- خلاصه عادت های رهبری
- عادت های موفق رهبری کسب و کار
- ۸ سوالی که کارآفرینان به عنوان رهبر بیزینس از خود بپرسند
رهبران صنعت قلب تپنده کسب و کارها هستند. اگر شما قصد راه اندازی کسب و کار خود را دارید بسیار عالی می شود که عادتهای رهبری کسب و کار را بخوانید و از عادات و ارزش های رهبران موفق آگاه شوید. با آشنایی با عادتهای رهبری کسب و کار میتوانید عادات خود را با عادتهای رهبری کسب و کارهای موفق مقایسه کنید.
همچنان بخش قابل توجهی از پیشرفت یا سقوط سازمانها و شرکتها بستگی به تصمیماتی دارد که رهبرانشان میگیرند. همچنین شخصیت یک رهبر تأثیر قابل توجهی در عملکرد سازمان و کارمندان دارد.
با وجود تفاوت میان همه رهبران بدون شک اغلب رهبرهای موفق از عادات و ارزشهای کاری یکسانی پیروی میکنند.
خلاصه ای از عادت های رهبری
به طور خلاصه عادت های یک رهبر به شرح زیر است :
- آنها همیشه پابرجا می مانند. حتی زمانیکه ماندن سخت باشد! این تعهد به قابل اعتماد بودن، نایاب و فوق العاده باارزش است.
- آنها اکثر زمان خود را صرف خانواده، دوستان و یادگیری می کنند. نه تماشای تلویزیون!
- آنها می دانند که با عمل نکردن، چیزی بدست نمی آید. بنابراین، پس از دریافت اطلاعات موردنیاز، تصمیمات را اتخاذ می کنند.
- آنها خودشان را با رقبایشان مقایسه نمی کنند. آنها خودشان را با کاری که دیروز انجام دادند مقایسه کرده و متعهد می شوند که کار بهتری نسبت به دیروز، ارائه دهند.
- آنها دیگران را تشویق می کنند. آنها مردم را بهتر از آنگونه که بودند رها می کنند.
- آنها به دنبال انگیزه ی بیرونی نیستند. از خودشان و به خاطر خودشان شروع می کنند.
- آنها هرگز شایعه پراکنی نمی کنند!
- آنها روی قول های خود می مانند و عملی می کنند. این صاحبان کسب و کار موفق، می دانند که سر قول خود ماندن بهترین راه برای اعتمادسازی و صداقت است.
- به مسئولیت پذیری علاقه دارند. قدم به جلو برمی دارند وقتی دیگران به عقب برمی گردند.
- بیشتر از اینکه بگویند، نشان می دهند. آنها می دانند که “گفتن” ارزشی ندارد و هرکسی که حرف بزند در واقع کاری نکرده است.
عادتهای موفق رهبری کسب و کار
صداقت داشته باشید
اگر از کارمندان بپرسید چه چیزی را بیشتر از رهبران تان میخواهید، احتمالاً خواهند گفت صداقت. کارمندان میخواهند رهبرانشان صادق، منصف، بی ریا و رک باشند. آنها میخواهند رهبرانشان به همه شانس یکسانی برای موقعیتها شامل ترفیع، ماموریت و آموزشها بدهند.
هنگامی که شما با صداقت عمل میکنید، کارمندانتان به خوبی واکنش نشان میدهند. همچنین آنها نسبت به شما و کسب و کارتان وفادارتر میشوند.
یک فرهنگ کار مولد بسازید
ایجاد روحیه کار تیمی بخش مهمی از عادات رهبری کسب و کار را تشکیل می دهد.
محل کاری که کوشا، خوش بین، آزاد و مفرح است میتواند پر بازدهترین و موفقترین باشد. حتی در دوران آشفتگی نیز چنین گروهی دچار فروپاشی نمیشود. پذیرای ایدهها و پیشنهادهای جدیدی که از کارکنانتان میآید باشید. این امر به آنها نشان میدهد که صدایشان شنیده میشود. از تلاشهای شان قدردانی صورت میگیرد.
