سرگرمیفیلم و بازی
موضوعات داغ

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood – روزگار کلاسیک هالیوود

نقد ، بررسی و تحلیل تخصصی فیلم سینمایی جذاب و دیدنی روزی روزگاری در هالیوود با بازی برد پیت و لئوناردو دی کاپریو

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood ؛ فیلم سینمایی روزی روزگاری در هالیوود ساخته‌ی جدید کارگردان فرهیخته یعنی کوئنتین تارانتینو با بازی بازیگرانی نامداری همچون آل پاچینو ، لئوناردو دی‌کاپریو ، برد پیت و مارگو رابی می باشد که نگاهی مجدد دارد به موضوع کابوس «منسون» در کالیفورنیا در اواخر دهه‌ی ۶۰ بر اساس داستان‌های عامه؛ این اثر همچون رستگاری کاملی برای یک دوستدار فیلم‌های رده‌ی B است.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

این فیلم یک زمین بازی بزرگ برای کارگردان به حساب می‌آید که باز هم توانسته به علاقهٔ قدیمی‌اش یعنی فرهنگ پاپ قدیم بپردازد، چیزها را در هم بشکند و به آدم‌ها آسیب برساند و شادی شگفت‌انگیز و حسی قوی از تباهی را به کل مجموعه بیاورد.

اما این فیلم به طرز عجیبی دارای نوعی خویشاوندی با «درد و شکوه» اثر پدرو آلمودوار است؛ بخش دلپذیری از یک خاطره که یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌های بخش رقابت‌های کن بود.

در ادامه برای خواندن نقد ، بررسی و تحلیل فیلم روزی روزگاری در هالیوود – Once Upon A Time In Hollywood با باخش فیلم و بازی ماگرتا همراه باشید.

[su_box title=”مطالب مرتبط“]

نقد و بررسی فیلم Joker ، جوکر – تماشایی و متحیر کننده !

نقد و بررسی فیلم Ford v Ferrari – فورد در برابر فراری + نمرات منتقدان

نقد و بررسی فیلم جان ویک 3 : پارابلوم – تا می تونی بکش !

[/su_box]

اطلاعات کلی فیلم سینمایی روزی روزگاری در هالیوود

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
  • تاریخ انتشار: ۲۶ جولای ۲۰۱۹
  • امتیاز: 7.9 از 10 در IMDB
  • ژانر: کمدی ، درام
  • کارگردان: کوئنتین تارانتینو
  • تهیه کننده: کوئنتین تارانتینو ، دیوید هیمن
  • نویسنده: کوئنتین تارانتینو
  • شرکت‌های تولید کننده: کلمبیا پیکچرز و هی‌دی فیلمز
  • توزیع کننده: سونی پیکچرز
  • بازیگران:
    • لئوناردو دی‌کاپریو – ریک دالتون (بازیگر فیلم‌های وسترن هالیوود در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی برگرفته از شخصیت برت رینولدز)
    • برد پیت – کلیف بوث (دوست صمیمی ریک برگرفته از شخصیت هل نیدهام)
    • مارگو رابی – شارون تیت (بازیگر که با رومن پولانسکی ازدواج کرد و در زمان قتل باردار بود)
    • کرت راسل – رندی (هماهنگ‌کننده بدل‌کار)
    • تیموتی اولفینت – جیمز استیسی (بازیگر فیلم وسترن لنسر)
    • داکوتا فانینگ – لینت فروم (عضو خانواده منسن)
    • لوک پری – وین موندر (بازیگر فیلم وسترن لنسر)
    • مارگارت کوالی – پوسیکت (عضو خانواده منسن)
    • آل پاچینو – ماروین شوارتز (مدیر دفتر ریک و تهیه‌کننده هالیوود)
    • دیمین لوئیس – استیو مک‌کوئین (سوپراستار فیلم‌های هالیوودی)
    • بروس درن در نقش جرج اسپان
    • امیل هرش در نقش جی سبرینگ
    • اسکوت مک‌نری در نقش باب گیلبرت
    • دیمون هریمن – چارلز منسن (رهبر خانواده منسن)
    • آستین باتلر در نقش تکس واتسون (عضو خانواده منسن)
    • لینا دانم در نقش کاترین شِیر (عضو خانواده منسن)
    • مایک مه – بروس لی (بازیگر بین‌المللی)
    • ویکتوریا پدرتی – لزلی ون هوتن (عضو خانواده منسن)
    • رومر ویلیس در نقش جوانا پتت
    • دریما واکر در نقش کانی استیونز
    • مدیسن بیتی در نقش پاتریشیا
    • کلیفتن کالینز جونیور در نقش ارنستو باکرو

خلاصه داستان:

ریک دالتون بازیگری است که حرفه خود را با حضور در آثار تلویزیونی آغاز کرده و عمده شهرت خود را مدیون یک سریال وسترن است که از اواخر دهه ۵۰ تا اوایل دهه ۶۰ پخش می‌شده‌است. مدتی است که ستاره بخت ریک افول کرده و وی اوضاع مناسبی ندارد و به الکل پناه برده‌است. در این شرایط سخت فقط دوست صمیمی وی، یعنی کلیف است که او را همراهی می‌کند.

