داستان کوتاه در مورد عید نوروز ❤️ حکایت سال نو
متن انشاء درباره عید نوروز و داستان کوتاه در مورد عید نوروز ۱۴۰۲ و حکایت های کوتاه سال نو کودکان
داستان کوتاه عید نوروز : اگر به دنبال بهترین داستان نوروزی در مورد نوروز 1402 هستید ، می توانید متن زیر را که برای شما آماده شده دنبال کنید. طبق معمول ، هر سال پس از تعطیلات نوروز ، دانش آموزان باید حکایتی در مورد نوروز یا داستانی درباره سفر و نوروز با خاطرات زیبا خود به مدرسه بیاورند. سعی کنید در تعطیلات خاطرات روزانه خود را یادداشت کنید تا بتوانید ترکیب زیبایی برای بهار و نوروز داشته باشید. با ادامه در ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید : قصه های کودکانه برای خواب
داستان کوتاه عید نوروز
داستان شماره ۱ : هر ساله در نزدیکی نوروز ، حال و هوای دوستان و اقوام تغییر می کند و آنها به دلیل خانه تکانی و آماده شدن برای نوروز بسیار فعال هستند و افرادی را در خیابان می بینیم که با کیف های خرید عید یا ویترین مغازه ها به سمت خانه حرکت می کنند. آنها تماشا می کنند و طبق معمول خانواده های کوچک به صورت دسته جمعی به خرید می روند
و پدر دست بچه ها را می گیرد و آنها با هم حرکت می کنند که صحنه زیبایی است. نزدیک سال تحویل ، همه لباسهای جدید را می پوشیم و تا رسیدن سال نو لحظه شماری می کنیم. در حال ذکر و دعا هستند.
داستان شماره ۲ : وقتی سال تحویل می شود ، همدیگر را می بوسیم و به یکدیگر تبریک می گوییم و لحظات خوشی وجود دارد که البته بخاطر کرونا باید رعایت کرد.
در تعطیلات ، ما به دیدار خانواده و دوستان می رویم و طبق معمول ، کوچکترها ابتدا به دیدن بزرگترها می روند ، و سپس بزرگترها در زمان مناسب به دیدار کوچکترها می روند ، و این رسم بسیار خوبی است ، زیرا دیدن و بازدید انجام می شود و هر دو رسم احترام به بزرگتر زنده نگه داشته می شود.
در نوروز همه بوی تازه می دهند و به خصوص پسران بسیار مراقب هستند که شلوار و لباس های عیدی آنها کثیف و کثیف نشود. ما باید درسی را که در طول سال در طول تعطیلات آموخته ایم مرور کنیم ، زیرا این امر ممکن است باعث شود آنها را فراموش کنیم. این کار ما را برای امتحانات پایان سال آماده می کند و تابستان خوبی خواهیم داشت.
داستان شماره ۳ :ما تعطیلات نوروز را آنقدر دوست داریم که طبق معمول عید را با بزرگترهایمان جشن می گیریم و بیشتر پسرعموها و پسر عمو هایمان را می بینیم. برخی از افراد در نوروز سفر می کنند که بسیار خوب است ، اما باید مراقب باشیم که هنگام رانندگی سریع نرویم و سرعت مناسبی داشته باشیم.
زیرا ممکن است حادثه ای رخ دهد و اتفاقی برای ما و دیگران رخ دهد و تعطیلات ما خراب شود. در روز سیزدهم ما به طبیعت می رویم و روز خوبی را سپری می کنیم … من همیشه دوست دارم روز بعد از سیزدهم تعطیل باشم تا بتوانم برای رفتن به مدرسه آماده شوم.
انشا درباره عید نوروز و سال نو
انشاء شماره ۱: ما نباید در این روز طبیعت را آلوده کنیم و شاخه های درختان را بشکنیم و آتش بزنیم. وقتی تعطیلات تمام شد ، ما هنوز باید به مدرسه برویم و درس بخوانیم تا بتوانیم در پایان سال نمرات خوبی کسب کنیم و در آینده شغل خوبی داشته باشیم. نوروز برابر است با اول فروردین در “تقویم خورشیدی” ،
جشن آغاز سال یکی از قدیمی ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان است. امروز زمان نوروز ، آغاز بهار است. در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که از تقویم شمسی هجری استفاده می شود ، نوروز آغاز سال جدید است.
مراسم چهارشنبه سوری قبل از نوروز یکی از آیین های نوروز امروز که باید ترکیبی از چندین مراسم مختلف باشد ، مراسم چهارشنبه سوری است که در برخی از شهرها چهارشنبه آخر سال نامیده می شود.