سطح توقع خودتان را از کارمندان بالا ببرید
بهترین راه برای تشویق کردن کارمندان به اینکه به طور مداوم بهترین عملکردشان را در شغلی که به آنها محول کردهاید ارائه دهند، این است که سطح توقع خودتان را از آنها بالا ببرید. آنها را برای رسیدن یا فراتر رفتن از سطح انتظاراتتان به چالش بکشید.
تعدادی از آزار دهندهترین مشکلاتتان را به کارمندانتان محول کنید. برای آنها اهداف واقع بینانه تعیین کنید. با هر کدام از آنها مانند یک عضو ارزشمند تیمتان برخورد کنید. به آنها اختیار برای گرفتن تصمیمات بدهید.
عرق بریزید
این یک راز نیست. بخش قابل توجهی از رهبری بزرگ با تلاش شروع و پایان مییابد. تلاش زیاد.
یک رهبر اگر عادت تلاش کردن را نداشته باشد دیگر عادتهای رهبری کسب و کار که ممکن است در او وجود داشته باشد را تحت تأثیر قرار دهد و رهبری موفق قلمداد نشود. سعی کنید در تلاش سرمشق کارمندان خود باشید و پر تلاش بودن را از عادتهای رهبری کسب و کار خود کنید.
برنامههای بلند مدت داشته باشید
در یک بازار رقابتی، نادیده گرفتن وسوسه در اولویت قرار دادن برنامههای کوتاه مدت سخت است. مشتریان شما از شما انتظار دارند که محصولات و خدمات عالی را به موقع ارائه دهید.
همچنین در قبال شرکت، شرکا و سرمایه گذاران مسئول هستید. اگر شما تنها روی برنامههای کوتاه مدت تمرکز کنید، کسب و کار شما ممکن است به پتانسیل کاملش نرسد. شما میتوانید زمانی را حداقل یک یا دو بار در سال برای برنامه ریزی برای آینده اختصاص دهید. به طور مداوم بر پبشرفت تان در رسیدن به اهداف بلند مدت نظارت کنید.
ایمان استواری به خود و کارمندانتان داشته باشید
در بینشتان صرف نظر از آنچه پیش میآید به سازمانتان ایمان داشته باشید. در قلبتان بدانید که شما و تیمتان میتوانید هر هدفی را که تعیین کردهاید، بهدست بیارید. اگر با هم دیگر برای اهداف سازمان کار کنید.
شما بدون شک در طول مسیر با شکستها مواجه میشوید. اما اجازه ندهید مخالفتها شما را بترسانند. اگر شما واقعاً باور دارید آنچه میخواهید منطقی و مناسب برای سازمانتان است. رهبران با اعتماد به نفس از درسهایی که از شکستها آموختند برای بهبود عملکرد خودشان و کسب و کارشان استفاده میکنند.
خلاقانه فکر کنید
خلاقیت را مرکز کسب و کار خود کنید. اعضای تیم و همکاران خود را تشویق کنید که ایدههای جدید و روشها تازه کسب و کار را آزمایش کنند.
رهبرانی که ریسک میکنند اغلب کارهای فوق العاده ای انجام میدهند. دلیلش این است که از روشهای خلاقانه و غیر منتظره استفاده میکنند. از حاشیه امن خود خارج شوید. با ریسک شکست خوردن با یک نگرش مثبت برخورد کنید.
به تیم خود متعهد باشید
ما معمولا نسبت به سایرین احساس تعهد بیشتری میکنیم تا نسبت به خودمان و دلیلی اصلی آن این است که تعهد به دیگران باعث میشود اعتبار جمعی بیشتری به دست آوریم. به همین دلیل حفاظت از عادتهای سودمند برای اعضای تیم، چه از نظر فردی و چه از نظر حرفهای، مهم است. با یاد داشته باشید که رهبری درست یعنی توجه به دیگران و نه خویشتن.
هر بار که به یک عادت خوب رهبری متعهد میشوید در واقع بر زندگی و کار یکی از اعضای تیم تأثیر مثبت میگذارید که نتیجهی آن روی کسب و کار و مشتریان بازتاب خواهد داشت.
