نقد و بررسی فیلم جان ویک 3 : پارابلوم ؛ این فیلم به کارگردانی چاد استاهلسکی (Chad Stahelski) با بیشترین صحنه های اکشن در تاریخ سینمای جهان است . در فیلم سینمایی John Wick: Chapter 3 Parabellum ، باز هم شاهد سلاختی شدن دشمنان جاناتان هستیم که برای زنده ماندن هر کسی که در مقابلش قرار می گیرد را به قتل می رساند.
آقای ویک در سومین قسمت از سری فیلم جان ویک بیشتر از دو قسمت قبلی دشمنانش را سلاخی میکند و از طرفی میتوان گفت که این مجموعه از هر نظر وسیعتر شده است. اما مشکل اینجاست که این بزرگتر شدن مقیاس در جان ویک 3 : پارابلوم ، لزوماً باعث پیشرفت و بهتر شدن مجموعه نشده است.
آنچه باید درباره ی تحلیل و بررسی فیلم جان ویک ۳ باید دانست، نگاه موعود ستیزی به این فیلم است. در این فیلم، به وضوح میتوان دید که چگونه لژ های ماسونی جهان را مکانهایی به نام هتل اداره میکنند. این مکانها جای خوبی برای همنشینی ثروتمندان فراماسونری میباشد. در ادامه برای نقد فیلم جاان ویک 3 ، با بخش فیلم و بازی ماگرتا همراه باشید.
فیلم جان ویک : بخش سه – پارابلوم (John Wick: Chapter 3 – Parabellum) به کارگردانی Chad Stahelski و نویسندگی Derek Kolstad و Shay Hatten می باشد. از بازیگران این فیلم می توان به Keanu Reeves در نقش John Wick و Halle Berry در نقش Sofia و Ian McShane در نقش Winston و Laurence Fishburne در نقش Bowery King اشاره کرد.
همانطور که می دانید ژانر این فیلم اکشن است و رده سنی آن R می باشد ، یعنی برای افراد بالای 17 سال مناسب است. همچنین مدت زمان جان ویک 3 ، 130 دقیقه می باشد.
نقد و بررسی فیلم جان ویک 3 : پارابلوم
مهمترین سوال قبل از تماشای John Wick: Chapter 3 – Parabellum «جان ویک: بخش ۳ – پارابلوم» شاید این باشد که پارابلوم کیست یا چیست؟ برای کسانی که این را نمیدانند، این کلمه از عبارت لاتین Si vis pacem, para bellum سرچشمه گرفته، که اینطور ترجمه میشود: «اگر صلح را میخواهی برای جنگ آماده شو». و همه میدانیم که جان ویک بهتر از هر کسی برای جنگ آماده میشود.
در حقیقت به جنگی اشاره دارد که جان ویک نه در نسخه اول و دوم، بلکه در نسخه سوم و در نسخه چهارم به اوج خود خواهند رساند. کارگردانی فیلم بار دیگر توسط چاد استاهلسکی، کارگردان نسخه قبلی انجام شده و از همان فرمت و انسجام روایی در بخشهای اکشن و پردازش داستانی برخوردار است.
شاید نسخه سوم نسبت به نسخه دوم از جذابیت روایی و پرهیجانی برخوردار است، اما به جهت خلق یک جهان بزرگ جنایی و پر از قاتلهای رنگارنگ، جان ویک: قسمت سوم، همچنان جذاب و لذت بخش است. در این قسمت، استاهلسکی علاوه بر اکشنهای سریع و پربرخورد و خشن، توجه ویژه و بیشتری به نورپردازی داشته است و بازی رنگها و فضاسازی قویتر پارابلوم، چشمنوازتر از نسخه قبلی میباشد.
نسخه جدید از مجموعه جان ویک، بر فاز جهان شمول بودن خود یا روایت داستانی خارج از شهر نیویورک و نشان دادن بزرگی سندیکای جنایی و سازمان یافته ویک اشاره دارد. جایی که با هتلهای کانتینیتال بیشتری از جمله مراکش (کازابلانکا) آشنا میشویم و همچنین با قدرت رئسای کمیته جنایی و همچنین شخص منتصب شدهی آنها، یعنی «حکم صادرکننده» (با بازی سرد و بسیار خوب، اشیا کیت دیلون) نیز آشنا میشویم.
پس از آنکه سانتینو دی آنتونیو تصمیم گرفت تا بر شیطان از پشت خنجر بزند و جایزه قابل توجهای برای کشتن جان ویک و به خونخواهی خواهر خود ترتیب بدهد، سرنوشت جاناتان ویک دچار تغییری اساسی شد، جایی که جان ویک به دنبال دی آنتونیو، یکی از افراد بلند پایه از کمیته جنایی افتاد و در نهایت او را در هتل کانتینیتال شهر نیویورک پیدا کرد و برخلاف تمام قوانین و با شلیک تیر خلاص، به زندگی یکی از اعضای بلند پایه سازمان جنایی را در هتلی که قرار بود در آن هیچ خونی ریخته نشود، پایان داد.
