معنی ضرب المثل راستی راه نجات است
معنا و مفهوم کامل روایت راستی راه نجات است چیست؟
مفهوم جمله راستی، راه نجات است، در ادامه معانی کامل این روایت که مربوط به صفحه ۱۳۹ فارسی پنجم می باشد را برای شما آماده کرده ایم، با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه باشید.
مطلب پیشنهادی: معنی ضرب المثل پسر کو ندارد نشان از پدر
مفهوم ضرب المثل راستی راه نجات است چیست کلاس پنجم
یعنی کسی که حق را بر باطل ترجیح دهد و امر الهی را اطاعت کند، خداوند متعال از او خشنود می شود و او را در همه کارها حمایت می کند. به معنای عام راستی و صداقت، راه نجات و سعادت و رستگاری است و انسان را از گناه و زشتی برحذر می دارد. در نهایت اگر شخصی راست گو باشد همه چیز به نفعش تمام می شود و از تمامی بلایا در امان می ماند.
داستان کامل حکایت راستی راه نجات است
در حکایت های حکمت آمیز ص۱۴۴٫ آمده است که روزی جوانی از مکه خارج شد و برای کسب علم به بغداد رفت. دوازده سال بیشتر نداشت، اما قبل از خروج از مکه به مادرش گفت که مرا نصیحت کن. مادرش به او گفت: پسرم، با من عهد کن که هرگز دروغ نخواهی گفت. بعد از اینکه مرد جوان با مادرش عهد کرد از او خداحافظی نمود.
با خود چهارصد درهم داشت تا در غربت به خرج برساند، بر مرکوبش سوار شد و روانهی بغداد گردید در بین راه گروهی از راهزنان بر او مسلط شدند و او را متوقف نمودند و بعد گفتند: ای جوان از مال و ملک دنیا چیزی به همراه خود داری؟ جوان پاسخ داد: آری چهارصد درهم با خود دارم.
همه به او خندیدند و به او گفتند: فوراً از اینجا برو وگرنه به تو آسیب می رسانیم، تو کجا و چهارصد درهم کجا؟! جوان رفت و طولی نکشید که سر راهزنان در میانه راه جلوی او را گرفت و سپس گفت: ای پسر جوان، آیا تو در دنیا چیزی داری؟ مرد جوان پاسخ داد: بله، رئیس دارم، رئیس گفت: چه مقدار داری جوان؟ جوان گفت: چهارصد درهم دارم.
رئیس راهزنان پول را گرفت و گفت: چه چیزی باعث شد که راست بگویی و چرا دروغ نگفتی در حالی که می دانستی مالت برای گفتن حقیقت خرج خواهد شد؟ جوان پاسخ داد: راستش را گفتم چون به مادرم قول داده بودم که هرگز به کسی دروغ نگویم. ضرب المثل راستی راه نجات است.
در این هنگام قلب رهبر راهزنان در پیشگاه پروردگار جهانیان آرام گرفت و گفت: ای جوان من از کار تو در تعجبم تو از عهدی که با مادرت بسته ای می ترسی مبادا آن را بشکنی و خیانت بکنی ولی ما از عهدی که با خدای عزوجل داریم ترس نداریم اگرچه در آن خیانت هم کرده باشیم؛
ای جوان، پولت را بگیر و از این مکان در امان خواهی بود و من با خدای خود عهد می بندم که به او توبه کنم، توبه ای که از آن گناه نکنم. غروب (وقتی همه راهزنان جمع شدند) همه شهروندانش نزد او آمدند تا پول کلانی را که از مردم گرفته بودند تحویل دهند، اما او را دیدند که گریه می کرد و از حسرت گریه می کرد.
گفتند: چرا گریه می کنی؟ به آنها گفت: برای اینکه خداوند فرموده است: «اِنَّ اللهَ یَأمُرُکُم اَن تُؤدُّوا الاَماناتِ اِلی اَهلِها» نساء/۸۵٫ یعنی خداوند به شما امر می فرماید که امانات را به صاحب اصلی برگردانید. همه راهزنان به رئیس خود گفتند: ای رئیس و بزرگ ما، اگر تو چنین کاری کرده ایی ما هم از تو تبعیت می کنیم و همگی در مقابل خدا توبه کردند و جزء بندگان صالحش شدند.
همچنین بخوانید
رهبر جامعه اسلامی باید چه ویژگی هایی داشته باشد
و
این جمله از کیست نماز نور چشم من است هدیه کلاس پنجم
⭐️ دانش آموز عزیز در این وبسایت مطالب کمک درسی بسیار زیادی برای شما فراهم شده است که برای دسترسی به آن ها کافیست مطلب درسی موردنیازتان را به همراه عبارت «ماگرتا» در گوگل جست و جو نمایید. موفق باشید.
⭐️ در این نوشته معنی ضرب المثل راستی راه نجات است را بررسی کردیم، اگر شما نیز نظری دارید حتما آن را از بخش دیدگاه با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
حکایت جوان و راهزن یادآور کدام ضربالمثل است؟
1 )
بادآورده را باد میبرد.
2 )
راستی راه نجات است
3 )
تا تنور گرم است، نان را بچسبان
4 )
تهی پای رفتن، به از کفش تنگ
پاسخ
راستی راه نجات است