بازنویسی حکایت نگاری صفحه ۱۱۰ نگارش دهم ☄️ چون یونس علیه السلام
بازگردانی و بازنویسی حکایت یونس در شکم ماهی به زبان ساده امروزی صفحه 110 درس هفتم نگارش پایه دهم
بازنویسی حکایت نگاری صفحه ۱۱۰ نگارش دهم ؛ در این مقاله به پاسخ و جواب حکایت نگاری چون یونس علیه السلام از شکم ماهی نجات یافت از صفحه 110 درس 7 هفتم کتاب نگارش دهم پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
همچنین بخوانید: جواب شعر گردانی صفحه ۹۷ نگارش دهم
ساده نویسی حکایت چون یونس علیه السلام از شکم ماهی نجات یافت نگارش دهم
حکایت زیر را بخوانید و آن را به زبان ساده بازنویسی کنید.
متن حکایت:
چون یونس ، علیه سلام ، از شکم ماهی نجات یافت متفکر بود و کمتر سخن می گفت.
یکی از موجب سکوت و سبب خاموشی پرسید.
گفت: سخن، مرا در حبس شکم ماهی انداخت تا وجودم در آتش وحشت شمع وار بگداخت.
خاموشی بال سلامت به از گفتن با ملامت.
بازنویسی حکایت:
در دوران قدیم حضرت یونس که از شکم ماهی نجات یافت بسیار متفکر و باهوش بود، همیشه فکر می کرد و کم حرف می زد. شخصی علت سکوت حضرت یونس علیه السلام را جویا شد. حضرت فرمود: این سخنان در شکم ماهی به من رسید و چون در شکم ماهی بودم از ترس و وحشت بدنم مانند آتش می سوخت و مانند شمع کم کم در حال گداخته شدن و آب شدن بودم. به همین دلیل است که خاموشی و سکوت با سلامتی و تندرستی بهتر از پرحرفی و سخن گفتن با پشیمانی است.
از این حکایت میتوان نتیجه گرفت که هر چه انسان قبل از صحبت کردن بیشتر فکر کند یا کمتر حرف بزند، مورد خشم و عذاب و بازجویی قرار می گیرد. چون با کمتر سخن گفتن از بار گناه انسان کاسته می شود، در نهایت حسرت و پشیمانی از گفتن سخنان بی فکر و بی ریشه نیز کم می شود و انسان با آرامش و دلی سالم به زندگی خود ادامه می دهد.
انشا و داستان در مورد حکایت چون یونس علیه السلام از شکم ماهی نجات یافت نگارش دهم
مقدمه: حضرت یونس (علیه السلام) یکی از پیامبرانی بود که از سوی خداوند بر مردم فرستاده شد. اما مردم دعوت او را اجابت نکردند و به غیر از تکذیب عکس العملی نشان ندادند، تا اینکه عذابی که آن حضرت آنها را تهدیدشان می کرد فرا رسید و یونس خودش از میان قوم بیرون رفت.
بدنه انشا: همین که عذاب به آنها نزدیک شد و آن را به چشم خود دیدند، همه به خدا ایمان آوردند و توبه کردند، خداوند از رنجی که در این دنیا آنها را خوار و ذلیل کرده بود نیز از آنها گذشت.
اما وقتی حضرت یونس (ع) متوجه شد که آن عذابی را که خبرش داده بود از آنها برطرف شده و گویا نمی دانست قومش ایمان آورده اند و توبه کرده اند، لذا دیگر به سوی ایشان برنگشت در حالی که از آنان خشمگین و ناراحت بود.
حضرت یونس همچنان پیش رفت، در نتیجه ظاهر حالش حال کسی بود که از خدا فرار میکند و به عنوان قهر کردن از اینکه چرا خدا او را نزد این مردم خوار کرد دور میشود، و نیز در حالی میرفت که فکر میکرد دست ما به او نمیرسد، بنابراین سوار یک کشتی پر از جمعیت شد و رفت.
در راه، نهنگی به سر راه کشتی آمد، و افراد داخل کشتی چاره ای نداشتن به جز اینکه یک نفر را قربانی کرده و نزد نهنگ به داخل دریا بیندازند تا سرگرم خوردن او شود و از سر راه کشتی به کناری رود،. به همین دلیل قرعهکشی کردند و از قضا قرعه به نام حضرت یونس درآمد، و او به سمت نهنگ پرت شد و او را بلعید و کشتی نجات پیدا کرد.
سپس خداوند سبحان او را چند شبانه روز در شکم ماهی زنده نگه داشت. حضرت یونس فهمید که این مصیبت و امتحانی است که خداوند به او داده است و این توبیخ خدا به خاطر رفتاری بود که با قوم خود داشته است، لذا از همان تاریکی شکم ماهی فریادش بلند شد به اینکه: “لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ”. ذکری که به نام ذکر یونسیه شهرت یافت.
خدای سبحان فریاد او را پاسخ داد و به نهنگ دستور داد یونس را به بالای آب و در کنار دریا بیندازد. نهنگ این کار را کرد و یونس وقتی از دهان نهنگ بیرون آمد بیمار بود. خدای سبحان بالای سر او بوته کدویی را رویانید تا بر روی سر آن حضرت سایه ای ایجاد شود. بعد از اینکه حالش کمی جا آمد و سر پا شد، خداوند او را نزد قومش فرستاد و مردم دعوت او را پذیرفتند و به او ایمان آوردند.
نتیجه گیری: اگر حضرت یونس (ع) در برابر خواست خداوند سکوت میکرد و به خواست خدا راضی میبود، به احتمال زیاد چنین آزمایش سختی را پشت سر نمیگذاشت؛ پس این چنین بود که ایشان تصمیم گرفت بیش از آنکه سخن بگوید، در حکمتهای خداوند اندیشه کند.
همچنین بخوانید: جواب تمرین های درس هفتم نگارش دهم
✅ به پایان مقاله جواب و معنی حکایت نگاری چون یونس علیه السلام از شکم ماهی نجات یافت صفحه ۱۱۰ کتاب نگارش دهم متوسطه دوم رسیدیم، اگر پیشنهاد یا سوالی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات بپرسید تا کارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.
بدرد بخور بود