انشا در مورد غم و اندوه ☹️+ با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری
انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد غم و اندوه با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا
انشا در مورد غم و اندوه : غم یک احساس اصلی و درونی است که در ضمیر هر انسانی موجود است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.
انشا پیشنهادی : انشا در مورد شرکت در انتخابات
انشا در مورد غم و اندوه
مقدمه: غم شاید یکی از مهم ترین احساسات انسان است که در شرایط مختلف بروز می کند و زمان و مدت متفاوتی دارد. غم به صورت گریه، ناله و گوشه گیری و سکوت بروز پیدا می کند.
غم ممکن است در حالت های مختلف برای ما روی دهد، بیماری اطرافیان، مرگ عزیزان، از دست دادن شغل و یا رویدادی که منجر به حس ناخوشایندی و نوعی آزردگی در درون ما گردد.
بدنه: غم و اندوه بخش جدا نشدنی احساس هر فرد است که میزان و اندازه ان متفاوت است. گاهی از دست دادن یک عضو خانواده ممکن است حس درد و غم را در درون ما زنده نگه داشته و مدت ها نتوانیم به زندگی عادی خود بر گردیم.
غم اگر در مدت کوتاهی از درون ما خارج نشود، منجر به بیماری عمیق و افسردگی می گردد. گاهی در مواردی مثل از دست دادن عزیزان تمام روان پزشکان نظرشان این است که فرد به مدت 6 ماه عزاداری کرده و سوگ و گریه داشته باشد تا بتواند به زندگی عادی برگردد هرچند جای ان زخم همیشه هست و هیچ کس نمی تواند ترمیم کند.
گاهی برای بر طرف شدن غم باید دست به کارهای جدید بزنیم. به طور مثال ورزش کنیم و با یک فرد مورد علاقه خود هم صحبت شویم و یا به پیاده روی برویم و شاد شویم. گاهی با یک مشاور اگاه سخن بگوییم و کمک بخواهیم و توصیه هاش را قبول کنیم. گاهی خوراکی مورد علاقه خود را بخوریم و یک موسیقی شاد را گوش کنیم و به کوه یا دریا برویم.
می توانیم با یکی از نزدیکان خود به خرید برویم و مهم تر از همه این که توکل به خدا کنیم و بدانیم او تسکین دهنده قلوب است.
نتیجه گیری: گاهی غم در زندگی ما روی می دهد و مجبور هستیم که با توکل به خدا و سوگواری زمانش را سپری کنیم. بهتر است که خود را نبازیم و از شرایط پیش آمده صبر را پیشه کنیم و خدا را فراموش نکنیم. غم را چون مهمانی در قلب بدانیم که می رود و بهتر است در بهترین شرایط با او کنار بیاییم.
انشا در مورد غم پنهان من
مقدمه: دوست و یار قدیمی که در هر حال با من بوده و هست. غم با همه بی وفایی هر شب به من سر می زند و حال مرا می پرسد. می آید و در سینه ام جای می گیرد. دوستی قدیمی و رفیقی همیشگی که در کنارم هست و ترکم نمی کند.
بدنه: غم عشق را در سینه می پرورانم و به مرواریدی بدل می کنم. غم شاید گاهی مرا ناراحت می کند و غمگین، ولی مرا بزرگ کرد و صبور، حال می توانم بر هر دردی مستولی شوم و پیروز، وقتی در یک حادثه برادر پزشکم را از دست دادم همیشه غمین بودم و گریه می کردم ولی حالا قوی هستم و با زندگی می سازم.
غم استاد و معلمی بزرگ است که مرا راه ورسم صبوری و توکل آموخت و من توانستم مراحل سخت زندگی خود را رد کنم. غم یک حس عمیق درونی است که اغلب در همه انسانها دیده می شود و کم و زیادی ان وابسته به رویدادی است که در زندگی روی داده است.
گاهی کمتر و زمانی بیشتر، کسانی که ایمان و باور عمیق قلبی به خدا دارند می توانند از این درد رها شده و سفید روی و سربلند از امتحانات الهی بیرون بیایند. غم با همه اشکی که در چشمانم جاری کرد، توانست برق بعد از شکست را هم در چشمانم تیز کند و من بعد از یک دوره درد و غصه برخیزم و شاد و خوشحال اشک شوق بریزم.
گاهی داشتن غم یک فرصت دیگر هم به انسان می دهد تا قدر روزهای شاد و بی درد را بدانیم و از خدا برای دادن چنین روزهای نابی سپاس گزار باشیم و قدر ثانیه های عمرمان را بدانیم.
غم را در خود بزرگ نکنید و بدانید که هر چه قدر قوی باشید غم کمتر اثر خواهد کرد. همه چیز به قدرت درون و توان روحی انسان وابسته است، شما هر چه قوی تر، غم ضعیف تر و ناتوان تر.
نتیجه گیری: هیچ کس نمی داند که چه روزهایی در عمر دچار غم و ناراحتی و اندوه می شویم. پس بهتر است که روزهایی که در صحت و سلامت و خوشی هستیم راحت و بی دغدغه زندگی کنیم. غم موجب آرامش درون شده و روح انسان را بزرگ می کند تا در شرایط سخت و بحرانی بتوانیم از پس شرایط سخت برآییم.
انشاء های پیشنهادی :
انشا درباره معلم
و
انشا در مورد کفش
☑️ به پایان انشا درباره غم و اندوه رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.
Perfect:))
متنش اشک آدمو در میاره