تکستسرگرمی

متن در مورد جوانی نکردن ⏳+ شعرهای غمگین و سوزناک درباره حسرت گذر جوانی

شعر و متن پند آموز درباره جوانی از دست رفته ؛ جملات سنگین و کوتاه درباره گذر جوانی

جوانی به عنوان دوره‌ای از زندگی با ویژگی‌هایی نظیر انرژی، شجاعت و آرزوهای بزرگ شناخته می‌شود. اما برخی افراد در این دوره با چالش‌هایی مواجه می‌شوند که مانع از تجربه‌ی کامل جوانی می‌گردد. عدم جوانی کردن می‌تواند ناشی از فشارهای اجتماعی، مسئولیت‌های سنگین یا حتی ترس از شکست باشد.

این موضوع نه تنها تأثیرات فردی، بلکه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی نیز به همراه دارد. در این مقاله به بررسی علل و پیامدهای جوانی نکردن پرداخته می‌شود. در ادامه متن در مورد جوانی نکردن را در تکست ماگرتا باهم می خوانیم.

متن در مورد جوانی نکردن

شعر غمگین درباره جوانی نکردن

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

برای وصف جوانی مان
این مصرع از حامد عسکری کافیست :
« هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد »

بر باد رفت در غم و حسرت جوانیم
بی آرزو چه سود دگر زندگانیم

با زَر خیلى کارها را مى‏ توان انجام داد، ولى جوانى را نمى‏ توان خرید

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست

نوجوانی و جوانی رفت ماندم نیمه راه
تک درخت عمر من افسوس مانده بی ثمر

برای وصف جوانی مان
این مصرع از حامد عسکری کافیست :
« هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد »

گویی به خواب بود
جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی

گذشت این عمر و جوانی
اما بهار را ندیده خزان شد…

عکس نوشته غمگین درباره جوانی نکردن

متن غمگین درباره گذر روزهای عمر و لذت نبردن

گر جوانی به هدر رفته دل آزرده مباش
زندگی چیست به جز باد و هوایی بلبل

‏گرفتن کامی
از لب های تو
گران بود،درست
ولی آیا به قیمت پیر شدن من
در جوانی؟!

جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد

بر باد رفت
در غم و حسرت جوانیم
بی آرزو چه سود
دگر زندگانیم

خود جوانی هم
به این زودی به ترک کس نگوید
من ز خود آزردم
از فرط جوانی ها جوانی

افسوس که ایام جوانی بگذشت
دوران نشاط و کامرانی بگذشت
تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت

من اصلا نفهمیدم جوانی یعنی چه؟
من یک راست از بچگی به سن كهولت رسیدم

یک سری ها را نباید بخشید…
کسانی را که نزاشتند جوانی کنی
و در اوج جوانی کاری کردن که دلت پیر شود
یک سری ها را نباید بخشید!
همان هایی که باعث شدند
چشمانت از اشک، کبود و قرمز شود…

ز دست ،گوهر پرقیمت جوانی رفت
چو برق ،فرصت کوتاه زندگانی رفت
بهار عمر که هنگام دانش اندوزیست
پی هوا و هوسهای نوجوانی رفت

تمام عمر، صرف عبور از گذرگاه جوانی می‌ گردد….

عکس متنی غمگین درباره گذر روزهای عمر و لذت نبردن

متن و شعر زیبا در مورد جوانی و گذر عمر

ای روزگار! از چه کسی می‌توان گرفت
تاوان این جوانی از دست رفته را؟

پیری آن نیست ک بر سر بزند موی سفید
هر جوانی که به دل شوق ندارد، پیر است

جوانی یادآور روزگار خوشی اسـت ، گشتن ها ، خنده ها ، شادی ها و… دورهمی هایی کـه هیچگاه بر نخواهند گشت پس بایستی بـه جوان فرصت لذت بردن از این زمان را داد ودر عین حال از گوهر وجودیش نیز استفاده کرد.

دیگر نه شوقی در سرم دارم نه امیدی
یعنی جوانی با غمت از عاشقی پیر است

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

تا می توانی جوانی کن و جوان باش
اما یادت نرود که درگذشت زمان را چاره ای نیست
که درمان کند و این ناچاری
به خاطر این است که قدر جوانی ات را بدانی..

از كودكی بیرون می آییم، بی آنكه بدانیم جوانی چیست، ازدواج می كنیم، بی آنكه بدانیم متاهل بودن چیست، و حتی زمانی كه قدم به دوره پیری می گذاریم، نمی دانیم به كجا می رویم: سالخوردگان، كودكان معصوم كهنسالی خویش اند. از این جهت، سرزمین انسان سیاره ی بی تجربگی است.
((میلان كوندرا))

نوجوانی و جوانی رفت ماندم نیمه راه
تک درخت عمر من افسوس مانده بی ثمر

دل پیران جوان دیدم ولی من
جوان بودم که ناگه پیر شد دل

افسوس که ایام جوانی بگذشت
دوران نشاط و کامرانی بگذشت
تشنه به کنار جوی چندان خفتم
کز جوی من آب زندگانی بگذشت

عکس استوری زیبا در مورد جوانی و گذر عمر

جملات سنگین و کوتاه درباره گذر جوانی

از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی از این زندگانیم

شاید باید توی زندگی دلیلی باشد
که بخاطرش پیر بشویم
اگر دلیلی برای پیر شدن
نداشته باشیم
که زندگی نمی چسبد
آن وقت میخواهی بنشینی
به کنج دیوار نگاه کنی و به کجای
جوانی ات بیندیشی؟!

