بازنویسی حکایت صفحه ۷۰ نگارش نهم به زبان ساده
حکایت روزی شخصی نزد طبیبی رفت را به زبان ساده بازنویسی کنید صفحه 70 درس پنجم کتاب نگارش پایه نهم
بازنویسی حکایت صفحه ۷۰ نگارش نهم ؛ در این مقاله به پاسخ و جواب بازنویسی به زبان ساده حکایت شخصی نزد طبیب رفت از صفحه 70 درس 5 پنجم کتاب نگارش نهم پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: جواب سوالات درس ۵ نگارش نهم
بازنویسی حکایت شخصی نزد طبیب رفت صفحه 70 نگارش نهم
کسی پیش پزشک رفت و گفت: شکمم خیلی درد می کند، درمانش کن که دیگر طاقت درد آن را ندارم.
پزشک گفت: امروز چه چیزی خورده ای؟
مریض گفت: نان سوخته خورده ام.
پزشک به خدمتکارش گفت: داروی چشم را بیاور تا در چشم بیمار بریزم.
بیمار گفت: من دلم درد می کند، داروی چشم به چه درد من می خورد؟
پزشک گفت: اگر چشمت سالم بود و درست می دیدی نان سوخته را نمی خوردی.
همچنین بخوانید: انشا درباره درون یک فضاپیما را که روی کره ماه فرود آمده تصور کنید
✅ به پایان مقاله بازنویسی حکایت شخصی نزد طبیب رفت صفحه ۷۰ کتاب نگارش نهم متوسطه اول رسیدیم، اگر پیشنهاد یا سوالی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات بپرسید تا کارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.
احسنت
مرسی دستتون درد نکنه