زمستان غمگین، تصویری از فصل سردی است که با تاریکی، سکوت و بیروحی همراه است. این فصل نه تنها طبیعت را در خاموشی فرو میبرد، بلکه گاه در دلها نیز احساساتی از تنهایی و اندوه را بهوجود میآورد. سرمای زمستان و روزهای کوتاه آن، میتواند به نمادی از دورههای دشوار زندگی تبدیل شود که در آن احساسات منفی مانند ناامیدی و غم بر انسان چیره میشود.
زمستان غمگین میتواند تداعیگر لحظاتی باشد که انسان در جستجوی نور و گرما، درگیر سردی و سختیهای درونی و بیرونی است. در ادامه متن درباره زمستان غمگین را در تکست ماگرتا باهم می خوانیم.
جملات غمگین درباره زمستان
بعد از این همه رنگ، نوبت سپیدی می رسد … بر لبم نام تو را می برم تا برف مثل قند در دل زمستان آب شود … آدم برفی نبودم که به پایت یک شبه آب شوم … من؛ مو به مو سفید شدم !!!
توی این برف و سرما میتونم خودمو گرم کنم
امــا . . .
جواب دلمو چی بدم ؟!
چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی/ به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم/ نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم.
شال و کلاه می بافم با خیالت تا در سرمای نبودنت یخ نبندم
به دل نا گفته صدها حرف دارم/ میان سینه زخمی ژرف دارم/ به روی پوستین سالخوردم/ زمستان در زمستان برف دارم.
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف/ سخت محتاج به گرمای پر و بال توام/ تو اگر باز کنی پنجره اي سمت دلت/ میتوان گفت که من چلچله لال توام
چین و چروک های صورتم را که ادامه دهی
به رفتنت می رسی
به زمستانی سخت
به برف
که سال هاست جای سایه ات روی سرم می نشیند
عاشق زمستان و برفم، او را نمی دانم …
من و زمستان، هیچوقت او را نفهمیدیم
کپشن غمگین در مورد زمستان
اشک هایم که سرازیر می شوند، دیر نمی پاید که قندیل میبندند. عجب سرد است هوای نبودنت …
برف می بارد و همه خوشحالند و من غمگین …
دارد رد پاهایت را می پوشاند برف !
عاشق زمستان و برفم ، او را نمی دانم …
من و زمستان ، هیچوقت او را نفهمیدیم.
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍشتن ﺩﺍﺭﻡ/ ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـﻢ کسی ﺩﻭﺳﺘـﻢ ﺩاشته ﺑﺎﺷﺪ/ ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳﺮﺩﻡ مثل زمستان…
آدم برفی نبودم که به پایت یک شبه آب شوم …
من ؛ مو به مو سفید شدم !!!
در این زمستان سرد و سخت دلگرمم به آغوش گرمت و به نگاه آتشین ات و به مهربانی دستانی که مرا یاد بهار میاندازد.
داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ، اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
آدم ها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف …
جملات مفهومی غم دار در مورد زمستان
حواس شهر
پرت برف باران است
حواس من
آغشته به عطر تو …
گیرم آنقدر برف ببارد و ببارد که برای هیچ کس تاب تحمل سرما نماند! اما زمستان چه میداند که من در خانه گلی بهاری دارم؟
برای آدم برفی چشم نگذار وگرنه آب که نمی شود، هیچ …
تا یک عمر هم خیره به رد پاهایت می ماند …
خدا کند زمستان تمام نشود ..!
تنها چیزی که می تواند
مرا یاد او بیندازد؛
شالی که عاشقانه بافتَمش،
دورگردنش انداخته است؛
شاید مرا یادی کند…
خدا کند زمستان
تمام نشود…
نــــه حوصله ی دوســت داشتن را دارم
نــــه میخواهم کسی دوستم داشته باشد
ایـــن روزها ســـردم مثل دی… مثل بهمن… مثل اسفند… مثل زمـــستان
احــساسم یـــخ زده… آرزوهایم قــندیل بسته…
امیــدم زیر بهمن ســرد احساسم دفن شده…
نـــه به آمـــدنی دلخوشم و نـــه از رفـــتن کسی غمگین…
ایـــن روزها پـــر از “ســکوتم”
این مردگی، این سرما، این خستگی را نبین
در دل خاک زمستان زده
جوانه ای از عشق و امید منتظر است
تا بی محابا و با اولین نسیم بهاری
راهش را به دنیای ما پیدا کند
زمستان در دلش یک دنیا امید دارد
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
آدم برفی فقط ۱ پا دارد…
چشمانش از دکمه است اما میخندد…
آدم برفی در برف میخندد چرا که این شانس را دارد که
باشد حتی آدم برفی باشد و باشد….
