متن درباره چرا رفتی : دقیقا موقعی که به کسی وابسته می شویم او ما را تنها می گذارد و یک سوال برای ما پیش می آید که چرا رفتی؟ چرا من را تنها گذاشتی و رفتی؟
در ادامه گلچینی از بهترین جملات درباره چرا رفتی را در تکست ماگرتا برای شما جمع آوری کرده ایم پس با ما همراه باشید.
متن پیشنهادی : متن در مورد چرا تنهام گذاشتی
متن درباره چرا رفتی
چرا رفتی، چرا؟ من بیقرارم
به سر، سودای آغوش تو دارم
چرا رفتی تنهام گذاشتی؟ سرت رو بذار رو شونم تا بگم دوستت دارم، نمی‌تونم بی‌تو بمونم….
اشک میریزم، خرابم، خسته‌ام، طوفانی‌ام
طاقتم بردی، نمانده بی‌تو شوقی در دلم
اشک، در چشمم نشسته باز من بارانی‌ام
گفته بودی با دلم همراه می‌مانی چرا
رفتی و با اشک من در هر غزل رقصانی‌ام
جان خواستی! دادم! گرفتی تا بدانی
من در قمارِ عشق تو، دلداده بودم!
خونم که سرخ از غصه شد، دیدم نماندی
رفتی و فهمیدم نه! من… من ساده بودم!
متن پیشنهادی : متن در مورد درد
متن رفتی و با رفتنت
چرا رفتی چرا یادم نکردی
چرا از همه باورم باور نکردی
چرا تنهام گذاشتی
تو این باوری که ساخته بودم
چرا مثل گذشته
حرفی از عشق نبود از تو
چرا خنجری ساختی از عشق
دلم رو با همه باور تو سوختی
چرا رفتی چرا یادم نکردی
چرا از گذشته هام چیزی نپرسیدی
در آن عصری که رفتی؛ آنچنان گیر کرده‌ام…
که هر روز صبح، غروب جمعه بیدار می‌شوم! …
رفتی چون تیر و کمان شد
از بارِ غم پیکر من…
به خداحافظی تلخ تو سوگند،
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد
با چراغی همه جا
گشتم و گشتم در شهر
هیچکس، هیچکس اینجا به تو مانند نشد
متن پیشنهادی : متن درباره درد دوری
متن غمگین چه زود رفتی
رفتی و از آن همه بودنت
جا مانده دست خطی به روی دفترم
آنگاه که نوشتی:
بی تو پای رفتن ندارم!
تو که رفتی
آب از سرم گذشت
منتظر آوار‌های پی درپی هستم
که بر سرم خراب شوند
تمام شدم
برو
ولی به همه بگو
برای به دست آوردنت
کوه نکندم
جان کندم
تو پا کشیدی و رفتی
خدا به همرات
خدا به همراهت‌ای دلیل ویران
متن پیشنهادی : متن دلم گرفته
متن غمگین چه زود رفتی
بی خود منتظرت هستم و هر بار
که صدای به هم خوردن در را می‌شنوم
از جا می‌پرم …
بی خود دلم را خوش کرده‌ام
به پیراهنی مانده روی بند
تو ناگهان رفتی و باد‌ها
هر روز هم که بیایند
چیز‌هایی که برده‌اند را
هرگز بر نمی‌گردانند!
رفتی و باران را بردی با خودت از این شهر
حالا من مانده‌ام
و این روز‌هایی که تا چشم کار می‌کند
پاییز است و پاییز است
و پائیز …
گاه گاهی که دلم می‌گیرد
پیش خود می‌گویم:
آنکه جانم را سوخت
یاد می‌آرد از این بنده هنوز؟
گفته بودند:
که از دل برود یار٬ چو از دیده برفت
سال‌ها هست که از دیده من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
متن پیشنهادی : متن در مورد میخوام تنها باشم
متن رفتی و تنهام گذاشتی
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟
کجا رفت؟
چرا بود و چرا نیست؟!
رفتی و تنهام گذاشتی
توی این دنیای نامرد
یه نگاه به رنگ و روم کن
بم بگو چرا شده زرد؟
رفتی و منو نبردی
آخه این رسمشه زیبا؟
قطره اشکام شده بارون
زیر پام شده‌یه دریا
رفتی تا کجا رسیدی؟
آخرش خدا رو دیدی؟
مگه من رو دوست نداشتی؟
پس چرا ازم بریدی؟
منی که تار شدم برای گیتار تو
هر دفعه زدی به من
صدها زخمه از لب خود
پس چرا تنهام گذاشتی
توی غصه توی ماتم؟
چرا رفتی و ندیدی
که چه ساده می‌شکنم من
من بی‌وفا که گفتی
دارم این گوشه می‌میرم
متن پیشنهادی : متن آرزوی مرگ
امیدواریم از متن های چرا رفتی نهایت استفاده و لذت را برده باشید. اگر شما هم جمله ای درباره دارید در قسمت دیدگاه برایمان بنویسید.