پایان فیلم «جان ویک: بخش دوم» همراه با فسخ شدن تمام اعتبار جان ویک در این سندیکا بود و اکنون او یک شخص مهم میباشد، شخصی که برای کشتهی او جایزه چهارده میلیون دلاری تعیین شده است.
حالا قسمت سوم جان ویک درست بعد از ادامه قسمت قبلی آغاز میشود؛ جایی که جان گیج و مبهوت در شهر به دنبال سرپناهی برای خودش میگردد تا از گزند قاتلین تشنه به خون او در امان بماند. سازمان اعلام کرده که او تا یک ساعت زمان دارد که فرار کند و ما در نیم ساعت دوم این مهلت زمان، با جان و زندگی نکبتبار او همراه میشویم.
برای سر جان ویک ۱۴ میلیون دلار جایزه گذاشته شده و کسی نیست که طمع این رقم بالا را نداشته باشد؛ دیگر تقریبا دوست و دشمن بیمعنی شده و حالا جان ویک باید به عنوان یک ارتش تکنفره در برابر تمام قاتلین دنیای رو و زیر نیویورک بایستد. او اما بیشتر از آنکه به دنبال آدمکشی و راهاندازی خون در کوچه پس کوچههای شهر باشد، به دنبال مذاکره با رییس سازمان است. جان نقشهای برای گرفتن کمک از یاران دیرینهاش دارد و عزم خود را جزم کرده تا در کنار تلاشش برای بقا از دست آدمکشان، بتواند با رییس رییسها! مذاکره کند.
اولین دعوا در John Wick: Chapter 3 – Parabellum جنگی منحصر به فرد است و داستان از آنجا به بعد خشنتر هم میشود. در فضای بخش کتابهای کمیاب کتابخانهی ملی نیویورک، ویک با غولی درشت هیکل به نام ارنست روبرو میشود، که در حال خواندن کتابی از چاسر (شاعر انگلیسی) است. آنها احتمالا از قبل با هم مشکلاتی داشتهاند، چون قبل از درگیر شدن با هم کَلکَل میکنند. ارنست: “۱۴ میلیون پول خیلی زیادیه جان.” جان ویک: “نه اگه نتونی خرجش کنی.” و ناگهان با هم درگیر میشوند و جان با استفاده از کتابهای باارزش با جلد چرمی آن مردک را تا سرحد مرگ کتک میزند.
چیزی که این دعوا – و چندین دعوای دیگر در فیلم – را اینقدر عالی میکند فقط نماهای نزدیک از درگیریها و حضور افتخاری هنرمندان رزمی آسیایی نیست، بلکه این دعواها به این دلیل عالی هستند که مخاطب هر ضربه را کاملا احساس میکند، انگار که این ضربه به بدن خودش وارد شده باشد. مثل فیلمهایThe Raid «یورش»، مشت زدنهای این فیلم هم کاملا خلاقانه هستند، اما درد زیادی هم دارند.
« جان ویک 3 » البته گاهی از مسیر خود خارج می شود و به این تردید می رسد که شاید نیاز هست تا بخشی هم به عنوان درام و شخصیت پردازی در فیلم بگنجاند. این اتفاق در اواسط قصه رخ می دهد جایی که جان ویک می بایست تصمیمی بگیرد و ما برای دقایق نسبتاً زیادی ( با توجه به ماهیت اثر ) در بطن کش و قوس های روحی این قاتل قرار میگیریم.
اما سرانجام سازندگان به سنت دیرینه خود باز می گردند و در یک چرخش کامل و ناگهانی و عجیب و غریب، او را به عرصه کشتارگاه انسانی وارد می کنند تا زمان مخاطبین فیلم بیشتر از این گرفته نشود و او را در مکان های گوناگونی از جمله خیابان و منزل و البته حضور با اسب در شهر(!) رویت نماید که به تنهایی در حال ریشه کن کردن نسل بشر است و به سختی می توان قربانیان او را شمارش کرد!
کیانو ریوز در قالب نقش جان ویک، رسما یک ماشین آدمکشی است که اتفاقا آنچنان هم بیاحساس نیست و به قول خودش میخواهد زنده بماند تا بتواند خاطره و یاد زنی که عاشقش بوده و حالا در زندگیاش نیست را گرامی بدارد. او کمی تا قسمتی شوخ طبع هم است و البته شوخ طبعیاش لحنی آکنده از خشونت دارد. منطق در هیچجایی از سری فیلمهای جان ویک جای نمیگیرد و قسمت سوم در این موضوع در برخی موارد رسما به بیراهه رفته است.
