متن درباره باغچه حیاط : یکی از بهترین تفریح ها که همیشه در دسترس است، نشستن در یک حیاط خانه باصفا و صمیمی است. یک حیاط قدیمی آنچنان روح و زیبایی دارد که حس و حال آدم را شارژ می کند.
در ادامه گلچینی از بهترین جملات درباره باغچه حیاط را در تکست ماگرتا برای شما جمع آوری کرده ایم پس با ما همراه باشید.
متن پیشنهادی : متن درباره مرد واقعی
متن درباره باغچه حیاط
گل های باغچه
همه دیشب شکفته اند
از کوچه ی ما گذشته بودی…
راستی باغچه حیاط مادرم
پر از سنگ ریزه هایی است
که دیگر جایی برای دلتنگیهایم نیست
گل ها موسیقی زمین هستند
از لب های زمین بدون صدا صحبت می کنند.
پنجره اتاقت
که باز میشود
گل های باغچه ما به رقص می آیند …
متن پیشنهادی : متن در مورد رفیق بی معرفت
متن برای حیاط قدیمی
من ترسیدم
و راز دوست داشتنت را
مثل جنازه ای که هنوز گرم است
در خاک باغچه پنهان کردم……
گل ها چراغ های رنگی کوچکی از خورشید هستند که هنگامی که آسمان تیره و تاریک افکار ما را می پوشاند، ما از آن ها روشنی می گیریم
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید
چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید
متن پیشنهادی : متن درباره چرا رفتی
شعر باغچه کوچک من
گل رز گل عشق است، جهان قرن هاست که آن را تحسین کرده است
رز صورتی نشان دهنده امید و انتظار عشق است
رز سفید نشانه مرگ عشق یا از دست دادن آن است
اما رز قرمز، آه … رزهای قرمز نشانه کامیابی عشق هستند.
خانه آنجاست که دل خوش باشد.
پنجره ها را بسته ام.
نمی خواهم ذره ای از هوای نفسهایت، از درزهای خانه هدر رود. نفس می کشم. نفس می کشم و ذرات تو را در ریه هایم ، بو می کشم.
هوای خانه؛ هوای توست. هوای وطن است. هوای مزرعه ها و دشت هاست. هوای دریا، کوه، بیشه… حیف است اسراف شود.
چشمهایم را بسته ام.
نمی خواهم پرده ای از قامتت، از لای پلکهایم هدر شود. تاریکی را لمس می کنم و نگاهت را در پشتِ حافظه ام، مزه مزه می کنم.
چراغِ خانه، خنده های توست. ماهَست و خورشید. حیف است فراموش شود.
گلهای قالی جغرافیای نامعلومِ قدم های توست ، بهنگام وداع. گلها را بر تن کرده ام. حیف است گام های تو ، گم شود در هیاهوی فرش.
من، در این گوشه از جهان با چشمهایی بسته و پنجره هایی درز گرفته ؛ خاطره ات را بو می کشم و تو….
چون شیشه های دیده ما پر گلاب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
متن پیشنهادی : متن در مورد آدم دروغگو
متن زیبا درباره حیاط خانه پدری
ذهن شما یک باغ است
افکار شما دانه هستند
شما می توانید گل رشد دهید
یا علف های هرز!
من فکر می کنم در غیاب ِ تو
همه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !
امروز خورشید
جور دیگری طلوع کرد
در مشرقی ترین ساحل آرامش
آرام حلول کرد
در سردی هوای اسفند
آفتاب گرم گرم تابید
برفهای قله های دور
برف شادی در آسمان پاشیدند
ابرها روی شبنم را نوازش می کردند
از باغچه حیاط خانه مان
یک گل مریم رویید
سردی هوا خواب بود
در هر لحظه از آسمان
باز گل مریم می رویید
جاده ها فرش از گل ها
از قلب هر راه برایم
فقط گل مریم می رویید
من هم به آسمان
یک دسته گل هدیه دادم
در دسته گلم جز گل مریم
گلی دیگر نمی رویید
آسمان یک بغل ابر در آغوش
من مست بوی گل مریم بودم
دیشب در غیبت نور هم
گل مریم رویید
هر گل مریم در دنیا
فقط به شکل یک قلب می رویید
همانند یک پرتوی خورشید در روز تابستانی گرم
در گل آفتابگردان نیز تابش و درخشندگی است
متن پیشنهادی : متن در مورد خیابان های شهر
امیدواریم از متن هایی درباره باغچه حیاط خانه من نهایت استفاده و لذت را برده باشید. اگر شما هم متنی بلدید آن را در قسمت دیدگاه برای مان بنویسید.