سبک زندگی

جواب درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی ♨️ خدا در فلسفه – قسمت دوم

پاسخ و حل مقایسه ، تطبیق ، بررسی ، نمونه ، تامل و به کار ببندیم درس 6 شش کتاب فلسفه 2 پایه دوازدهم انسانی

جواب درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی ؛ در این مطلب به پاسخ و جواب فعالیت های تطبیق ، بررسی ، نمونه ، تامل و به کار ببندیم صفحه ۴۲ ، ۴۴ ، ۴۸ ، ۴۹ و ۵۰ نمونه درس ۶ ششم «خدا در فلسفه – قسمت دوم» کتاب فلسفه ۲ پایه دوازدهم رشته انسانی پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا ، همراه ما باشید.

بعدی: جواب درس هفتم فلسفه دوازدهم انسانی

جواب درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی

پاسخ تطبیق صفحه ۴۲ درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی

در کتاب فلسفه سال قبل با دیدگاه فلاسفه مسلمان درباره ابزار شناخت آشنا شدید. اکنون توضیح دهید که آیا میان آن دیدگاه و نظر آنان دربارۀ امکان استدلال عقلی بر وجود خدا، رابطه‌ای هست یا نه.

پاسخ: فیلسوفان مسلمان عموماً استدلال عقلی بر وجود خدا را ممکن می‌دانند‌، علاوه بر اینکه شناخت خدا را از طریق درونی ( شهود) و تجربه هم ممکن می‌دانند. بنابراین اگر عقل، حسّ و شهود را به عنوان ابزار معرفت پذیرفته‌اند‌، معرفت خدا به وسیله این سه ابزار را نیز ممکن می‌دانند به ویژه از طریق استدلال عقلی.

حل بررسی صفحه ۴۴ درس ۶ فلسفه دوازدهم انسانی

برتراند ‌راسل، فیلسوف انگلیسی قرن بیستم‌، مدعی بود برهان علیت بر اثبات وجود خدا، برهانی سست است، «زیرا اگر هر چیزی باید علتی داشته باشد، پس خدا نیز نیازمند علت است. اگر چیزی بدون علت، وجود تواند داشت این چیز هم می‌تواند خدا باشد و هم جهان.»

بار دیگر جملات فوق را به دقت مطالعه کنید و ببینید:

به نخستین جمله نقل شده از راسل دقت کنید و آن را با مقدمات استدلال فارابی بر علیّت مقایسه کنید. اشکال راسل در کجاست؟

پاسخ: راسل برهان علیت را به این شکل بیان کرده است که”هر چیزی (موجودی) علّت می‌خواهد.”درحالی که برهان علیت نمی‌خواهد بگوید هر موجودی نیازمند علّت است بلکه برهان علّیت و آنچه فارابی می‌گوید این است که:”هر معلولی نیازمند علّت است.”بنابراین خداوند معلول و ممکن الوجود نیست که نیاز به علّت داشته باشد.

راسل وجود را برای علّةالعلل ذاتی نمی‌داند در حالی که فلاسفه مسلمان وجود را ذاتی عله العلل می‌دانند و معتقدند عله‌العلل‌، واجب الوجود بالذات است و وجود برای آن ضروری است.

آیا بنابر نظر فارابی، هر چیزی باید علتّی داشته باشد؟

پاسخ: فارابی می گوید هر موجودی که معلول بود، وجودش وابسته به علت است، اما راسل گمان کرد که فلاسفه می گویند هر وجودی نیازمند و وابسته به علت است همچنین راسل پنداشت که عله العلل از نظر فیلسوفان با سایر علل هیچ فرقی ندارد و آن هم چیزی مثل چیزهای دیگر است و در نتیجه به علت نیازمند است.

جواب تطبیق صفحه ۴۸ درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی

عبارتی که از ابن سینا نقل شد و همچنین اشعار بالا را با پنج معیار زندگی معنادار تطبیق دهید و ببینید که آیا این معیارها را می‌توان در آنها مشاهده کرد یا نه.

پاسخ: تمام پنج معیار بیان شده در سخن ابن سینا آمده است.

پاسخ کامل‌تر: موارد زیر را می توان از نظرات ابن سینا برداشت کرد: 
اشتیاق ذاتی و فطری موجودات به کمالات و خیرات – با معیار ۱ و ۲
گرایش فطری به خوبی ها و گریزان بودن از بدی ها – با معیار ۳
جاذبه عشق الهی در انسان – با معیار ۳

موارد زیر را می توان از اشعار به دست آورد: 
وجود یک عشق مقدس و برتر در جهان و انسان – با معیار ۱ و ۳
برتری انسان عاشق بر انسانهای معمولی – با معیار ۳ و ۴
وجود یک کشش به سوی خدا در موجودات – با معیار ۲، ۱ و ۳

