انشا درباره گل های باغچه ⭕️ با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری
انشاء دانش آموزی و ساده در مورد گل های باغچه خانه ما با مقدمه و توصیفات زیبا
انشا درمورد گل های باغچه: چه قدر زیبا و به ردیف برای هم خودنمایی می کنند. یکی سفید ودیگری سبز و آن یکی عشوه گر، چه قدر باغچه رنگ وروی خوبی گرفته است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه باشید.
انشا پیشنهادی : انشا در مورد پدر
انشا در مورد گل های باغچه
مقدمه : گل عزیز و پر از ناز است. باید مثل خودش با او رفتار کنید. او با نگاه تندهم ناراحت و دلخور می شود . حتی طاقت آفتاب داغ را هم ندارد و باید آب کافی به او داده شود. یاس و سوری و بنفشه و نیلوفر کم طاقت هستند.
باید برایشان چتری از عشق بگیری تا گرما و سرما مزاحمشان نشود. گلهای باغچه چون دختران نازی هستند گه باید با آنها مهربان باشید و پر از لطف و مهربانی، هر از چند گاهی برایشان آواز بخوانید و شعر بسرایید تا شاد بمانند و شادی بیاورند.
بدنه : گلها چلچراغ باغچه و خانه و طبیعت هستند، روزی که گلها نباشند، دنیا رنگ و بویی ندارد و تو رنگ شاد گلها را نمی بینی، آن گل ناز اقاقیا را ببین که در کنج باغچه ایستاده و یا آن یاس خوش بو را که از دیوار همسایه سرک می کشد و یا آن بنفشه ی پر رنگ و نیلوفر ساده را، روزی که رقص گلها را قاب می گرفتند من هم بودم ولی نتوانستم شقایق را قانع کنم.
گل های باغچه هم کم کم به رفتن شقایق عادت کردند و او رفت . گلهای گلایل و کاملیا هم در گلدان مخصوص خودشان هستند و خودنمایی می کنند. گلهای نرگس و ختمی و لاله و محمدی هم در گوشه ای دیگر مشغول عطر افشانی هستند تا من و تو بدانیم که عطر خوش همه گلها در همه جا پر شده است و کسی نمی داند که چه بویی دارند.
شهلا و سوری و صنوبر هم با رقص کاغذی خویش در مجلس گلها مهمان هستند و کسی نمی تواند بزمشان را جمع کند. از روزی که گلها را در خانه کاشتند و خاکشان کم شد و از انبوه گلها جدا ماندند کسی ندانست چرا برای همیشه سکوت کردند. گلها را چون وجود خویش مراقبت کنید و از دیدن انها لذت ببرید.
نتیجه گیری: گل یکی از بهترین و زیباترین آفریده های خداوند است که موجب شادی و نشاط می گردد. بر همه ما وظیفه است که از گلها به خوبی و درستی مراقبت کنیم تا از گزند آفات و موجودات دیگر در امان باشند.
انشا در مورد گل های باغچه خانه ما
مقدمه : هنوزبوی خوش گلی که سال گذشته از جای کنده شد بر مشامم می رسد. چه عطری داشت و چه بویی، انگار شیشه گلاب شکست و عطرش پراکنده شد.
چه با احساس از ما می خواست که پرپرش نکنیم و ما گوش ندادیم ولی وقتی به گلهای دیگر سرزدیم آنها هم مشتاق بودند و پر از حرف فراوان. آری گل را چون نفس خود دوست می دارم و در کنارش شادابم.
بدنه : گلها ظریف ترین موجودات روی زمین هستند که اگر از انها غافل شویم به زودی زیبایی از روی زمین رخت خواهد بست. هر گلی را که می بینم با او حرف می زنم و هم صحبت می شوم. از دلتنگی هایش و سخنانش، او هم انگار گوش شنوا دارد و سخنان مرا گوش می دهد.
از روزی که یاس را در خانه پرپر کردند و محمدی را به گلاب گیری بردند من دلم شکست و بی قرار شدم. هنوز هم آن دفتر قدیمی را دارم که نوشته بود ای همه خوبی ، ای گل تنهای باغچه و ای شما همه گلهای ناز کجایید و به کجا می روید.
روزهایی که هیچ کس درد گلها را نمی دانست و من هم کاری از دستم بر نمی آمد. روزی که خاک گلها را به توبره حسادت کشیدند و به جای آب سالم و زلال آب ناسالم به گلها دادند من و عشق رهسپار خانه گلها شدیم تا نجاتشان دهیم و روزی هزار بار برگشان را پاک کردیم .
آری گلها زینت و زیبایی باغچه هستند و ما باید از آنها به خوبی و خوشی مراقبت کنیم تا همیشه شاداب و سرزنده بمانند. من به مهمانی گلها می روم تا از گزند دشمن به این گیاهان حساس جلوگیری کنم. من نسرین و نسترن و سوری و ریحان را با خود به مهمانی خدا می برم. ای گلهای زیبا عشوه گری کنید تا عمرتان طولانی شود و عطر خوش شما همه جا را مست کند.
نتیجه گیری : به هر دشت و دمن که سر می زنید گلها شادی آنجا هستند و شما گاهی هم آنها را می چینید اما اگر هربار بخواهید گل باغچه را بکنید، طی چند روز همه باغچه لخت شده و هیچ گلی باقی نخواهد ماند.
برای گل های باغچه نوای موسیقی پخش کنید تا حالتان خوب شود. روزی که مهمانی گل هاست برایشان طبل و نوا سر دهید و خورشید و ماه و ستاره را هم به بزم باغچه دعوت کنید.
انشاء پیشنهادی :
انشا در مورد اذان
و
انشا در مورد جنگل
✅ به پایان انشا درباره گفتگوی خیالی گل های باغچه رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.
انشا هاش خیلی زیبا بود