انشا طنز و غیر طنز درباره ربات پیشخدمت نگارش نهم
در مورد موضوع رباط پیشخدمت یک متن و انشا طنز و غیر طنز بنویسید صفحه 55 درس 4 چهارم نگارش پایه نهم
یک انشا طنز و غیر طنز درباره ربات پیشخدمت نگارش نهم ؛ در این مقاله به پاسخ و جواب انشا در مورد ربات پیشخدمت به صورت طنز و غیر طنز با مقدمه و نتیجه از صفحه ۵۵ درس چهارم کتاب نگارش نهم پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: جواب سوالات درس ۴ نگارش نهم
انشا غیر طنز در مورد رباط پیشخدمت صفحه 55 نگارش نهم
مقدمه: در یک مقاله نوشته بود که در آینده روبات ها جایگزین انسان ها برای انجام کار خواهند شد و انسان ها مجبور به انجام کاری نخواهند بود. به طوری که دیگر ربات های کارهای انسان ها را به صورت کامل انجام خواهند داد.
بدنه انشا: این به معنی هست که من می تونم یک ربات پیشخدمت داشته باشم که تمام کارهای من را برای من انجام دهد. من همیشه از مرتب کردن تخت و تمیز کردن اتاق متنفر بودم و مادر عزیزم همیشه با من قهر می کرد و با من دعوا می کرد. اگر من یک ربات داشتم نه نیازی بود که مادرم عصبانی شود و نه من کاری انجام دهم.
به عنوان مثال، به رباتت دستور بدی که اتاق رو جارو و تمیز کن، یا اینکه برای من غذا بیار و ظرف ها را بشور، این موارد برای من خیلی هیجان انگیز هستش و به این شکل دیگه آدم نه خسته می شود و همیشه یکی کنارت هست که کارهایت انجام دهد و تو را از تنهایی در بیاورد.
ولی خب فکر نکنم ربات بتونه هم صحبت خوبی برای آدم باشد. ربات ها معمولا طبق برنامه ریزی هایی که روی آنها صورت گرفته کارهایی را انجام می دهند و حرف هایی را می زنند که در برنامه آنها وجود دارد. و آنها هیچ احساس یا تمایلی از خودشان ندارند که ما را درک کنند و جدا از انجام کارهای ما، دوستان ما باشند. اما منم دیگه خیلی پر توقعم و از یک موجود بی جان کارهای غیر ممکن و غیرمعقول انتظار دارم.
من یک ربات پیشخدمت را در ذهنم تصور می کنم و وقتی وارد اتاق من می شود، چون در حال تمیز کردن و مرتب کردن است، احتمالاً به خاطر این همه آشفتگی و کثیفی سر من داد می زند، اما بدون هیچ حرفی تمیز می کند. و وقتی که می خواهم مثلا کتابی را که روی زمین افتاده است را بردارم، ربات نمی گذاشت، اما خودش آنها را برمی داشت و مرتب روی قفسه می گذاشت.
تقریبا حدود یک ماهی میشه که از حضور ربات پیشخدمت می گذرد و خوب که فکرش را که می کنم، داشتن یک ربات پیشخدمت چندان هم خوب نیست. شاید بتوانید یک یا دو ماه آن را تحمل کنید، اما بعدا خسته کننده می شود.
چون اگر همه یک جا بنشینید و یک ربات بدون غر زدن و به خوبی کار شما را بپذیرد و آن را انجام دهد در نهایت زندگی خسته کننده می شود و هیجان زندگی را از بین می برد و من ترجیح می دهم کار خودم را انجام دهم تا اینکه برای خودم یک آدم بیهوده باشم.
نتیجه گیری: پیشرفت علم و فناوری خوب است، اما به نظر من نباید به اندازه ای باشد که تمام زندگی خود را با ربات ها و ماشین ها کنترل کنیم و بین مردم فاصله بیندازیم.
