گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست
بازآفرینی حکایت «آدم ترسو هزار بار می میرد» مثل نویسی صفحه 83 نگارش یازدهم
گسترش ضرب المثل آب ریخته، جمع شدنی نیست از مثل نویسی صفحه ۸۳ نگارش یازدهم را می توانید در ادامه در بخش ضرب المثل ماگرتا مطالعه فرمایید.
مطلب پیشنهادی: گسترش ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد
ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست را گسترش دهید
در دهکده ای قدیمی در گوشه ای از دنیا، خانواده ای فقیر زیر آسمان آبی زندگی می کردند. سفالها و قالیهای ساده و چند چیز کوچک تنها دارایی آن ها در زندگی بود که توسط آن ها زندگی شان می گذراندند. مرد خانواده هر روز به شهر می رفت تا یک لقمه نان بیاورد و سر سفره خانواده بگذارد.
در یکی از روزهای تابستانی که انگار خورشید از آسمان فرود آمده بود، فرزند خانواده بی تاب بود و از گرسنگی و تشنگی گریه می کرد و در خانه غذا و چیزی جز یک کاسه آب نبود. مادر که طاقت گریه ها و ناله های کودک را نداشت، چند جرعه از همان آب را در ظرفی ریخت تا به کودک بدهد، اما کودک ناگهان دستش را به ظرف آب زد و هر چه در کاسه بود روی زمین ریخت.
مادر بسیار شوکه شده بود و خودش را سرزنش می کرد که چرا بی دقتی کرده و ظرف آب را نزدیک دستان کودکی برده که هنوز فهم کافی ندارد و سعی کرد با دستانش آبی را که ریخته بود را جمع کند، اما زهی خیال باطل آب ریخته که دیگر جمع شدنی نیست.
این داستان، حکایت بسیاری از مردم است که قبل از انجام کاری اصلا به عواقب آن فکر نمی کنند و همین طور بدون فکر تصمیم های جدی میگیرند سپس پشیمان میشوند.
همچنین بخوانید:
گسترش ضرب المثل عجله کار شیطان است
و
گسترش ضرب المثل چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
☑️ به پایان گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست رسیدیم، جهت مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب نگارش یازدهم کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «ماگرتا» جست و جو کنید. همچنین اگر نظری داشتید حتما آن را در بخش دیدگاه بنویسید.