انشا شماره ۲ : برای شروع سال نو و نوروز با آسودگی و خوشبختی یکی دو ماه مانده به نوروز ، مردم به بازار می روند و لباس های عید خود را می خرند. سبز کردن گندم ، عدس ، تره فرنگی ، ده یا پانزده روز قبل از نوروز در خانه ها انجام می شود.
یکی دو هفته قبل از نوروز ، خانه منتقل یا جارو می شود و مبلمان دوباره جابجا می شوند ، گرد و غبار می گیرند و دوباره جمع می شوند. مرحله بعدی رنگ آمیزی تخم مرغ ها است که با رنگ های شاد جوشانده و رنگ آمیزی شده اند.
انشا شماره ۳ : آنها برای تحویل سال میز را در یکی از اتاقهای خانه خود چیدند. اول از همه آینه و قرآن را در آن می گذارند و بعد هفت صحنه می گذارند. هفت سین سماق ، سیر ، سنجد ، سمنو ، سکه ، سرکه ، سبزه است. علاوه بر هفت سینی ، شمع و تخم مرغ روی میز قرار گرفته است. دعای تحویل سال نو برای یکدیگر یکی از آداب و رسوم نوروز است که توصیه می شود هنگام تحویل سال نو این دعا را زیاد بخوانید:
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبّر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال.
یک حکایت کوتاه در مورد عید نوروز
دید و بازدیدها از صبح نوروز آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم است که به کسی سر می زنند که از نظر سن و شخصیت از دیگران بزرگ تر است و دست او را می بوسد و به او تبریک می گوید و او همچنین عید را که شامل سکه یا پول است نیز جشن می گیرد.
به آنها بده سیزده بدر “روز سیزدهم نوروز” در دوازدهم فروردین ، همه ظروف آماده می شوند و تمام شیرینی ها و آجیل های باقی مانده برای صبح سیزدهم آماده می شوند ، که البته با سرکه و کاهو همراه است.
صبح روز سیزدهم فروردین ، همه گروه ها به کوه ها و باغ های اطراف شهر می روند و معتقدند که در روز سیزدهم فروردین ، نباید در خانه بمانند زیرا این روز برای یمن بد و بد است.
روز سیزدهم قبل از طلوع آفتاب و تا اواخر شب ادامه دارد. در غروب این روز ، بستن سبزیجات برای دختران خاص است ، که در واقع این کار را برای باز کردن ثروت خود انجام می دهند.
داستان قدیمی عید نوروز
در زمان های قدیم، تاجری محبوب، غلام خود را با لباس های قرمز و داریه به کوچه پس کوچه های شهر می فرستاد تا با صدای خنده و آهنگ های خنده دار، فرا رسیدن بهار را اعلام کند.
بعدها این کار نیک رواج پیدا کرد و روز به روز افراد بیشتری که هر کدام در طول سال به حرفه خود مشغول بودند، لباس سرخ شادی پوشیدند و در شهر به رقص و آواز پرداختند و فرا رسیدن بهار را بشارت دادند و با بچه ها شوخی کردند؛ به این ترتیب حال و هوای نوروز روزهای پایانی زمستان را زیبا کرد.
حکایت زیبا در مورد عید نوروز
نوروز است و نوروز یعنی روزی نو. روزی که طبیعت نو می شود، یعنی دوباره شروع می شود، سال دوباره آغاز می شود و روز جدیدی آغاز می شود. نوروز در راه است؛ پر از خبرهای خوب، طراوت و طراوت و چقدر خوب است که تجدید شود.
صبح روز عید، وقت آن است که خورشید دامن خود را از تپه ها بلند کند و در آبی آسمان آویزان شود. پس خورشید از پشت کوه طلوع می کند و به استقبال بهار زیبا می رود. زمستان خیلی وقت پیش با شنیدن بوی بهار این کویر را ترک کرد، اما امروز پایش را برداشته اند.
نوروز زمانی است که درختان سر برافراشته و به بهار سلام کنند و از طراوت آن لذت ببرند. وقت آن است که پروانه علف از پیله بیرون بیاید و در باد صبا سینه باز کند.
نوروز زمانی است که شادی در رگ های زمین و ساکنانش می درخشد. وقت آن است که یک روز دوباره شروع کنیم. امروز بهار وارد کویر می شود و درختان گلدار سفید و تمیز می کارد و درختان عروسی زیبا می سازد.
ما آنقدر عید نوروز را دوست داریم که خوشحال می شویم با خانواده های بیشتری را ملاقات کنیم تا از بزرگترها عیدی بگیریم، و در روز سیزده بدر کلی بازی کنیم.
