بدی با تو تجربه کرده باشم.
دلنوشته برای عموی فوت شده
ای مهربان ترینم، عموی مهربانم تو همه امید من و همه کس بابام بودی، تو تنها دلخوشی بابام و مامان بزرگ و بابا پذرگ بودی. نمی دانی با رفتنت چه بر سرشان آمده و چه روزگار سختی رو می گذرونن. ازت می خوام که کمکم کنی تا آرومشون کنم. ازت می خوام کمکم کنی تا بتونم دوای دردشون و مرهم زخمشون باشم.
عمو، حضور گرم و دلنشینت همیشه در خانواده ما کم خواهد بود. نبودت را عمیقاً احساس میکنیم. روح بزرگوارت شاد.
عمو جان همه ما دل مان به وجود و حضور شما گرم بود اما رفتنت به یک باره همه رو نا امید و افسرده کرده و همه احساس می کنیم که پشت مان خالی شده و بی کس ترین و بی پناه ترین قوم شده ایم.
چهل روزبه جادههای مسدود چشم دوختیم
تا شاید برگردی عمو جان،
اما تو هرگز کوچههای خیس و گنگ حضورمان
را به ترنم صدایت مرور نخواهی کرد!
عمو جان من نور و روشنایی مهربانی تو تا ابد در قلب من جاری است.
تو رفتی اما خاطرات بودنت برای همیشه در دل من به یادگار باقی می ماند.
عموی عزیزم از پیش ما رفتی و برای ما دنیایی پر از
خاطره های دوست داشتنی برای ما بر جای گذاشتی.
عمو جان کاش می دانستی بعد از رفتنت چه بر سرمان آمد و چطور آشفتگی و بی کسی بر زندگی مان سایه افکنده است.
استوری غمگین برای مرگ عمو
تنها یادگار من از تو یک یاد گرانبها است که تا ابد آن را در دلم زنده نگه می دارم.
عموی عزیز و مهربانم تو برای من فقط یک عمو یا برادر پدرم نبودی.
تو همراه و دوست من در تمام لحظات زندگیم بودی.
مهربانی های تو برای همیشه در قلب و جان من باقی می ماند.
عمو عزیزم، از اینکه دیگر نمیتوانم با تو گفتگو کنم و از تجربیاتت بهرهمند شوم بسیار ناراحتم. امیدوارم در آن دنیا آرام باشی.
عموجان خسته ام، خسته ام از دنیایی که هر باره به شکلی منو عذاب میده. آخه چرا تو؟ چرا تو رو برای عذاب دادن من انتخاب کرد؟ یعنی راه دیگه ای نبود؟ یعنی به شکل دیگه ای نمیتونست از من انتقام بگیره که تو رو ازم گرفت؟ حالا باید دست مریزاد گفت به دنیا چون کارش رو خوب انجام داد و این بار من به معنای واقعی عذاب رو از درونم احساس کردم. عموجانم، رسم روزگار به تو وفا نکرد؛ چه در همون موقع که زنده بودی و چه حالا با گرفتنت از ما اما امیدوارم که در اون دنیا توی بهشتی که خدا آفریده باشی و آرامشی که در این دنیا نداشتی رو اونجا تجربه کنی.
ناباورانه روزها را گذراندیم،
بدون حضور او که باور داشتیم
وجود عزیزش نماد عینی شرف و مفهوم بخشایش بود
و هنوز با گذشت چهل روز، عکس او با چارچوب قاب بیگانه است
در اربعین هجرانش به زیارت مزار مطهرش میرویم
و با زبان اشک از اندوه روزهای فراق سخن میگوییم…
عموی جان هر گز خاطرات و ایامی که با هم سپری کرده ایم را فراموش نخواهم کرد و یاد و نامت را برای همیشه در قلبم جا داده ام. روحت شاد و یادت گرامی.
عموی خوش قلب و عزیزم تمام خاطراتی که با تو دارم
تا ابد در ذهن و قلبم زنده باقی می ماند.
این خاطرات گنجینه های بسیار گران بهایی هستند
که من تا ابد به یادگار از تو نگه می دارم.
خاطرات تو گنج بزرگ زندگی من است.
