ادبیاتفرهنگ و هنر

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودم صفحه ۸۱ نگارش هشتم

متن های انشا زیبا درباره موضوع «اگر معلم نگارش بودم» صفحه 81 نگارش هشتم

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودم و جواب صفحه ۸۱ نگارش هشتم : اگر معلم انشا و نگارش بودم دفتر قطور می گرفتم و از دانش آموزانم می خواستم که در آن دفتر همه حرف هایشان را بزنند. کاش جایی بود که همه گفته های دانش آموزان را در آنجا حلاجی کنم. در ادامه با بخش انشا ماگرتا همراه ما باشید.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد معلم

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودم

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودم کلاس هشتم

مقدمه: معلم خوب و هم درد می تواند بسیاری از مشکلات دانش آموزان را رسیدگی و حل و فصل نماید. اگر معلم نگارش بودم، از دانش آموزانم می خواستم که همه حرف های ناگفته دلشان را برایم بنویسند. کاش در دلشان جایی می یافتم و برایشان هم راز می شدم.

بدنه: کاش معلم نگارش بودم و از آنها می خواستم که درد دلهای خودشان و خواسته هایشان را برایم بنویسند. راز حرف های مگو، شرح دلدادگی ها، زندگی ها، هم نوایی ها، را بنویسند. حرف های بهاری و پاییزی را، کاش معلمی می شدم که هر صبح خنده کودکان و دانش آموزان را در کلاس رصد کنم و گاهی به تصویر بکشم. اگر معلم نگارش بودم از دانش آموزانم می خواستم وسعت نگاه مادرشان را به تصویر بکشند و یا دردهای بی پایان پدر را روی کاغذ بیاورند. زلف خواهر را بکشند و دغدغه برادر را هم در کنارش بنویسند.

شب های مهتابی بهار و پاییز را بنویسند و ماجرای قصه های شب های زمستان را هم در دفتر خویش نقشی بزنند. از آنها می خواستم که هر آنچه را که آرامشان می کند را روی دفتر بیاورند و من هم بخوانم و فراموش کنم. از آن دختر دلباخته می خواستم که شرح قصه عشق بنویسد و از آن پسر زیبا می خواستم قصه پرنده هایش را برایم شرح دهد. اگر معلم نگارش بودم می پرسیدم که چه آرزوهایی دارید و می خواهید چه کاره شوید، از دنیای زیبا و کودکانه می پرسیدم و می خواستم شرح بازی ها و حرف های دوستانه با هم کلاسی هایشان را بنویسند.

نتیجه گیری: معلم می تواند با دانش آموزان خوب و خوش و راحت حرف بزند، حرف هایشان را بشنود و محرم اسرارشان باشد و از این میان دبیر ادبیات از همه بیشتر در دل دانش آموزان جا باز می کند. بهتر است معلم نگارش و ادبیات با داشتن برنامه شاد و مفرح کلاس را جذاب و زیبا نماید. معلم شاید بهترین و مهربان ترین دوست است که در دل و ذهن کودک تاثیر گذاشت است.

انشایی در مورد اگر من به جای معلم نگارش بودم

مقدمه: دوستی صمیمی و مهربان ، رفیقی خواستنی و دوست داشتنی که هیچ وقت در دوستی‌اش حقه بازی و کلک نبود. شاید او تنها دوست بی توقعی است که در قبال دوستی خواسته ای ندارد. معلم ادبیات و نگارش را می گویم. اگر من معلم نگارش بودم، زندگی را جور دیگر می نوشتم و برایش چهار چوب جدیدی می ساختم.

بدنه: اگر معلم نگارش بودم، دنیا را زیباتر می خواستم و در کلاس درس مدرسه ریاضی و فیزیک را اجباری نمی کردم و فقط می گفتم شعر بخوانید و بنویسید و شاد باشید. حوض خانه را پر از ماهی کنید و کفش سفید کنید و ذهنتان را در آن آکواریوم به جولان دربیاورید. اگر معلم نگارش بودم، روی هر برگ درخت نقشی از پروانه ها می کشیدم و می گفتم در جشن شکوفه های مدرسه این پروانه ها را به رقص دربیاورید.

من اگر معلم نگارش بودم از دانش آموزان می خواستم به جای نوشتن، تصاویر ذهنی آینده خود را بکشند. می گفتم گفت و گوی صمیمانه خود با پدر و مادرتان را برایم بخوانید تا ببینم بوسه بر دست پدر زدید؟ یا می گفتم زیباترین فصل سال را برایم به مهمانی بیاورید. یا می گفتم نقش شب یلدا را برایم بازی کن و ننه سرما را مهمان زیر کرسی ما کن. اگر معلم انشا بودم می خواستم شرح زندگی شاعران و بزرگان را برایم بنویسند و برای هم کلاسی هایشان بخوانند. اگر من معلم نگارش بودم می خواستم ضررهای دنیای مجازی را بنویسند و برای هم بخوانند تا همه آگاه شوند.

می خواستم شرح عاشقی آن ستاره دور را برایم بازگو کنند و یا می خواستم جذابیت ماه در نیمه ماه را بنویسند و یا زلف شانه کرده خورشید را نقش بزنند. کاش می گفتم شرح کمر خمیده مادر داغ دیده شهید را بنویسند و یا شرح ویرانگری های دشمن را وصف کنند. یا جریان مقاومت مردان جنگ را به تصویر بکشند. کاش می شد دریا و آکواریوم زیبایش را بنویسند و یا از پرواز سخن بگویند. کاش می شد شرح زندگی عاشقان بی نام را بنویسند و یا خاطره برگ ریزان را بنویسند و یا از یک روز برفی انشایی بنویسند. اگر معلم نگارش بودم از همه می خواستم که روزهای خوشی و بدی خود را برایم بنویسند تا کمکشان کنم.

نتیجه گیری: معلم نگارش خودش یک دانش آموز عاشق بوده که هوای نوشتن داشته و حالا که معلم شده شرح سخن دانش آموزان را می داند. او دلش می خواهد که سخنان ناگفته دانش آموزان را بشنود و در جایی قاب کند و خاطره‌ایی جاوید در ذهن خود و دانش آموزانش داشته باشد.

انشاهای پیشنهادی:
انشا در مورد روز معلم
و
انشا در مورد خدمت به پدر و مادر

☑️ به پایان متن های انشا در مورد اگر معلم نگارش بودم رسیدیم، اگر نظری داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

موسوی پوران

هم‌بنیانگذار مجله ماگرتا ، زندگی ۲۴ ساعته روی خط آنلاین دهکده جهانی وب . تحلیلگر و متخصص تولید محتوای با ارزش و با کیفیت هستم و ۸ سالی می شود که وارد دنیای دیجیتال شدم. مدیر تیم تحقیق و توسعه شرکت هستم. بالاترین لذت برای من انجام کار تیمی ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × 3 =