متن غمگین زمستان
ر برف، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند
خیلی از یخ کردن های ما از سرما نیست
بعضی حرف ها زمستونیه
یادمان باشد با آمدن زمستان
اجاق خاطـرہ ها را روشن بگذاریم
تا دچـار سـردے ؋ـاصلـہ ها نشـویم …
فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخزده راه بروم !
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !
به گوشم خش خش پاییز زرد است
دلم میعادگاه زخم و درد است
نمی آید صدایی از در و دشت
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
زمستان
یک تو می خواهد
یک تو که دستانش را بشود
بی هیچ دلهرهای گرفت
یک تو که بشود
این خیابانهای یخ زده را
گرم قدم زد …
چه زمستان ﻏﻢ انگیز بدی
خواهد شد
ماه دی باشد و آغوش کسی
کم باشد
در این کویر برف
هیچ کاشفی با سورتمۀ احساس
به من دست نخواهد یافت . . .
متن غمگین درمورد زمستان و برف
آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمانی
الا ای برف !
چه می باری بر این دنیای ناپاکی ؟
بر این دنیا که هر جایش رد پا از خبیثی است
مبار ای برف !
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف !
پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی،
کاش چون پاییز بودم
نه برف مرا مى ترساند و نه سرما
ولى در این حجم سنگین تنهایى ام
براى گرم شدن بهانه اى ندارم
جز این که دوستت داشته باشم…
بی تو سالهاست که هوای من
صد درجه زیر عشق است . .
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد
اشک هایم که سرازیر می شوند
دیر نمی پاید که قندیل میبندند
عجب سرد است هوای نبودنت . . .
وقتی بهت گفتم: دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
متن احساسی درباره زمستان غمگین
زمستان سرد نیست
درد است
وقتی دست هایم
تنها خودم را
به آغوش می کشند !
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
زمستان نیست …
دلتنگی توست
که به لرزه انداخته،
چهار ستون دلم را !!
من از
“چشمان سبزش”
در شگفتم!
که حتی در زمستان هم
بهاریست…
سوزی که برف داره ، بارون نداره
معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
نخواه فراموشت کنم!
آخر کدام درخت زمستانی در کدام بهمن ؛
خانه تکانی کرده است؟
دیوانه من تازه عاشقت شده ام…!!!
به خاطر تو می خواهم در سرمای زیادی بایستم
سرم را از هر کجای مرگ که باشد بیرون می آورم
و به تو خیره می شوم
نترسان مرا از سرما
بی تو زندگی میکنم
در فصل پنجم..
بعد از زمستان
اینجا منفی بسیار درجه است
برف ببارد یا باران
برای باور زمستان همین جای نبودنت کافی ست !
زمستان غمگین به ما یادآوری میکند که همانطور که طبیعت بعد از گذراندن این فصل سرد دوباره بهار را تجربه میکند، زندگی ما نیز پس از دورههای سختی و غم دوباره به روشنایی و شادمانی بازخواهد گشت. هرچند زمستان با سردی و تاریکی همراه است، اما این مرحلهای موقتی است که گذرا است. این دوران به ما میآموزد که صبر کنیم و در دل تاریکی، امید به گرما و نور روزهای بهتر را از دست ندهیم. درست مانند زمستانی که به پایان میرسد، غم و اندوه نیز با گذشت زمان جای خود را به آرامش و زندگی دوباره خواهد داد. اگر شما هم متن درباره زمستان غمگین بلد هستید در قسمت نظرات بنویسید.