پیام تسلیت عمو برای پروفایل
عمو، یعنی دیگه برای همیشه رفتی؟ یعنی برادرزاده ات رو تنها گذاشتی؟ چطوری باور کنم؟ نه باورم نمیشه، نمیخوام که بپذیرم عموم که همه دنیام بود حالا زیر یه عالمه خاکه و من این بالا دارم راه میرم و نفس میکشم. عمو جونم، حالا که پیش خدایی ضمانت منو هم پیشش بکن. به خدا بگو که من بدون تو توی این دنیا نمیتونم دووم بیارم. وقتی که پیش خدایی بهش بگو که منو هم بیاره جات چون هر جا که کنار تو باشم انگار دارم زندگی میکنم حتی اگه جسمم زیر خروارها خاک بره.
عمو، یادت همیشه در قلبم زنده است. یادت آن روز که… و یا آن روزی که… هرگز از یادم نخواهد رفت. برایت آرامش ابدی آرزو میکنم.
عموی عزیزم دوریه و جدایی از تو بسیار جانکاه و سخت است.
تنها چیزی که بعد از نبود تو دلم به خوشی بند می کند
خاطرات زیبایی است که از تو برایم به جای مانده است.
عمو جان با رفتنت قلبم خالی شده از همه خوشی ها کاش می شد یک بار دیگر چهره مهربانت را ببینم و از دردها و بی کسی هایم برایت بگویم.
عموی عزیزم چهل شب چشم من با گریه خو کرد
چه شبها با تو بودن آرزو کرد
چهل شب تا سحر نقش خیالت
کنار من نشست و گفتگو کرد…
عموی عزیزم خاطرات تو مانند یک ستاره بسیار
درخشان در آسمان زندگی من تابان است.
با رفتن تو ین ستاره در قلبم هرگز خاموش نمی شود.
اینکه تو نیستی اما یاد و خاطرت همیشه با من باقی می ماند.
متن درباره دلتنگی عمو
عمو جان با پر کشیدنت من دوباره یتیم شدم و طعم تلخ بی کسی و بی پناهی را از نو چشیدم. من همه احساسم را به تو داده بودم چون تو جای پدر نداشته ام بودی و جای خالی او را در زندگی برایم پر کرده بودی. حال با رفتنت این بی کسی و تنهایی را با چه چیزی و چه کسی پر کنم.
“با فوت عموی عزیزم ، دنیایی از خاطرات شیرین و لحظات به یادماندنی برایم باقی گذاشت.”
هنوز باورمان نمیشود که چهل روز از رفتن ناگهانی عمویمان گذشته است
هنوز سخت است بپذیریم آن لبخندها و مهربانیها، همچون دانهای در زیر خاک خفته است
اما یقین داریم یادش جوانه خواهد زد و نام و نشانش، درختی سبز و تناور خواهد شد
عموی عزیزم رفتن تو مانند این است که یک فصل زیبا در زندگی من به پایان برسد.
شاید بعد از این فصل فصل های دیگری بیایند و بروند.
اما هیچ کدام از آن ها تکرار فصل جذاب تو نمی شوند.
“عموی عزیز ، تو نه تنها عمو ، بلکه یک دوست واقعی بودی . همیشه در یاد ما خواهی ماند.”
عموی عزیزم معنای وجود تو معنای وجود
مهربانی و عشق در زندگی است.
رفتننت خوشی را از دل من برده.
آرامگاه ابدی مبارکت باشد.
متن احساسی برای عمویی که دیگر کنارمان نیست
عموی عزیزم می دانم که آسمان جایی بسیار قشنگ تر و بهتر از کنار ما زمینی ها است.
به همین دلیل تو از کنار ما پر کشیدی و به آسمان ها رفتی.
امیدوارم در آرامگاه ابدی روحت همیشه در آرامش و خوشی باشد.
عموجانم، حالا که پیش خدایی شاید بتونی اندکی شادی و آرامش رو تجربه کنی. جای تو توی این دنیا نبود چون این دنیا واسه آدمای خوب زیادی کوچیکه. خدا تو رو برد پیش خودش تا دنیایی بهت بده که به اندازه عظمت دل و قلبی هست که داری. برای همین بهت فوتت رو تسلیت نمیگم چون این دنیا جز درد و ناراحتی چیزی برات در بر نداشت بلکه بهت تبریک میگم چون میدونم توی اون دنیا خدا تو رو در بهشتی که همیشه از اون دم میزد قرار داده و حالا تو در اون طعم واقعی آرامش و لذت رو میچشی.