کلیف که بدلکار همیشگی ریک در آثارش بوده، یک ارتشی سابق است که شایعه‌ها می‌گوید همسر خود را به قتل رسانده اما وی از زندگی خود راضی است؛ در مقابل ریک معتقد است دوران او دیگر تمام شده و شاید بهتر باشد دنبال کار دیگری باشد. با گذشت مدتی کلیف و ریک هرکدام سر پروژه‌ای می‌روند. کلیف به عنوان بدلکار وارد سریال زنبور سبز شده و ریک نیز نقش منفی سریال لنسر را ایفا می‌کند. در این میان، شارون تیت به همراه همسرش رومن پولانسکی خانه‌ای در نزدیکی محل زندگی ریک و کلیف می‌خرند و ریک امیدوار می‌شود که شاید به لطف همسایگی پولانسکی بتواند دوباره به روزهای اوج بازگردد.


نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

اگر می خواستیم در عصر حاضر یک تعریف جامع و بی نقص از پایان دوران طلایی هالیوود در شهر لس آنجلس داشته باشیم، هرگز نمی توانستیم آن را به سبک و سیاقی که تارانتینو در فیلم « روزی روزگاری در هالیوود » ترسیم کرده به تصویر بکشیم. تارانتینو از ابتدای دوران کاری اش همواره عاشق سینمای کلاسیک هالیوود و البته آکشن های رده ب بوده است بطوریکه می توان تقریباً در تمامی آثارش ردپایی از ارجاعات به این آثار حالا دیگر فراموش شده هالیوود یافت.

او اما اینبار فرصت یافته که با فیلم جدیدش به قلب معادلات کلاسیک ساخت فیلم سری بزند و مناسبات گوناگون آن را به تصویر بکشد و باید گفت در این راه به بهترین شکل ممکن عمل کرده است. او با ضدقهرمانش به نام ریک، ما را به لوکیشن های مختلف فیلمسازی می برد و از وسترن گرفته تا چالش های بازیگران در دوران افول شان در دهه 60 که پایان دوران طلایی هالیوود محسوب می شود، یک روایت تاریخی دقیق را به تصویر می کشد.

تارانتینو برای روایت قصه اش البته که امضای همیشگی خود را پای اثرش زده و امکان ندارد که پس از تماشای فیلم و در صورت عدم اطلاع از نام کارگردان، ندانید که فیلم متعلق به تارانتینو است. « روزی روزگاری در هالیوود » از بابت بکارگیری خشونت های سبکِ تارانتینو در اینجا در مقایسه با آثار قبلی اش آرام تر بوده اما در مقابل، طنازی فیلمنامه به سبک تارانتینو، تا حد زیادی افزایش پیدا کرده و در اجرا نیز به بهترین شکل ممکن انجام شده است.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

فصل آغازین فیلم سرشار از موقعیت های بامزه و عجیبی است که ظرافت پرداخت سینمایی در آن موج می زند بطوریکه در مواجه با هرکدام از آنها تماشاگر با صدای بلند به خنده خواهد افتاد. خنده ای که حس دوگانه ای را به همراه دارد چراکه آنچه که بر تصویر نقش بسته، روایتی واقعی از مناسبات لس آنجلسی گاهاً حماقت آمیز در دوران کلاسیک بوده است.

داستان فیلم در لس‌آنجلس سال 1969 می‌گذرد و مخاطب ماجرای بازیگری به نام «ریک دالتون» را دنبال می‌کند که رو به افول است. «لئوناردو دیکاپریو» در این نقش هنرنمایی فوق‌العاده‌ای داشته و به خوبی از پس پیچ‌وخم‌های قوس شخصیتی ریک برآمده. در طرف دیگر، «برد پیت» نقش بدلکار و دوست باوفای دالتون، یعنی «کلیف بوث» را بازی می‌کند. بازیگران نام‌آشنا و مشهور بسیاری در Once Upon A Time In Hollywood حضور دارند که «مارگو رابی» و «آل پاچینو» نیز در بین آن‌ها مشاهده می‌شوند.

