ادبیاتفرهنگ و هنر

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی به زبان ساده + گسترش

بازنویسی حکایت نگاری پایه یازدهم صفحه ۱۲۲ با موضوع یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت به زبان ساده

باز گردانی و بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت ای پسر به نثر ساده برای حکایت نگاری صفحه 123 نگارش یازدهم در ادامه در بخش آموزش و پرورش ماگرتا برای شما فراهم شده است.

حکایت نگاری صفحه ۱۲۲ پایه یازدهم
جواب حکایت نگاری صفحه ۱۲۳ کتاب نگارش پایه یازدهم

بازنویسی حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی

ابتدا متن حکایت را یکبار می خوانیم و سپس آن را به زبانی ساده و قابل فهم برای همه باز میگردانیم.

«یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت: ای پسر، چندان که تعلّق خاطر آدمیزاد به روزی است اگر به روزی ده بودی به مقام از ملائکه درگذشتی».   

از گلستان سعدی

بازنویسی به زبان ساده و متن برگشت داده شده :

به نمایندگی یکی از بزرگان که دانش آموزان زیادی را پرورش داده بود ، به یکی از شاگردانش گفت : پسر، تو خیلی وابسته به رزق و روزی و دستمزد هستی اگر به پرداخت کننده آن وابستگی داشتی الان در موقعیتی حتی بالاتر از فرشتگان می بودی.

این حکایت را به گونه های دیگری نیز می شود بازنویسی که عبارتند از :

بازنویسی اول : ای پسر اگر اینقدری که به فکر کسب سرمایه برای خود هستی به فکر روزی دهنده یا همان خداوند بودی الان هم مقام فرشتگان بودی.

بازنویسی دوم حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی : انسان اگر وابستگی به روزی دهنده را جایگزین وابستگی به رزق و روزی کند از نظر جایگاه و مقام از فرشتگان هم بالاتر می رود.

بازنویسی سوم : روزی با یکی از دوستان عارف پیش یکی از استاد های الهیات بودیم که استاد در جواب یکی از دانشجویان اش که تقاضای نصیحت داشت گفت : انسان ها اغلب به نعمت های پروردگار توجه دارند اگر بیشتر از اینکه به نعمت های باری تعالی توجه داشته باشی در پی تقرب به درگاه او باشی در مقام قرب الهی از فرشتگان پیشی خواهی گرفت.

گسترش حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی

در دورانی بسیار دور مرد جوانی زندگی می کرد که پدرش یک تاجر بود. این مرد جوان ثروت بسیار زیادی را از پدرش به ارث برده بود و به همین واسطه زندگی خوب و مرفهی داشت، اما همیشه کمبود یک چیز را در زندگی اش احساس می کرد.

او همیشه احساس می کرد احترامی که مردم به پدرش می گذاشتند را به او نمی گذارند، به همین دنبال پیدا کردن راه حلی افتاد تا اینکه یک روز در شهر نام پیر مردی را شنید که به مردم کمک می کند تا مشکلاتشان برطرف شود.

پسر جوان به خانه آن پیر مرد آمد و مشکلش را با او در میان گذاشت و پیرمرد به او گفت: تو فقط مقام بالا را در ثروت فراوان یافت می کنی در حالی که اگر تو به روزی دهنده توجه می کردی و دستورات او را انجام می دادی در زندگی مقام بسیار بالایی را پیدا می کردی.

امیدوارم این بازنویسی و گسترش از حکایت یکی را شنیدم از پیران مربی که مریدی را همی گفت مورد توجه شما قرار گرفته باشد، در صورت وجود هرگونه مشکل یا سوال از طریق بخش نظرات با ما در ارتباط باشید.

موسوی پوران

هم‌بنیانگذار مجله ماگرتا ، زندگی ۲۴ ساعته روی خط آنلاین دهکده جهانی وب . تحلیلگر و متخصص تولید محتوای با ارزش و با کیفیت هستم و ۸ سالی می شود که وارد دنیای دیجیتال شدم. مدیر تیم تحقیق و توسعه شرکت هستم. بالاترین لذت برای من انجام کار تیمی ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 + سه =