انشا در مورد نوجوانی با مقدمه و نتیجه

انشا در مورد نوجوانی پایه نهم : چه قدر خوب و دوست داشتنی بود، روزهای خوش نوجوانی، افسوس که تا به خود آمدم رفته بود. برای مشاهده متن کامل در ادامه با بخش انشا ماگرتا همراه باشید.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد نوجوانی در یکی از قالب های نوشتاری

انشا در مورد نوجوانی کوتاه

مقدمه: حس خوبی داشتم و سرحال بودم و همیشه دوست داشتم با هم کلاسی ها و دوستانم پرسه بزنم و بازی کنم ودر مدرسه هم سرخوش و شاد در کنار دوستانم بودم، مادر همیشه می گفت : گلم قدر این روزهای طلایی را بدان و برای خودت برنامه داشته باش، ولی من بی خیال و سرخوش بودم و حرفش را جدی نمی گرفتم.

بدنه: چه قدر شاد بودم و خندان، سر از پا نمی شناختم و همیشه دنبال بازی و رفیق و مدرسه، نمی دانستم که این روزهای ناب و پر از عشق و شور به زودی تمام شده و فرصتی برای ساختن زندگی از دست خواهد رفت. بهاری که زود گذشت و فقط خاطراتی که کم رنگ هستند برجای ماند.

نوجوانی شاید گذرگاهی جذاب و زیبا از زندگی است که انگار همه ما در خواب آنجا را رد کردیم و چیزی به یاد نداریم. نوجوانی فرصت طلایی است که روزگار خودش در کمینش می نشیند و از دست ما می رباید. کاش در روزهایی که همه ارزش دوران جوانی را گوشزد می کنند، به خود آییم و برای زندگی و هدف خود برنامه ریزی کنیم.

نوجوانی ان معدن نابی است که اگر در زمان خود و به موقع استفاده نگردد، با یک لرزش روزگار جایش را گم کرده و برای همیشه از دست خواهیم داد. نوجوانی یک حباب و یک جرعه ناب از زندگی که اگر زود و به موقع نوش جان نگردد، از دست رفته و فقط عطشی همیشگی همراه زندگی و عمر ی حسرت بر جای می گذارد.

نتیجه گیری: نوجوانی فرصتی به اندازه یک نفس عمیق، سرکشیدن یک لیوان آب خنک، نگاه کردن به یک منظره زیبا در یک مسیر زیبای کوهستانی، یا یک سفر هوایی با یک بالگرد است که فقط باید خوب نگاه کنید و لذت ببرید و برای بهتر شدن روزهای جوانی و ادامه زندگی برنامه ای دقیق و حساب شده داشته باشید.

متن انشاء درباره دوران نوجوانی با مقدمه و نتیجه

مقدمه: شاید عبارت یک چشم بر هم زدن را بارها شنیده اید، آری نوجوانی هم چنین گذشت، فرصتی چون ابر بهاری که تا نگاه کردیم فقط رنگین کمان بود و بارانی نبود. نوجوانی همان لحظه ناب ستیغ آفتاب در قله است که اگر استفاده کردی و گرم شدی، تمام عمر گرمایش محافظ خوبی برای تو خواهد بود.

بدنه: نوجوانی فرصتی اندک از قطار عمر و زندگی بود که فقط توانستیم از پشت پنجره نگاهش کنیم و نتوانستیم لذت ببریم. نوجوانی را در دلم قاب گرفتم و تا همیشه مقابل چشمم است و خوب که نگاهش می کنم دلتنگ می شوم و دلم می خواهد که به آن روزها برگردم.

وقتی که خوب فکر می کنم آن روزها اصلا نمی دانستم و درک نمی کردم که باید در همین روزها هدف عمر و زندگیم را مشخص کنم و برای روزهای پیش رو طرحی و نقشه ای نو در اندازم و مراقب لحظات و ثانیه های عمرم باشم. نوجوانی را هدر دادم و جوانی را هم گذراندم و تا به خود آمدم، فرصتی نمانده بود و کوله بار پیری بسته شده بود، ولی سخنی با شما عزیزانی که هنوز نوجوان هستند و می توانند از روزهای خوب و طلایی زندگی خوب سود مادی و معنوی ببرند.

قدر ثانیه به ثانیه عمر را بدانید و از هر فرصتی برای آموختن استفاده کنید و بدانید که هر چه قدر که دانش و علم و ادبتان بالا رود نوجوانی و جوانی و عمر و روزگار مفیدتری خواهید داشت. نوجوانی و جوانی گذرگاه جذاب و زیبای عمرتان است که زیباترین مناظر و رویدادها برای تان رقم خواهد خورد و شما می توانید بهترین تجربه و شیوه زندگی را بیاموزید و در همه عمر از آن به خوبی استفاده کنید.

نوجوانی همان ستاره سوسو زن عمر بود که در آسمان عشق خودنمایی می کرد، نوجوانی شاید دوران تجربه عشق و دلدادگی و روزهای ناب عاشقی است که گاهی در پاییزی زیبا و جواب روی می دهد. نوجوانی شاید همان لحظه گره خوردن یک نگاه در نگاهی دیگر و تلاقی دو چشم در برق عشق بود که هر روز زیبا و جذابتر می شد.

نتیجه گیری: زندگی دارای چندین مرحله است که زیباترین و شاید بهترین و ناب ترین ان نوجوانی و جوانی است. کاش قدر بدانیم و در روزهایی که فرصت هست برای خود کاری کنیم و بدانیم که زندگی یک مسیر غیرقابل بازگشت است که اگر یک مسیری را گذشتی و رد کردی، فرصت بازگشت نیست. پس از هر گذرگاه استفاده کن و قدر بدان و شاکر باش که شکر نعمت تمام امورت را اصلاح خواهد کرد.

انشاهای پیشنهادی:
انشا در مورد مقایسه پیری و جوانی
و
تحقیق درباره بلوغ اخلاقی نوجوانان

☑️ به پایان متن های انشا در مورد نوجوانی با مقدمه و نتیجه رسیدیم، اگر شما نیز دیدگاهی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.