موفقیتهای گروهشان را جشن بگیرید
زمانی را برای جشن گرفتن موفقیتهای تیمتان تنظیم کنید. از افرادتان برای تلاشهای ادامه دارشان تشکر کنید. یک تشکر صمیمی برای کاری که به خوبی انجام شده است میتواند یک مشوق قوی باشد.
هنگامی که میبینید کارمندانتان کاری را درست انجام میدهند. از آنها شخصاً و بلافاصله بهوسیله یک پیام متنی یا ایمیل یا به صورت حضوری تشکر کنید.
یک روال روزانه تنظیم کنید
با وجود اینکه هر روز میتواند متفاوت باشد. یک خلاصه از آنچه برنامه روزانه ایده آلتان باید شامل باشد درست کنید. هر صبح قبل از اینکه پیامهای تان را چک کنید، مهمترین کارهایی را که در طی روز باید انجام دهید مشخص کنید.
کارهای مهمتان را بر کارهایی که کمتر ضروری هستند در اولویت قرار دهید. این روش در سراسر روز شما را متمرکز نگه میدارد. همچنین کمک میکند از کارهای حواس پرت کن زمان بر خودداری کنید.
پول را عاقلانه خرج کنید
ممکن است اغلب با تصمیمهای سختی درباره تخصیص منابع مواجه شوید. توجه ویژهای به هزینههای ماهانه سازمان تان بکنید تا از هزینههای اضافی و غیر ضروری خودداری شود. همواره بازگشت سرمایه گذاری را هنگام خرج کردن سرمایه سازمان مورد بررسی قرار دهید.
از خودتان بپرسید، چقدر طول میکشد تا مبلغ سرمایه گذاری شده را دوباره بهدست بیاورم؟
همچنین در نظر بگیرید، این سرمایه گذاری به من کمک میکند به اهداف کسب و کارم برسم؟
اگر نمیتوانید به این سوالات پاسخ دهید، پولتان را خرج نکنید.
از کارهای کوچک شروع کنید
کلید به پایان رساندن کارهای بزرگ این است که از کارهای کوچک آغاز کنید. دستاوردهای بزرگ مانند دویدن در یک مسابقه ماراتون، معرفی یک محصول جدید یا رسیدن به یک هدف فروش عالی، همگی از یک گام کوچک آغاز میشوند. گامهای کوچک اما مستدام، شما را به مقاصد بزرگ میرسانند.
اولین قدم و مهمترین آن این است که خودتان را بشناسید. ارزشمندترین دانش همانا خودشناسی است. نقاط قوت شما اگر بهخوبی شناسایی نشده باشند، نمیتوانند برای رسیدن به اهدافی که در سر دارید کارآمد باشند. به همین ترتیب، بزرگترین مسئولیت شما همان است که از آن بیخبرید.
ویژگی های یک رهبر موفق کسب و کار
۱. شفافیت
هرگز ماسکی به صورت نزدم. به عنوان یک رهبر تنها راهی که می شناسم تا تیم خودم و همکارانم به من اعتماد کنند این است که ۱۰۰ درصدِ من برایشان معتبر باشد. شاید گاهی اوقات این عمل ناقص باشد، اما باعث می شود آنها همیشه درباره ی کارمان علاقه مند باشند. این به من اجازه می دهد تا کاملاً حاضر،ثابت قدم و استوار باشم. آنها هم همیشه مطلع هستند که چه چیزی در حال رخ دادن است، و هرگز شگفت زده نمی شوند.
۲.تمرکز
گفته می شود که “رهبری” اتخاذ کردن تصمیمات مهمی ست که در عین حال محبوب هم نیستند. این واقعاً یک جز از حقیقت است اما من فکر می کنم که اهمیت “تمرکز” را هم تاکید می کند. برای اینکه یک رهبر خوب باشید نمی توانید در چیزهای کوچک، بزرگ دیده شوید. بلکه باید کمتر از رقبایتان دچار حواس پرتی شوید.