خاطرات عید نوروز
در ادامه داستان کوتاه عید نوروز داریم:
خاطره اول : آنها اسباب و اثاثیه کهنه را دور ریختند و وسایل جدید را به جای آن خریدند و در این میان شکستن کوزه را که یک سال محل آلودگی و غم و اندوه بود ، ضروری دانستند. ظروف مسی به بازدید کنندگان تحویل داده شد. آنها نقره را جلا دادند. گوشه و کنار خانه از گرد و غبار پاک شده بود.
فرش ها و گلیم ها با تاریکی یک سال برداشته شد و اعتقاد بر این بود که اگر این خانه ها را تمیز کنند و بسازند ، روح مردگان فروهرها “ریشه کلمه فروردین” در این روزها به خانه هایشان برمی گردد.
بستگان آنها خوشحال هستند. آنها می بینند که خوشحال هستند و برای بازماندگان خود دعا می کنند و اگر نه ، غمگین و افسرده برمی گردند. بنابراین ، چند روز قبل از نوروز ، آنها مشک و عنبر را در خانه سوزاندند و شمع و چراغ فروختند.
در بعضی از مناطق ایران رسم بر این است که خانم ها شب جمعه آخر سال بهترین غذا را می پزند و آن را روی قبر اموات می پاشند و روز قبل از نوروز که همان عرفه یا آلیفا است. یا به قول بی بی هور ، در خانه ای در طول سال ، در گذشته ، مردم به حرم می رفتند و دعا می خواندند و می گفتند که آنها عید را برای مردگان جشن گرفته اند.
خاطره دوم: محسن پسری مودب بود که همه جا ادب و احترام را نگه میداشت. روز اول عید تصمیم گرفت به دیدار عموی و همسر مهربانش برود. او هر ساله نزد پدر و مادرش به ملاقات عمو و همسرش می رفت. اما امسال مجبور شد فقط به دیدن آنها برود. چون پدر و مادرش سفر كرده بودند. لباسهای تمیز و اتو کشیده خود را پوشید و موهای خود را شانه کرد و به خانه عمو غلام رفت.
داستان زیبا و کوتاه در مورد عید نوروز
یکی از بهترین تجربیات من در زندگیم، جشن نوروز در کشورم بود. عید نوروز در ایران، شادی و شور و هیجان زیادی به همراه دارد. من هر ساله با خانوادهام این عید را جشن میگیریم و همیشه تا ابتدای سال، منتظر آن هستیم.
صبح اولین روز سال نو، همه در خانه ما جمع شدهایم. خانوادهام همگی پوشیده از لباسهای جدید هستند و رنگهای روشن و شادی را به تصویر میکشند. ما به تماشای سال نو و رسمهایش مشغول هستیم و با هم غذای نوروزی خود را میخوریم.
بعد از ظهر، ما به بازار نوروزی محلی میرویم. بازار پر از رنگهای جذاب، بوی تازگی، صدای پر از انرژی و چهرههای شاد است. همه به دنبال خرید کادو برای عید هستند و با ماجراجویی و شور و شوق، در حال پیدا کردن چیزهایی برای خانواده و دوستانشان هستند.
در شب، ما به سفره نوروزی مادربزرگمان میرویم. این شب بینظیر است. با بوی خوش دستپختهای مادربزرگمان، خوردنیها و شیرینیهای عید، همه با هم گرد هم آمدهایم و لحظاتی شاد و پراز لبخند را با هم سپری میکنیم.
عید نوروز از همهی عیدهای سال برای من و خانوادهام مهمتر است. با هم بودن، خرید کادو، شادی و شور عید، همه چیز این روزها به خاطرمان میماند.
داستان گویی کوتاه در مورد عید نوروز
روزهای پایانی زمستان دست دوست دارند به تدریج برف و سرما را با خود بیاورند و به هوای خنک و منفعل این فصل تبدیل شوند. اما هنگامی که نوروز نزدیک میشود، همه چیز تغییر میکند. رنگهای روشن، شادی و امید در هوا حس میشود و مردم آماده جشن و پایکوبی هستند.
در روز عید نوروز، خیابانهای شهر پر از افراد شاد و مبتهج است. مردم با لباسهای جدید خود و ترکیبات زیبایی از گلهای نوروزی به خیابانها خوش آمد میگویند. هر کسی به دنبال دیدار با خانواده و دوستان است و به شرطی که شادی و شعور در محیط حضور داشته باشد، در هر جایی احساس خوشبختی میکند.
پایان فصل سرد زمستان با نوروز همراه است و همه به دنبال شروعی تازه و پر امید هستند. عید نوروز برای همه یک فرصت است تا با یادآوری خاطرات گذشته، به دورانهای جدیدی از زندگی خود بپردازند و با آرزوی بهترینها به دنبال رویاهایشان بروند.