از نظر صحنههای اکشن، شاهد تنوع بیشتری در جان ویک 3 هستیم و به طور کلی کوریوگرافی بسیار بادقت کار شده است. در این قسمت سامورائیهایی شمشیر بهدست هم اضافه شدهاند تا بهکارگیری سلاح سرد نیز بیشتر از گذشته در دستور کار آقای ویک قرار بگیرد. او روی اسب و موتور سیکلت هم آدم میکشد اما فقط میکشد، و به چندان به چالش کشیده نمیشود.
در بسیاری از صحنههای این اثر، مبارزه به چیزی فراتر تبدیل نمیشود، در حالیکه مثلاً درگیری کاسیان و ویک، علاوه بر بهیادماندنی بودنش، فراتر از یک مبارزه معمولی برای زنده ماندن بود. یکی از نکات مثبت چپتر دوم، حضور قاتلی به نام کاسیان بود که درگیری جالبی با ویک داشت، به طوریکه همیشه میتوان آن بخشها را به خاطر آورد و در لیست لحظات درخشان مجموعه قرار داد.
اما در چپتر سوم، چنین حریفی که بتواند ویک را به مبارزه بطلبد، وجود ندارد. سامورایی کچلی که حتی نامش در یاد باقی نمیماند، نمیتواند کاسیانِ این فیلم باشد.
قهرمان داستان John Wick: Chapter 3 – Parabellum به عنوان مردی بدون کشور و زخمخورده مجبور میشود از تنها دو کمکی که میتواند از دیگران درخواست کند استفاده کند. اولین آنها کمک گرفتن از یک زن خلافکار روسی با بازی آنجلیکا هیوستون (Anjelica Huston) است که به جان کمک میکند به کازابلانکا (شهری در مراکش) فرار کند.
دومین آنها کمک گرفتن از یک قاتل بزن بهادر همسطح خود جان ویک با بازی هلی بری (Halle Berry) است که سگهایش بخش میانی فیلم را مال خود کردهاند. هیچکدام از این دو بازیگر برنده اسکار قرار نیست برای بازی در این فیلم یک اسکار دیگر ببرند، اما آنها به فیلم وزن احساسی غیرمنتظرهای اضافه کردهاند.
نمیخواهم بگویم John Wick 3 چیزی بیشتر از یک فیلم اکشن خشونتبار با صحنههای رزمی فوقالعاده است. اما در ژانر فیلمهای اکشن خشونتبار با صحنههای رزمی عالی، این فیلم یک شاهکار است.
فیلم جدید فرنچایز جان ویک، به مقدار بسیار کمی به کاراکتر قهرمان و آدمکش خود بها میدهد و به طور خیلی نامحسوس به گذشته تاریک او وارد میشود. این موضوعات اما در هالهای از گرماگرم نبردهای فیلم فرو رفتهاند و چندان به چشم نمیآیند. در جان ویک قصه و کلمات نیستند که حرف اول را میزنند، حتی میتوان گفت بازیها و موسیقی نیز لزوما حرف اول را نمیزنند، بلکه تفنگ، تفنگهای زیاد است که حرف اول و آخر را میزنند.
بدون شک «پارابلوم»، اثری دیدنی برای عاشقان ژانر اکشن میباشد و همچنین این فیلم را میتوان بعنوان اثری شناخت که تا سهگانهی خود هرگز دچار افت یا به سرنوشت آثاری همچون؛ «ربوده شده» دچار نشده است و از مسیر روایی خود فاصله نگرفته است.
البته میتوان این ضعف را به نسخه سوم وارد کرد که با برداشتن گامهای بسیار بلند و بزرگ ساختاری از نسخه ابتدایی به نسخه دوم، انتظار میرفت با نسخه سوم تا حدی دیوانهوارتر و شاید افراطیتر روبرو میشدیم اما استاهلسکی، همچنان همان فرمت را حفظ کرده است و جهان ویک را در مرز بین واقعیت و اکشن باور ناپذیر نگه داشته است و همین سبب شده تا جان ویک: بخش سوم تکراری از فرمول موفق نسخه پیشین خود باشد.
در هر حال، پارابلوم اثری دیدنی، لذتبخش و با کارگردانی بسیار خوب است که مخاطب را با لحظاتی پرهیجان سرگرم میکند، از آن دسته آثاری که در تمام لحظات فیلم، گذر زمان را احساس نمیکنید و سکانس پایانی فیلم و چهره خونآلود کیانو ریوز در نقش جان ویک، شما را از پایان یک اثر بسیار خوب اکشن ناراحت میکند، اینکه کارگردانی اعتیادآور استاهلسکی، اکشنهای پایان ناپذیری را طلب میکند، اکشنهایی زیبا و جذابی که گویا دوست ندارید هرگز تمام شود.