گسترش ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
بازآفرینی حکایت «آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم» مثل نویسی صفحه 83 نگارش یازدهم
گسترش ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم از مثل نویسی صفحه ۸۳ نگارش یازدهم را می توانید در ادامه در بخش ضرب المثل ماگرتا مطالعه فرمایید.
مطلب پیشنهادی: گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست
گسترش ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم نگارش یازدهم
یک نفر در یک روستای دورافتاده با خانواده خود در یک کلبه آرام زندگی می کرد، این فرد زندگی آرامی داشت و از هوای خوب و سکوت روستا لذت می برد. گذشت و گذشت تا اینکه مرد تصمیم گرفت برای کسب درآمد بیشتر به همراه خانواده به شهر برود و فکر می کرد با افزایش درآمد آرامشش نیز بیشتر می شود.
این مرد با خانوادهاش به شهر آمد و با پول اندکی که پس انداز کرده بودند خانه ای در حاشیه شهر اجاره کرد و در آنجا زندگی کردند. این مرد وقتی در روستا کشاورزی می کرد درآمدی داشت اما در شهر بیکار بود و پول به دست نمی آورد به همین دلیل پس از مدتی پس انداز مرد تمام شد و مرد همچنان بیکار بود.
تحمل این شرایط برای مرد و خانوادهاش بسیار سخت شده بود و آن ها دیگر طاقت شلوغی و هوای آلوده شهر و بیکاری را نداشتند و این جا بود که با خود گفتند: «آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم». ما در روستا بسیار زندگی آرامی داشتیم با آرامش زندگی می کردیم چرا ب شهر آمدیم چرا خود را گرفتار چنین بلایی کردیم؟
همچنین بخوانید:
گسترش ضرب المثل آدم ترسو هزار بار می میرد
و
گسترش ضرب المثل عجله کار شیطان است
☑️ به پایان گسترش ضرب المثل آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم رسیدیم، جهت مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب نگارش یازدهم کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «ماگرتا» جست و جو کنید. همچنین اگر نظری داشتید حتما آن را در بخش دیدگاه بنویسید.