۳. اعتماد به نفس
رهبر با داشتن یک چشم انداز معین، ابراز همدلی و یک مشاور قوی بودن، اعتماد به نفس و پیروی کردن را تزریق می کند.
۴. روشن فکری
واقعیت این است که رهبران موفق باید در عین حفظ انعطاف پذیری خود، ذهن شان را هم باز بگذارند و در صورت نیاز تنظیم کنند. وقتی در فازهای شرکت، برنامه ریزی به شدت مبالغه شده و اهداف مشخص و پایدار نباشند تعهد شما باید بر روی سرمایه گذاری، توسعه و حفظ ارتباطات بزرگ باشد.
۵. الهام
مردم میگویند من انسانِ خود ساخته ای هستم. اما چنین چیزی وجود ندارد! رهبران خود ساخته نیستند، آنها رانده شده هستند. من بدون هیچ پول و بدون اینکه چیز خاصی همراهم باشد به آمریکا آمدم. اما نمی توانم بگویم که با “هیچ” آمدم. دیگران به من انگیزه های زیاد، خوب و اندرزهای مفیدی دادند و من از باورهای خودم، نیرو و علاقه های درونی خودم سوخت گیری کردم. به همین دلیل همیشه مشتاقم که “انگیزه” را به دیگران پیشنهاد دهم.
۶. شور و علاقه شدید
شما باید به کاری که انجام می دهید عشق بورزید. برای اینکه در چیزی به موفقیت واقعی دست یابید باید برای آن یک عقده ی روحی داشته باشید و اجازه دهید که برای رسیدن به آن تحلیل بروید. مهم نیست کسب و کارتان چه موفقیت های عظیمی را تجربه کند زیرا شما هرگز رضایت ندارید و به دنبال چیزی بزرگ تر، فراتر و بهتر می گردید.
۸ سوالی که کارآفرینها به عنوان رهبری کسب و کار باید از خود بپرسند؟
۱. چه چیزی به من انگیزه میدهد؟
راهاندازی یک کسبوکار و رهبری کردن یک تیم میتواند بسیار مشکل باشد. در زمان سختی به دنبال یک انگیزه باش که شما را برای ادامه مسیر و پیشرفت مصمم کند. چیزهایی را که برای شما الهامبخش و خوشایند هستند یادداشت کنید و وقتیکه نیاز به شور و شوق تازهای دارید به آنها مراجعه کنید. رهبران خوب از چیزهایی که به آنها انگیزه میدهد کاملاً آگاهی دارند و از این آگاهی در جهت مثبت استفاده میکنند.
۲. چه موانعی بر سر راه من وجود دارد؟
موانع کارتان چیست؟ آیا دپارتمان خاصی در کسبوکار شما وجود دارد که با آن در ستیز و کشمکش هستید؟ آیا قادر به داشتن استراتژی قابلاجرا برای یکی از واحدهایتان نیستید؟ اگر چنین است، جاهایی را که نیاز به بهبود دارد و یا منابعی را که راه طولانی برای غلبه بر مشکل در پیش دارند پیدا کنید.
هنگامیکه نقاطی را که در آنها ضعف دارید پیدا کردید، یک تیم کوچک تشکیل دهید و در مورد زمینههایی که در آنها نگرانی وجود دارد صحبت کنید. ایدههایتان را با هم به اشتراک بذارید و با یکدیگر بر روی موضوع کار کنید. ساختن تیم و دخیل کردن افراد میتواند خیلی مفید باشد. به کمک تیم میتوانید ایدههای بهتری برای حل مشکلهایتان پیدا کنید.
۳. چه چیزی را میخواهم به دست بیاورم؟
در پایان هر روز کاری، یک گام به عقب بردارید و بپرسید چه چیزی را به دست آوردهام. بررسی دستاوردها روحیه شما را بالاتر میبرد و بهرهوریتان را زیادتر میکند. تلاش کنید هر روز حداقل یک کار مهم که مستقیماً به اهداف نهایتان مرتبط است انجام دهید. اگر فکر میکنید که میتوانید روزانه دستاوردهای بیشتری داشته باشید ناامیدی را رها کنید و سعی کنید روز بعد سختتر کار کنید.
