مطلب پیشنهادی :
ad
+
ادبیاتفرهنگ و هنر

معنی و مفهوم حکایت چراغ فارسی هفتم ♨️+ آرایه های ادبی

ترجمه و مفهوم و ارایه های ادبی حکایت چراغ صفحه 119 درس 13 کتاب فارسی هفتم

معنی و مفهوم حکایت چراغ صفحه ۱۱۹ فارسی هفتم ؛ در این نوشته با معنی و آرایه های ادبی و پیام حکایت چراغ صفحه 119 درس سیزدهم کتاب فارسی هفتم متوسطه اول آشنا می شوید. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

همچنین بخوانید: معنی کلمات و سوالات درس سیزدهم فارسی هفتم

معنی و مفهوم حکایت چراغ فارسی هفتم
معنی و مفهوم حکایت چراغ فارسی هفتم

معنی و آرایه های ادبی حکایت چراغ صفحه 119 فارسی هفتم

در ادامه به گسترش حکایت چراغ فارسی هفتم به زبان ساده پرداخته ایم:

نابینایی در شب، چراغ به دست و سبو بَر دوش، بر راهی می‌رفت.

معنی: نابینایی در یک شبی، در حالی که چراغ در دست و کوزه سفالی بر دوش داشت، در مسیری راه می رفت.

آرایه ها: نابینایی: نا نکره دارد. (نا + بی + نایی)
در شب:‌ متمم قیدی
بر راهی: بر: حرف اضافه / راهی: متمم
می رفت: فعل ماضی

یکی او را گفت: تو که چیزی نمی‌بینی چراغ به چه کارت می‌آید؟

معنی: یکی فردی به او گفت: تو که چیزی نمی بینی و نابینایی، چه نیاز چراغ داری و به چه دردت می خورد؟

آرایه ها: یکی او را گفت: را: حرف اضافه / او: متمم
نمی بینی: فعل / تو: نهاد / چیزی: مفعول / چراغ: نهاد
به: حرف اضافه / چه: متمم / کارت: ت: مضاف الیه

گفت: چراغ از بهر کوردلانِ تاریک اندیش است تا به من تنه نزنند و سبوی مرا نشکنند.

معنی: مرد نابینا گفت: چراغ برای انسان های گمراه و بداندیش (عابران گمراه و سر به هوا) است که من را ببینند و به من برخورد نکنند و به کوزه من آسیب نرسانند.

آرایه ها: گفت: علامت نقل قول دارد (کل جمله مفعول است)
از: فعل اسنادی / چراغ: نهاد / از بهر: حرف اضافه / کوردلانِ تاریک اندیش: متمم
تا به من تنه نزنند: متمم مسندی / نزنند: فعل مضارع
نشکنند: فعل مضارع / آنها: نهاد
کوردلانِ کنایه از ظاهر بین و کندفهم
سبوی مرا: م: مضاف الیه

نکته: این حکایت از عبدالرحمن جامی شاعر قرن نهم است و صاحب آثار آن از جمله: بهارستان به تقلید از گلستان سعدی، هفت اورنگ به تقلید از پنج گنج نظامی، نفحات الانس و … می باشند.

کتاب «بهارستان» يا «روضة الأخبار و تحفة الأبرار» نوشته عبدالرحمان جامى (شاعر قرن نهم معروف به خاتم الشعرا) كتابى است به نثر مسجع ساده، به زبان فارسی که شامل حكايت‌ها و اندرزهاى اخلاقى است و در سال ۸۹۲ قمری نوشته شده است.

پیام و مفهوم حکایت چراغ فارسی هفتم

علم، دین و آگاهی همچون چراغی است که نه تنها برای یافتن راه درست برای هر فردی کار می کند، بلکه با آگاه ساختن دیگر افراد متوهم و ناآگاه، از آسیب به فرد هم جلوگیری می کند. مثل چراغی که دیگران را وادار کرد مرد نابینا را ببینند و کوزه او را نشکنند.

معنی واژه های حکایت چراغ فارسی هفتم

سبو: کوزه سفالی
دوش: شانه
از بهر: برای
کوردل: کندفهم و نادان
تاریک اندیش: گمراه، فردی با افکار منفی و بد

همچنین بخوانید: معنی کلمات و شعر رستگاری درس دوازدهم فارسی هفتم

توجه: شما دانش آموزان عزیز و کوشا می توانید برای دسترسی سریع تر و بهتر به مطالب کمک درسی کتاب فارسی پایه هفتم متوسطه اول ، کلمه و عبارت « ماگرتا » را به همراه مطلب مورد نظر خود جستجو کنید.

در انتها امیدواریم که مقاله معنی و مفهوم حکایت چراغ صفحه 119 کتاب فارسی پایه هفتم ، برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. نظرات خود را در بخش دیدگاه به اشتراک بگذارید. 😊

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫12 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × یک =