انشا در مورد صندلی صمیمیت کلاس پنجم ❤️ با مقدمه و نتیجه

انشا در مورد صندلی صمیمیت کلاس پنجم ابتدایی : کم کم نوبت من شد که روی صندلی صمیمت کلاس بنشینم. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد طعم مهربانی انسان ها

انشا در مورد صندلی صمیمیت برای کلاس پنجم ابتدایی

مقدمه: چه هوای خوب و فضای جالبی بود، من هم خنده‌ام گرفته بود، ولی حس قشنگی بود، سوالات عجیب و حس خبر نگاری در بچه های کلاس گل کرده بود. من هم با لبخند منتظر بودم که حرف بزنم و بشنوم.

بدنه: شاید در نظر ما صندلی صمیمیت چندان هم جالب نباشد، اما این صندلی به دانش آموز اعتماد به نفس داده و فرد می تواند با پاسخ دادن به سوالات متفاوت به دوستانش علاوه بر تقویت روحیه و بالارفتن اعتماد به نفس بهترین و زیباترین ساعت ها را با دوستانش یافته و همچنین قدرت سخن وریش افزایش یابد.

هر دانش آموز جوابی می دهد و سوالی دریافت می کند، نوع پاسخش نباید مد نظر کلاس باشد و هیچ کس نباید اعتراضی کند و یا حتی از جوابش تعجب کند. خانواده ها متفاوت هستند و موقعیت اجتماعی و سواد هر دانش آموز متفاوت بوده و درکش هم تفاوت دارد. یکی از خانواده روستایی بوده و دیگری از خانواده ای با سطح سواد بالا، یکی وضع اقتصادی خوبی دارد و دیگری شرایط مناسبی ندارد.

گاهی هم دچار بحران های سختی بوده و ممکن است یکی از اعضای خانواده اش را از دست داده باشد. روی صندلی می نشینم و جواب می دهم، چندمین بچه ای؟ پدرت چه کاره است و مادرت چه طور؟ دوست داری در آینده چه کاره شوی، گاهی ساکت هستی و زمانی پر سر و صدا؟

راستی از کجا می آیی، چند سال داری، چه هنری دوست داری، نقاشی بلدی، از درس خواندن چه هدفی دارید؟ آیا در کلاس با بچه ها راحتی، و هزاران سوالی که هر کدام جواب های متفاوتی دارد، چه قدر جواب ها متفاوت و شیرین بود و من دوست داشتم ساعت درس فارسی تمام نشود و تک تک بچه ها بیایند و حرف بزنند.

نتیجه گیری: هیچ وقت روی دیگران تمرکز نکنید و از کنکاش در موردشان بپرهیزید. اگر نخواستند چیزی بگویند حساس نشوید و مرتب نپرسید. انسانها دوست دارند حرف بزنند، وقتی حرف نمی زنند دلیل دارد. پس در صندلی صمیمیت هم سوالات نامناسب نپرسید.

انشاء با موضوع صندلی صمیمیت کلاس پنجم

مقدمه: چه قدر ساعت فارسی حال و هوای خوبی داشت، صندلی را وسط گذاشتند و خانم معلم روی آن نشست. چه قدر مشتاق بودم که حرف خانم معلم را بشنوم و او هم با خنده جواب می داد، همه بچه ها پر از شوق بودند و عشق، خوشحال و پر از مهر.

بدنه: خانم سلام، خانم چند سال است که معلم هستید، خانم بچه دارید، خانم چرا معلم شده اید، می دانستیم که برای همه سوالات جوابی دارد. هرکدام سوالی پرسیدیم و جوابی شنیدیم. خانم معلم با کمال ادب و احترام به همه سوالات ما جواب داد و ما همه خوشحال شدیم و او هم خوشحال شد. روزهای خوبی که با او داشتیم جلوی چشمم بود و می دیدم که چگونه مهربانانه به ما نگاه می کند و حرف می زند و ما هم سراپا گوش بودیم.

همه سوالات درست و کامل را جواب داد و گفت که عزیزانم، شما را جون فرزند خویش دوست می دارم و می دانم که خوب به حرفهایم گوش دادید، ولی عزیزانم من در روزهای عمرم چیزهایی دریافتم و برایتان می گویم. روزهایی که تمام شد ولی آموختم که هیچ وقت با کسی نامهربان نباشم و با هرکس از روی مهر حرف بزنم و هیچ وقت ضعف و نقصش را بر زبان نیاورم و دلش و حسش را زخمی نکنم.

کودکانم قدر عمر بدانید و در پی هدف خود باشید. این صندلی برای شما درس های زیادی دارد، دیدید که هرکس جوابی داد، ولی همه برای خود جواب های خاصی داشتند و دیدید که شغل های جالبی برگزیدید و دیدید که خواسته ها متفاوت است و ما باید بدانیم که کدام راه برای ما بهتر است.

هیچ وقت روی جواب های دیگران برنامه ریزی نکنید و بدانید که هر فردی استعداد و هنری دارد…این صندلی فقط یک دور همی دوستانه بود تا حرف های هم را بشنویم و نباید کسی را در مورد خواسته ها و توقعاتش مورد مواخذه قرار دهیم. روزگار از این صندلی ها بسیار دارد، ولی تو عزیزم همیشه دنبال هدف خودت باش و تلاش کن .

نتیجه گیری: صندلی صمیمیت یک دور همی جذاب و دوست داشتنی است که فرصت با هم بودن در جو صمیمی کلاس را می دهد. بهتر است در هر شرایط قدر روزهای مدرسه را بدانیم و از این جلسات خوب و دقیق استفاده کنیم و بدانیم که روزها در گذرند و باید تا فرصت تمام نشده کاری کنیم.

انشاهای پیشنهادی:
انشا در مورد از محبت خار ها گل می شود
و
انشا در مورد راستگویی

☑️ به پایان متن های انشا در مورد صندلی صمیمیت کلاس پنجم رسیدیم، اگر سوال یا پیشنهادی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.