پاسخ نمونه صفحه ۴۹ درس ۶ فلسفه دوازدهم انسانی

رمان نویس مشهور فرانسوی، آلبرکامو که برخی اندیشه‌های فلسفی نیز دارد، به این حقیقت توجه کرد که انسان در زندگی خود به دنبال نوعی «معنا»ست که مبنای آرمان‌ها و ارزش‌های او قرار گیرد امّا به علت اینکه نتوانست پشتوانه‌ای برای این معناداری زندگی بیابد، گفت که جهان یک سکوت غیرعقلانی و نامعقول دارد. این تناقض درونی به شدت کامو را رنج می‌داد و از همین‌رو، او تلاش می‌کرد در برابر آن بایستد، لذا می‌گفت انسان نباید تسلیم این پوچی و بی‌معنایی هستی شود. به همین سبب، در عین حال که علاقه‌مند به کرامت انسان و عدالت و آزادی بود و با نظام سرمایه‌داری غرب و نظام کمونیستی شوروی مبارزه می‌کرد، از تبیین فلسفی این رفتار بازمانده بود.

با توجه به توضیحات قبل، به سؤال‌های زیر پاسخ دهید.

۱) مقصود آلبرکامو از عبارت «جهان یک سکوت غیرعقلانی دارد» چیست؟

پاسخ: منظورش این است که جهان به ما نشان نمی‌دهد که دارای هدف و غایت باشد و خالقی آگاه و مدبّر آن را اداره کند. (درعین حال خود آلبرکامو به دنبال اهداف و غایات عقلانی از جمله: آزادی، کرامت انسانی و…. است)

۲) تناقض درونی آلبرکامو چه بود؟ راه حل این تناقض چیست؟

پاسخ: از یک طرف برای حقیقت و ذات انسان و جهان نمی‌توانست تبیین درستی ارائه دهد به دلیل اینکه نتوانست به وجود خدا پی‌ببرد‌، زندگی را بی‌معنا می‌دانست از طرف دیگر در فطرت خود به دنبال کرامت‌های انسانی بود و انسان را نیز در جستجوی نوعی “معنا”می‌دانست.
راه حل این تناقض پذیرش وجودی آگاه و با شعور به عنوان علةالعلل در جهان است‌. در این صورت می‌توان جهان را دارای هدف و غایت دانست و معنا داری زندگی قابل درک خواهد بود.(تبیین فلسفی)

۳) چرا آلبرکامو در عمل، تسلیمِ نوع تلقیِ خود از جهان نمی‌شود و رفتاری متناقض با آن نشان می‌دهد؟

پاسخ: چون معناداری زندگی و وجود یک حقیقت غیرمادی در فطرت و نهاد او قرار داشت. چنین فردی مانند انسانی تشنه است و تشنگی را احساس می‌کند ولی چیزی برای رفع تشنگی پیدا نمی‌کند.

جواب تامل صفحه ۴۹ و ۵۰ درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی

جوانی کنار نهری نشسته بود و افسرده حال آب را تماشا می‌کرد. حکیمی که از آنجا می‌گذشت، او را دید و متوجه پریشان حالی‌اش شد. در کنارش نشست و از احوالش پرسید. جوان نیز که رفیق شفیقی یافته بود، از پریشان حالی خود گفت و درد دل‌ها کرد.

حکیم برگی از روی زمین برداشت و در نهر آب انداخت. برگ، خود را به جریان آب سپرد و شناکنان پیش رفت.

او سپس سنگی برداشت و در آب انداخت. سنگ بدون اینکه نهر آب را همراهی کند، در گوشه‌ای از نهر، آرام و ثابت ایستاد.

در همین حال، حکیم از جوان که تماشاگر کار او بود، پرسید: «رفتار برگ را دوست‌ داری یا عمل سنگ را؟»

جوان تأملی کرد و گفت: «برگ با هر افت و خیز آب بالا و پایین می‌رود و به صخره‌ای می‌خورد و با هر جریان آب به سویی پرتاب می‌شود امّا سنگ محکم می‌ایستد و تکان نمی‌خورد.»

حکیم گفت: «پس تو هم مانند او باش؛ محکم هرجا که هستی بایست و قرار خود را از دست مده.»

آنگاه برخاست و به راه افتاد. جوان که اندکی آرام شده بود، حکیم را صدا زد و گفت: «تو… اگر تو به جای من بودی، کدام را انتخاب می‌کردی؟»

حکیم لبخندی زد و گفت: «من در طول زندگی با اطمینان به خالق رودخانۀ هستی، خود را به جریان آب سپرده‌ام. چون می‌دانم در رودخانه‌ای هستم که حضور ا‌و را نشان می‌دهد، از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی‌شوم.

من آرامش همراه با هیجان برگ را می‌پسندم.»

پاسخ: از نظر فلسفی، این متن به دو رویکرد مختلف در مواجهه با زندگی و چالش‌ها اشاره دارد که می‌تواند به مباحث اساسی در فلسفه مربوط باشد.