در نبود عموی مهربانم تو رفتی و خانه ما خالی شد
دل من بعد از رفتن تو بسیار تنها شده است.
خانه از زمانی که تو رفتی سرد شد و من از آن زمان فهمیدم
که تو گرمای خانه هستی.
اکنون که نیستی همه ما را سرما در بر گرفته است.
کاش خدا مرا به جای تو میبرد. عمو جان مرگت بر خانواده خیلی سخت گذشت. احساس میکنم که اگر من به جای تو می بودم، این همه غم و ناراحتی را تحمل نمی کردند. دردی که رفتن تو به جان ما انداخت بسیار عمیق بود. نمی دانم نیت دنیا از بردن تو چه بود اما حس میکنم قصد داشت انتقامی از ما بگیرد و تقاص تمام خوشی ها و لحظات خوبی که با تو داشتیم را از ما بستاند و چه خوب هم این کار را کرد. حالا دیگر برای ما لحظات خوش معنایی ندارند چون دلیل خوشی های ما رفته.
عموی عزیزتر از جانم تو برای من یک عضو
بسیار مهم و دوست داشتنی از خانواده بودی.
تو الگوی محبت و مهر در میان ما هستی.
روحت شاد و سفر ابدیت بخیر باشد
عزیزتر از جانم.
عموجان، دل غم دیده من هیچ، دل زار برادرت هیچ، دل شکسته همسرت هم هیچ، چطور دلت آمد پدربزرگ و مادربزرگ را چنین غم دار کنی؟ مگر نمی دانستی غم فرزند مانند مذاب هست که به جان آدمی ریخته می شود؟ مگر تو عاشق آنها نبودی؟ مگر دوست شان نداشتی؟ این دوست داشتنت بود؟ که آنها را اینگونه عذاب دهی؟ عمو، از وقتی که رفته ای دیگر لبخندی به لب های پدر بزرگ و مادربزرگ نیامده، گویی روح آنها هم به همراه فرزندشان پر کشیده و رفته.
خاطرات عموی دلبندم همانند یک نسیم خنک می آید و قلب داغ دیده مرا مرهم می گذارد.
کاش به این زودیها از کنار ما نمی رفت کاش این چنین ما را تنها نمی گذاشت.
عمو، زنده بودن تا زندگی کردن بسیار متفاوت است. تا وقتی که بودی، زندگی میکردم، زندگی می کردیم، اما از وقتی که رفتی ما جز زنده بودن کار دیگری نکردیم. ما فقط نفس می کشیدیم، ما فقط روی این زمین راه می رفتیم و ادای کسانی که زندگی می کنند را در می آوردیم اما بطن ماجرا این بود که با رفتن تو روح ما هم کشته شد. از وقت رفتن تو ما هم زندگی نکردیم، ما هم خوشی را تجربه نکردیم. کاش به این زودی ها تنهایمان نمی گذاشتی.
عموی عزیز من محبت تو مانند چراغی در زندگی من بود.
اکنون که رفته ای دنیای من تاریک و بیمهر شده است.
با این همه تاریکی بعد از تو چه کنم.
عموی مهربانم که عزیزتر از جانم هستی.
آخرین دردی که در این دنیا می خواستم نبود تو در کنارم بود.
مگر نمی دانستی که من تا چه اندازه وابسته و دوستدار تو هستم.
چرا من را رها کردی.
عمو رفت، اما صدای مهربانش هنوز در گوش دل میپیچد و آغوشش هنوز در خیال، پناهیست بیبدیل. خاطراتش مثل خطهای روشن روی دیوار زمان ماندهاند؛ هر کدام نشانی از لبخند و رفاقت، از مردی که ساده زیست و عمیق ماند. داغ عمو شاید با زمان آرام شود، اما یادش، جاودانه در قلب میماند؛ مثل چراغی که حتی در خاموشی، گرمایش را فراموش نمیکنی. عمو همیشه هست، در سطر سطر خاطرهها، در اشکهای بیصدا، در دلهایی که هنوز برایش تنگ میشوند.
به پایان مقاله متن درباره عمو از دست رفته رسیدیم، اگر شما هم جملاتی در این مورد بلد هستید حتما آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
