انشا درباره توصیف چهره مادر ❤️ با شیوه آغاز و پایان
انشاء دانش آموزی و ساده در مورد توصیف چهره ی مادر با مقدمه ، نتیجه و توصیفات زیبا
انشا درباره توصیف چهره مادر : تو را که نگاه می کنم، چشمم برق می زند، حالم خوب می شود، چه قدر معصوم و زیباست چهره مادرم. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه باشید.
انشا پیشنهادی : انشا درمورد آسمان آبی و هوای پاک
انشاء درباره توصیف چهره مادر
مقدمه : هرگاه که نگاهش می کنم، قند در دلم آب می شود، چه قدر خوشحال می شوم که تو را می بینم خدایا روزی هزار بار شکرت که تو را خوشحال می بینم. چهره معصوم و پراز عشقت نور امید را در من زنده می کند.
روزی که تونخندی من دنیایم خراب است. مادر که نیست فرشته است. تو نور خدایی در خانه، نور پاک و بی انتها که خانه را روشن می کند. خدای تو را حفظ کند تا من هم با تو بخندم.
بدنه : مادر روح خانه است و قیافه اش گل خانه، اگر مادری نخندد،کودکانش غمزده می شوند و نمی توانند روح شادی را لمس کنند. روزی که خسته است و غمگین همه اهل خانه ناراحتند و افسرده، من نمی توانم بی تو وخنده تو زنده و شاد باشم.
ای همه روح و آرام و قرار من، ای نبض تن من، ای که در من غوغا می کند خیالت، روی تو چون صفحه قران متبرک است و منزه، چهره تو گلی از گلهای بهشت، ای همه خوبی و خوشی ، چین های پیشانی تو سخن از دردهای تو دارد که برای من نمی گویی، من تو را چون قطره ناب باران، زلال نگاه تو را چون گرمای خورشید دوست دارم، چین و شکن خنده تو عبادت است و من تو را چون سایه خنک در گرمای تابستان دوست می دارم.
مادر ای خنده تو خنده زندگی بر افق های روشن. ای همه شبنم زلال و پر از عشق. تو که می خندی من قاب می گیرم و برای روزی که نیستی نگاه می دارم. ای همه خوبی و خوبی و خوبی.خنده گل زیباست، تو بخند تا همه گلها حوالی ما بخندند.
ای همه عطر خوش خانه از توست، چون گلها بخند تا خدا تو را یاد کند. من به بودنت افتخارمی کنم ای همه عشق و لطف و ایمان
نتیجه گیری: نگاه کردن به چهره پدر و مادر عبادت است. هرگاه که درمانده می شوی و خسته، به روی مادرت خیره شو، روزی که حال دلت خوب نیست از مادرت بخواه که تو را مهمان دعایت کند.
از مادرت بخواه که برایت بخندد، دستش را ببوس و برایش گل بخر تا شاد شود. مادر چون چراغ است برای خانه که اگر روشن نشود، اهل خانه راه نمی یابند.
انشا در مورد توصیف چهره ی زیبای مادر
مقدمه : ای دریای مهر و ای ستاره درخشان خانه، ای که با بودنت کانون خانه گرم است و روشن، ای مظهر لطف و مهر و دوستی، تو را که نگاه می کنم، تک تک آیه قرآنی و زیارتت واجب.
تو را خوب می شناسم از جنس دریایی، پاکی و زلال ، از حوالی خورشید هستی، ناب و نایاب، تو را چون برگی از شعر قدیمی روی چشمم قرار می دهم.
بدنه : مادر از خنده تو خط حرکت آفتاب، ای امتداد قد تو افق دریای روشن، من تو را چون همه کتابهای مقدس دوست می دارم. خط چشم تو به سمت خانه مهتاب باز می شود. خط دستت به باغ سخاوت و خود به درگاه خدا متصل می شوی .
ای همه روح زلال آب و باران، من تو را چون قطره زلال اشک روی دفتر نگه می دارم. ای روح ناب باران در مزرعه خانه، دفتر شعرم پر از یاد توست و من تو را چون یک عشق در سینه می پرورانم و می نویسم تا کتاب عشق من و تو چاپ شود.
چهره توجلوه ای از روی خورشید و خنده ات نفس ناب صبح، ای قایق آرام دریای خانه، معلم خانه و موجب راحتی همه اطرافیان، من تو را چون نان تازه دوست می دارم. ای همه زلال ناب باران.
ای عشق ناب و همه صفا و دوستی، تو را چون سرمه چشمم نگه می دارم و نرگس چشم تو را قاب می کنم و به امانت به دست خورشید می دهم. خورشید وام دار توست و تو هر روز او را به مهمانی در خانه فرا می خوانی. ای برگ شعری از سروده های دلم، من همه یادت را روی برگ یاس حک کردم و روزی برایت خواهم آورد.
نتیجه گیری : مادر را چون برگی از گل در بهترین جای دلت قرار بده تا بتوانی بوی خوشش را حس کنی، از او مرتب تشکر کن، هدیه ای زیبا برایش بگیر و هر بار دستش را ببوس تا بتوانی خدا را هم داشته باشی.
مادر را چون یک رز خوشبو مراقبت کن و از خدا بخواه که همیشه سالم و تندرست زندگی کندو ستون و خیمه خانه را حفظ کند.
انشاء های پیشنهادی :
انشا درباره جنگ
و
انشا درباره برگ ریزان پاییز
✅ به پایان انشا درباره توصیف چهره ی مادر رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.