  1. رویکرد استاتیک (ثبات و ایستایی): سنگ نماد ثبات و ایستایی در برابر تغییرات است. این دیدگاه می‌تواند به مکتب‌های فلسفی مانند رواقی‌گری مرتبط باشد، جایی که فرد باید بر خود تسلط داشته باشد و با اتکا به عقل و فضیلت، در برابر نوسانات زندگی محکم و استوار باقی بماند. در این رویکرد، عدم تغییر و ثبات در اصول و ارزش‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و شخص باید در شرایط سخت مقاومت کند.
  2. رویکرد دینامیک (جریان و تغییر): برگ نماد انعطاف‌پذیری و پذیرش تغییر است. این رویکرد می‌تواند به فلسفه‌های وجودی و یا فلسفه‌های شرقی مانند تائویسم مربوط شود که بر اهمیت سازگاری با جریان زندگی و پذیرش آن تأکید دارد. حکیم در نهایت به جوان می‌آموزد که در زندگی باید خود را به جریان زندگی بسپارد و با اطمینان به خالق، به نوسانات و تغییرات پاسخ دهد. این نگرش بر این باور است که تغییر اجتناب‌ناپذیر است و می‌تواند به رشد و تعالی شخصی منجر شود.

این متن همچنین به مفهوم اتکاء به خالق و نیروی بالاتر اشاره دارد که می‌تواند به بحث‌هایی در مورد معنای زندگی و جایگاه انسان در کائنات منجر شود. این ایده که فرد باید به یک حقیقت بالاتر اعتماد کند و از آن نیرو بهره‌برداری کند، نشان‌دهنده‌ی یک دیدگاه فلسفی عمیق‌تر درباره‌ی رابطه انسان و جهان است.

در نهایت، این متن ما را به تفکر درباره‌ی چگونگی انتخاب بین این دو رویکرد دعوت می‌کند و اهمیت انتخاب آگاهانه در زندگی را برجسته می‌سازد.

حل به کار ببندیم صفحه ۵۰ درس ششم فلسفه دوازدهم انسانی

۱) دیدگاه فیلسوفان مسلمان را با دیدگاه کرکگور درباره پذیرش خداوند و تأثیر آن در زندگی انسان مقایسه کنید و نظر خود را توضیح دهید.

پاسخ: از نظر کرکگور ایمان به خداوند از راه برهان عقلی و شناخت عقلی حاصل نمی شود و بیشتر از ناحيه لطف الهی است. اما فلاسفه مسلمان معتقدند که شناخت عقلی و برهان عقلی می تواند مقدمه ایمان به خدا قرار گیرد.

۲) این جمله راسل را که می‌گوید: «هر چیزی علت می‌خواهد» با این جمله ابن‌سینا که می‌گوید: «هر ممکن‌الوجودی علت می‌خواهد» مقایسه کنید و نظر خود را توضیح دهید.

پاسخ: او از یک طرف فطرتی با گرایش به زیبایی و خیر و جهان متعالی دارد و از طرف دیگر معتقد است که جهان چیزی جز همین طبیعت مادی نیست. یعنی اندیشه و فکر او ظرفیت پذیرش این گرایش فطری را ندارد. راه حل این است که وی به تحقیقات خود ادامه دهد تا شاید بتواند به دریافتی درست از جهان و انسان برسد.

۳) از میان دیدگاه‌هایی که بیان شد، کدام دیدگاه فلسفی می‌تواند معناداری زندگی را بهتر تبیین کند؟

پاسخ: آن دیدگاهی که هم اثبات خدا را امکان پذیر می داند و معناداری را فرع بر پذیرش خداوند قرار داده، کامل تر است.

۴) مقصود از معناداری زندگی چیست؟ شاخصه‌های فلسفی یک زندگی معنادار چیست؟

پاسخ: الف) جهان را غايتمند بیابد و این غایتمندی را توضیح دهد.
ب) انسان را موجودی هدفمند بشناسد و این هدف را مشخص کند.
پ) برای انسان گرایشی به خیر و زیبایی قائل شود و بداند که این خیر و زیبایی یک امر خیالی نیست، بلکه در یک حقیقت متعالی (یعنی خدا) وجود دارد.
ت) آرمان های مقدس و فراتر از زندگی مادی را معتبر و درست بداند.
ث) در برابر یک وجود متعالی و برتر احساس تعهد و مسئولیت داشته باشد.

قبلی: جواب درس پنجم فلسفه دوازدهم انسانی

توجه: شما دانش آموز پایه دوازدهم رشته علوم انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به جواب تمرینات و فعالیت های دروس کتاب فلسفه دوازدهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.

✅ در انتها امیدواریم که مقاله جواب سوالات درس ۶ ششم کتاب فلسفه پایه دوازدهم متوسطه دوم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. شما می توانید سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید. 💖

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + 8 =