همچنین بخوانید: بازنویسی حکایت صفحه ۷۰ نگارش نهم به زبان ساده
انشا ربات پیشخدمت به صورت طنز خنده دار صفحه ۵۵ نگارش نهم
مقدمه: هیچ چیز هیجان انگیزتر از داشتن یک ربات پیشخدمت نیست. در ادامه برایتان می گویم که چرا داشتن داشتن یک ربات پیشخدمت می تواند هیجان انگیز و خنده دار باشد.
بدنه انشا: یک روز به ربات پیشخدمت گفتم برو برایم چای بیاور. او هم رفت تو آشپزخونه و یک لیوان کوکاکولا تو فنجان ریخت و برام آورد! چون فکر می کند هر نوشیدنی ای که تقریبا سیاه رنگ باشد چای است! بگذریم از اینکه آن روز بجای شامپوی سیر، سرم را با خود سیر شست و به دلیل اینکه کله ام بوی سیر می داد، دیگر هیچ کسی جرئت نزدیک شدن به من را نداشت.
ربات پیشخدمت من به زود بیدار شدن حساس است. آنقدر حساس که اگر ساعت شش صبح بیدار نمی شدم، اول می گفت: سرور من پاشو! گل من پاشو! جملات خوب و محبت آمیز را تکرار می کند. از زیر پتوی نرمم بیرون نمی آیم، اصلا نمی توانم بلند شوم! تا اینکه ربات محبوبم با ریختن یک لیوان آب سرد مرا از خواب بیدار می کند!
سپس با صدای رباتش می گوید: سرور من! اگه میدونستم اینجوری بیدار میشی زودتر بیدارت میکردم! این کار روزانه اوست! اول با عشق بعد با آب سرد! نمی دانست دعوا کند یا بخندد! خیلی با مزه است.
هر وقت بستنی می گیرم باید برای او هم بخرم. من دیروز بستنی خریدم اما دندونام یخ زده بود به همین خاطر کم کم داشتم میخوردمش، سرم رو بالا گرفتم و دیدم رباتم داره با چوب بستنی رو میخوره. چون دندان هم ندارد که یخ بزند و مجبور شود آهسته بخورد!
از دندانش هم بگذریم با آن دهان بزرگش به چوب بستنی هم رحم نکرد! بعد از هر وعده غذایی که میخورم باید جایش را عوض کنم!!! ربات پیشخدمت من هر وقت خسته می شود باید شارژش کنم. غذای او برق می باشد و با اتصال آن به پریز برق شارژ می شود.
آن روز هم خسته بودم و وقت نداشتم، تنبلی کردم که بلند شوم و آن را روی شارژر بگذارم و شارژ کنم. وقتی خیلی خسته بودم بهش گفتم: ربات! چراغو خاموش کن میخوام بخوابم ربات با صدای او پاسخ داد: “باشه سرورم.” بعد رفت تا چراغ را خاموش کند اما آنقدر خسته و تنبل شده بود که با کله رفت توی دیوار!
سریع به سمتش دویدم و او را بلند کردم و شارژش کردم و چراغ رو خاموش کردم و در تخت خوابم گرفتم خوابیدم. صبح روز بعد هم روز از نو و روزی از نو! بازهم مرا با مهربانی و محبت، و سپس با آب سرد بیدارم می کرد.
نتیجه گیری: خلاصه داشتن یک ربات پیشخدمت می تواند باعث شادابی نیز شود و باید حواستان به او نیز باشد تا با کله به دیوار برخورد نکند.
همچنین بخوانید: بازنویسی حکایت صفحه ۳۴ نگارش نهم
و
انشا در مورد فیل و فنجان نگارش نهم
✅ به پایان مقاله انشا طنز و غیر طنز درباره ربات پیشخدمت از صفحه 55 درس چهارم کتاب نگارش نهم متوسطه اول رسیدیم، اگر پیشنهاد یا سوالی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات بپرسید تا کارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.