انشا طنز در مورد گرانی با مقدمه و نتیجه گیری
انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد طنز گرانی با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا
انشا طنز در مورد گرانی : همه چیز خوب و عالی است و به شکر خدا همه توان خرید دارند و کسی صف نمی ایستد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.
انشا پیشنهادی : انشا از زبان یک پرنده در حال پرواز
انشا طنز در مورد گرانی
مقدمه: هر روز که از خواب بیدار می شوم تنها دغدغه ام رفتن به پارک و تفریح و نگاه کردن به مردمی است که از این صف خارج می شوند و در صف دیگر می ایستند و با هم نجوا می کنند که این روزها همه چیز خوب است و سر کوچه مسئولین همه چیز ارزان است و به حمدالله که مردم حالشان خوب است.
بدنه: انگار کسی حواسش به این مردم نیست و همه مانند روز قیامت دنبال منافع خودشان هستند. حتی خود مرغ هم تعجب می کند که قیمت خودش و تخمش این قدر نجومی شده است و باید خودش را با طلا مقایسه کند. در این کشور طعم نان عالی است و اصلا دور ریخته نمی شود و فروشندگان ثانیه ای قیمت ها را بالا نمی برند.
همه چیز به وفور یافت می شود ولی قیمتش هم به وفور سلیقه ها بالا می رود. یکی در صف نان است و دیگری در صف مرغ، یکی در پی برنج و آن دیگری هم در پی ماست. نه قیمت دلار بالاست و نه بانکی سود کلان می گیرد، اینجا گل و بلبل است و همه در آرامش و آسایش هستند.
مردم گاهی به مطالب خوش انگیزشی گوش می کنند و دستی برای کارهای جدید می جنبانند و ناگهان در یک دردسر عظیم حالشان روبه راه می شود. یادتان باشد که گرانی را کنار زدیم و حالا درپی پروژه جدید هستیم و مشکل عمده مان همین روسری است که اگر برداشته شود همه چیز حل می شود و گرانی هم از بین می رود و زندگی دلخواه می شود.
کاش کمی به خودمان بیاییم و درد را حس کنیم. درد دشمن داری و درد فقر و گرانی و این همه مسائل رنگ رنگ که با آن مواجه هستیم.
گرانی ما را احاطه کرده و شب و روز نداریم و فقط می نالیم. شاید از دریچه دیگر هم به گرانی نگاه کنیم بد نیست؟ شاید این گرانی صرفه جویی را به ما یاد دهد و شیوه های جدید الگوی مصرف را، گرانی جانم می بینم روزی را که دست به کمر و خسته ترکمان کنی و ما نفس راحتی بکشیم.
نتیجه گیری: هر کس در مقابل مشکلاتی که در کشور روی داده است مسئولیتی دارد و باید برای رهایی از این دشواری ها تلاش کند. کشور ما با بحران های زیادی روبه رو بوده است که مردم یا مقاومت و از جان گذشتگی آن را سپری نموده اند. امید است که این بار هم از پس آن بر بیایند.
انشا ساده و طنز درباره گرانی پایه پنجم
مقدمه: مردم قبل خواب برای فردا صبح برنامه ریزی می کنند و نمی دانند که قیمت کدام جنس بالا می رود و قیمت دیگری چه قدر پایین، ولی انگار همه می دانند که فقط بالا می رود و به زودی به قله هم می رسد.
بدنه: از هر کس که می پرسند چرا اجناس گران شده است، هیچ کس نمی داند و همه مسئولین تا صبح که از خواب بیدار شوند، یکی قیمت ها را لیست کرده و از در غیب الهام شده است. گوجه و خیار و سبزی و میوه و هزار درد دیگر که معضل مردم نیست و باید برای اینترنت و فضای مجازی و حجاب کاری کنند.
بیکاری که نداریم و تولید ملی روبه راه است و بدهکار بزرگ و دانه درشت هم که به سزای عملش رسیده و مشغول تفریح است. کاش درد را حس کنیم و هر کس از جایی که ایستاده شروع کند. گرانی می شود، یخچالمان بزرگتر می شود و کارتمان پر پول، پابرهنه برای خرید هر چیزی می دویم و صف را نگاه می داریم. کاش کمی درد را دستکاری کنیم تا درد بیشتر شود و فکری کنیم.
این کشور ثروت که ندارد؟ استعداد که ندارد؟ چهار فصل که نیست؟ نفت که ندارد؟ تا دلتان بخواهد دزد سرگردنه که معلوم نیست از کجا و چگونه می رسد. کی همیانش را پر می کند و کی در می رود و ردی هم نمی ماند. انگار غزال تیزپای است و بی درد.
چنان از بند و قانون و مالیات می گذرد که خودش می داند و خدایش؟ کاش ما هم می توانستیم سر در بیاوریم؟ هر جا که خوب نگاه می کنیم گرانی در کنار ماست و انگار مانند دردی است که قبولش کرده ایم و حملش می کنیم.
نتیجه گیری: گاهی درد را با ظنز می گویند و زمانی با جدیت، اما هر چه گفته شود و نوشته شود، نتیجه این است که باید این مردم خودشان فکری به حال خودشان کنند و دست از خریدهای بی رویه بردارند و به حد نیاز خرید کنند.
باید فرهنگ زیبای صرفه جویی را زنده کنند و کمی مقتصد باشند و خوش گذرانی و خرج و برج های بی مورد را از زندگی خویش حذف کنند.
انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد کودکان کار با مقدمه و نتیجه
و
انشا تخیلی با موضوع اگر من یک قاصدک بودم با مقدمه و نتیجه گیری
☑️ به پایان انشا درباره طنز گرانی رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.