اگر دانش رو در جوانی نکاریم،
در پیری هیچ سایه ای به ما نخواهد داد.

گویی به خواب بود
جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

ورق می خورد
فصل های پیری
جوانی ام کجاست…

چه زود گذشت!!
نمیدانم شوق جوانی ام را از دست داده ام
یا موی سیاه را رایگان به فلک داده ام

هر سال چو سال نو شود باز
عمرم گذرد ولی به تکرار
از شور و جوانیم چه گویم
پیری بشود بر آن پدیدار

بر باد رفت در غم و حسرت جوانیم
بی آرزو چه سود دگر زندگانیم

سحرگه به راهی یکی پیر دیدم
سوی خاک خم گشته از ناتوانی
بگفتم چه گم کرده‌ای اندربن ره‌؟
بگفتا: جوانی‌، جوانی‌، جوانی

ما جوانی را میان خاک مدفون کرده ایم
بس که در پایان هر شادی، درآمد پیر ما

عکس پروفایل سنگین و کوتاه درباره گذر جوانی

شعر و متن پند آموز درباره جوانی از دست رفته

چه غبار سنگینی روی اینه نشسته است!!
چگونه است…
نمیدانم چندی پیش گردگیری کرده ام!؟
آه …
ببین شوق جوانی ام کجا رفته؟!
دخترکی که مدام مقابل اینه سرخی انار را بر لبانش طراحی میکرد…
چه زود گذشت!!
نمیدانم شوق جوانی ام را از دست داده ام یا موی سیاه را رایگان به فلک داده ام…
گردی بگیرم از آینه،
رفیقی که ماندگار بود،
چه صادق است آینه!!
یادم امد تنبلی از چه بود.
تنبلی از گردگیری…
از صداقت اینه…
آینه ای که بیم صداقتش را دارم
جوانی یادش بخیر
بیم و هراسی از اینه نداشتم
مدام و مدام با اینه دست و پنجه نرم میکردم
فلک تو چه کردی با من
موی سپیدم را رایگان داده ای
چه داد و ستدی
ناجوانمردانه بود
اری
پیر شدم
چگونه گذشت و چه زود گذشت
شیارهایی که صیقل داده ای بر سطح هموار زیبایی ام

راحت نوشتیم بابا نان داد!
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت
برای نان همه ی جوانیش را داد

فصل ها برای درختان
هر سال تکرار میشوند
اما فصل های زندگی انسان
تکرار شدنی نیست !
تولد
کودکی
جوانی
پیری
امروزت را دریاب..
شاید فردایی نباشد…

در میان آرزوهای جوانی ام، پیر شدم…

دریغا از جوانی، صد دریغا
که آن هم روزگاری بود و بگذشت

به وقت جوانی بکن عیش زیرا
که هنگام پیری بود ناتوانی
جوانی و از عشق پرهیز کردن
چه باشد ندانی، به جز جان گرانی
جوانی که پیوسته عاشق نباشد
دریغست ازو روزگار جوانی

جوانی چون سواری بود و بگذشت
به گلزاری بهاری بود و بگذشت

افسوس که ایّام جوانـــــــی بگذشت
هنگام نشاط و شادمانی بگذشت
تا چشم گشودیم در این باغ، چو گل
هفتاد و دو سال زندگانی بگذشت

خسته ام از غمی که 
مرتع جوانی ام را می چرد!!

چه زود از پی هم روزگار جوانی ام گذشت
ولیکن جوانی نکردم و زندگانی ام گذشت

عکس نوشته پند آموز درباره جوانی از دست رفته

در نهایت، جوانی نکردن می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که بر زندگی فرد تأثیر می‌گذارد. مهم است که افراد با شناسایی این موانع و تلاش برای غلبه بر آن‌ها، فرصتی برای تجربه‌ی جوانی و زندگی پرانرژی‌تر فراهم کنند. با پذیرش چالش‌ها و ایجاد تعادل میان مسئولیت‌ها و لذت‌های زندگی، می‌توانند به معنای واقعی جوانی دست یابند و از این دوره‌ی مهم زندگی بهره‌برداری کنند. این توجه به جوانی و لحظات ارزشمند آن می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و رضایت از آن کمک کند.

به پایان مقاله متن در مورد جوانی نکردن رسیدیم، اگر شما هم جملاتی در این مورد بلد هستید حتما آن را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

7 + هشت =