خب به انتهای نوشته یک داستان کوتاه کودکانه درباره عید نوروز رسیدیم. امیدواریم عید امسال پر از خیر و برکت برای همه شما عزیزان ماگرتا باشد. اگر شما هم داستانی بلدید در قسمت دیدگاه برای مان بنویسید.
عالی هستن ممنون واقعا❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤🌹🌺🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺
سلام
عالی بود
عالین مرسی
خوب بود
خوب بود
داستان خوب بود عالی بود💖
کاش طولانی تر بودن ولی ممنون
عالی عالی بودند خیلی ممنونم
خوب بود ….ولی داستان هاش کاش یکم طولانی بود
سلام من رها هستم ممنون این داستان ها بسیار خوب بود معلم ما گفته بود درباره ی عید نوروز یک داستان بگوییم و من از اینها استفاده کردم
و اگر کسی داستان هارا دوست نداشت حرف زشت نزنید از من گفتن بود
معلم من گفته بود که یک داستان
بنویسید که در مورد عید نوروز باشه
من هم این داستان رو نوشتم این داستان ها خیلی خوب هست
عالی خیلی عالی
عالی بود
عالی بود …..
😉😉😊
عالی
خیلی عالی
واقعا عالی
عالي بود ولي كاش با زبان كردي نوشته شده بود 😭😭😭😭😭😭😭😭ولي هرچي بود عالي بود ممنون
بله منم موافقم
بدرد نخورده
راست میگی
خیلی کمه و سر در آورد دنی نیست
بله
خیلی خوب بود
بد نبود
بله عالی
اسمت خیلی باحاله 😂😂
دقیقا😂😂
کوفت
تو….
تو چی میگی
خیلی عالی بود من برای تمام عید قرار بوده داستان بفرستیم من من تمام داستان هارو از همین جا برداشت کردم و خیلی هم با حال بود من همیشه هر چیزرو که لازم دارم از سایت ماگرتابرمی دارم و همین طور که قسمت قسمت بود خیلی خوب بود و من هر شب یه قسمت رو می خواندم و یک شب تمامشو و یک داستان سه قسمته را چهار شب میخوندم و مرسی عالی 🥰😍
سلام ممنون از نوشته هاتون عالی 😁
عالی
ممنونتونیم.
عالین نوشته هاتون👌
زیاد جالب نبود
اه🤢🤮
درست می گی
😄😊😇🥰😅🤣🤣🥰🤗😶🥲🤐🤨😐😑😶😏😒🙄😴🥵🤧🤮🤢🤥🤮
عالی بود
عالی
عالی بود تشکر میکنم ازتون من این مطلب رو برای داستان نویسیم انتخاب کردم همین طور انشا هم رو از انشا ای که گذاشته بودین انتخاب کردم
عالی بود👏🏻
سلام
خیلی عالی بود
عالی
آره واقع راست میگی اسما دوست کلاس اول
شکلات میخوری
اره
واقعا ممنون خیلی عالی بود من برای داستان نویسیم این رو انتخاب کردم عالی بود
تشکر میکنم از شماتون👏🏻
مرسی
مرسی تشکر از اونایی که گفتند
ممنون
سلام میشه داستان هایی بزارید که اسم شخصیت داخل داستان به کار رفته باشه
ممنون
چشم
سلام
سلام چشم
بله میشه بگزارید
یگانه 😃
وای عالی بود
برای امتحان دختر خالم بدرد خورد
من هم موافقم
ممنون خیلی قشنگ بود
خیلی عالی است من از این ها استفاده کردمو ازهمه دوستانم اول شدم
عالی بود
عالی
خود پسند🙄😒😒😒😕
😆😆😆😄😄
عالیه این ماگرتا
میشه یه جور دیگه بزارید اینها زشت هستند😅😶
عالی آفرین
پاسخ فرناز راهبردها خوب نیست
یکی از بهترین داستان های کوتاه عید بود مرسی ماگرتا
ممنون خوب است فقط اگر شماره ها نبود به هم چسبیده بودخوببود ودر حال ممنون💖💖💖💖
عالی
اره والا عالی بود من برای انشا و داستان نویسی انتخاب کردم بهم ۲۰ دادن😘🌹❤❤
سلام من نرگس هستم خیلی خوب بود داستان
آره به منم
سلام یاسمین عبدی
سلام عالی راست میگی
چه خنگی هستی ها🐺🐴🐴🐴😂😂😂😂😂😂😂
خودت خنگی
اره راست میگی 🥺