۴. چه میراثی را میخواهم باقی بگذارم؟
در آخر اینکه، چطور میخواهید که از شما یاد شود؟ این سؤال را هر روز در ذهنتان داشته باشید و هر روز در جهت دستیابی به این هدف نهایی کار کنید. آیا از راه و روش کنونیتان راضی هستید؟ این قاعده را به یاد داشته باشید:
ویژگیهای شخصیتی شما از قبل از تولد شکل نگرفتهاند بلکه باید شخصیت خود را از طریق تجربهها، شکستها و موفقیت هایتان پرورش دهید.
۵. چه کارهای اشتباهی انجام دادم و چطور میتوانم از آنها درس بگیرم؟
هر تصمیمی که شما میگیرد لزوماً درست نخواهد بود. در چنین مواردی بهترین کار این است که به اشتباه خود اعتراف کنید. یک ضربالمثل وجود دارد که میگوید «آدمها از اشتباهاتشان میتوانستند درس بگیرند اگر آنقدر وقتشان را صرف انکار آنها نمیکردند.» این جمله از آن جملات خردمندانه مهمی است که بهتر است آن را به یاد داشته باشید. همه اشتباه میکنند، اما اینکه چطور به آن پاسخ میدهند مهم است.
۶.کجا باید دیگر در کار دخالت نکنم؟
اگر خیلی زیاد در کارها دخالت کنید شکست خواهید خورد. صاحبان کسبوکار و مدیران دپارتمانها نباید مستقیماً در هر تصمیمی که در کسبوکارشان گرفته میشود درگیر شوند. بخشی از وظایف رهبر این است که بتواند به خوبی نیروی کار جذب کند.
تیمی را اطرافتان بسازید که به تصمیمگیریها و کارهایی که انجام میدهند اعتماد داشته باشید. از کسبوکارتان دور نشوید ولی به کارمندانتان اجازه بدهید بخشی از مسئولیتها و کارها را خودشان جلو ببرند.
این کار نه تنها باعث میشود که پیشرفت سریعتر اتفاق افتد بلکه با به اشتراکگذاری مسئولیتها، فرهنگ همکاری نیز در شرکت جا میافتد. امروز از خودتان بپرسید که چه کاری را میتوانید به دیگران بدهید؟
۷. آیا من امروز به موفق شدن شخص دیگری کمک کردم؟
رهبران خوب کسانی هستند که بر روی موفق شدن افراد اطرافشان نیز تمرکز میکنند.
این باید شعار شما باشد که به دیگران برای موفق شدنشان کمک کنید. لازم نیست حتما یک اقدام بزرگ انجام دهید. مثلاً میتواند یک چیز ساده مثل صرف ۲۰ دقیقه وقت برای کارمندانتان و صحبت در مورد عملکرد و پیشرفتتان باشد. تقویت کسانی که برای شما کار میکنند در نهایت موجب توسعه شرکتتان میشود.
۸. آیا کارهایی را که انجام میدهم در جهت رسیدن به اهدافم است؟
وقتی که شما ناخدای یک کشتی هستید و در راس آن قرار دارید، عقلی است که مقصد را در ذهنتان داشته باشید. مدیریت یک کسبوکار و یا رهبری یک تیم نیز همینگونه است. باید اهدافی داشته باشید که همه بر روی آن تمرکز کنند و در یک مسیر حرکت کنند.
اهداف کسبوکارتان را لیست کنید و هر روز از خودتان بپرسید که آیا من در جهت رسیدن به این هدف کار کردهام. اگر اینگونه کار نکردهاید، مشخص کنید که چرا اینچنین نیست و چطور میتوانید این رویه را تغییر دهید و در مسیر درست حرکت کنید. هرگز اهدافتان را فراموش نکنید.
آیا شما خود را رهبر کسب و کار خود می دانید ؟ از موارد گفته شده کدام یک را دارید و کدامیک را نه ؟ نظرتان را درباره این مقاله در قسمت دیدگاه بیان کنید.