تارانتینو صحنه‌های بسیاری را حذف کرده و برای دریافتن میزان این حذفیات، می‌توان به این اشاره کرد که سکانس‌های برخی بازیگران حتی به پرده نقره‌ای هم راه نیافته است. به همین دلیل، می‌توان فرض کرد از عنصر تصادفی بودن به شدت کاسته شده و سعی شده تعادلی بین دو بخش اشاره شده، ایجاد شود. در اصل، گشت‌وگذار در دورانی از هالیوود که بسیاری آن را «اواخر عصر طلایی هالیوود» می‌خوانند، بخش زیادی از همان موارد حاشیه‌ای را تشکیل داده.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

«روزی روزگاری در هالیوود» بالاتر از هر شخصیت‌پردازی یا حتی داستان‌گویی، روی دو مورد مانور می‌دهد؛ معرفی جغرافیا، تاریخ، سبک زندگی غالب و احساسات و نظرات شخصی کارگردان راجع به هالیوود و پاسخ به این سؤال که اصولا چه عناصری سازنده‌ی یک جامعه‌ی انسانی با فرهنگی مشخص در نقطه‌ای به‌خصوص از دنیا هستند. مابقی موارد سازنده‌ی فیلم همه و همه تنها در جایی تعریف می‌شوند که به این دو مورد یعنی بار احساسی اثر و پیام آن آسیبی وارد نکنند.

به همین خاطر در طول اکثر دقایق فیلم تصویر بزرگ آفریده‌شده با محوریت مناطق مختلف شهر، اتومبیل‌های حاضر در آن، حس‌وحال افراد ساکن در هالیوود و تفکرات و باورهای متفاوتی که هرکدام‌شان دارند، شخصیت اصلی فیلم محسوب می‌شود. مخصوصا باتوجه‌به قدرت بالای اثر در طراحی صحنه و لباس و گریم تمامی افراد قرارگرفته در مقابل دوربین که درکنار تدوین صوتی دل‌نشین و موسیقی‌های درست انتخاب‌شده برای قرارگیری در فیلم، شرایط غرق شدن بیننده در دورانی به‌خصوص را فراهم می‌آورد.

از آن طرف اما تصمیم کارگردان مبنی بر تمرکز کامل روی این موارد تنها در صورتی کاملا جواب می‌داد که باقی جنبه‌های فیلم، گاهی به‌جای کمرنگ شدن به مرز محو شدن نمی‌رسیدند و قدرت بار احساسی جریان‌یافته در پیام اصلی و تصویرسازی تارانتینو از لس‌آنجلسِ پنجاه سال پیش، کاری نمی‌کرد که ساخته‌ی تازه‌ی او در ایجاد دلیل بلندمدت برای جلب کامل توجه ذهنی مخاطب به خود مشکل داشته باشد.

در حقیقت Once Upon a Time In Hollywood آن‌جایی برای گروهی از تماشاگرها به مراتب پایین‌تر از سطح انتظارات جلوه می‌کند که می‌بینیم عملا منهای یک کاراکتر اصلی و دو کاراکتر فرعی، در خلق شخصیت‌های سینمایی درست شکست عجیبی خورده است. به‌گونه‌ای که عملا در طول فیلم مخاطب مثلا بیشتر از آن که کلیف بوث را دنبال کند، برد پیت را می‌بیند و بیشتر از آن که کاراکتری به اسم شارون تیت را بشناسد، جابه‌جایی مارگو رابی در طول و عرضه صحنه را دنبال می‌کند. آیا این باعث شده است که بازیگران فیلم فرصت‌های درخشان‌تری برای نمایش توانایی‌های خود داشته باشند؟ اصلا.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

فرمِ قصه‌ی روزی روزگاری در هالیوود شباهت نصفه و نیمه‌ای به «داستان عامه پسند» (Pulp Fiction) و «حرامزاده‌های بی‌آبرو» دارد؛ خرده داستان‌هایی که رفته‌رفته انسجام پیدا می‌کند و در پایان به یک نقطه کاملاً مشخص منتهی می‌یابد ولی روزی روزگاری در هالیوود نه از انسجام کافی برخوردار است و نه از یک پایان‌بندی مشخص. خرده داستان ریک دالتون صرفاً با نشان دادن چند صحنه مونتاژ شده و چند پلان از هنرنمایی‌های او در آثار سینمایی مختلف بسنده می‌کند و چند سکانس صرفاً بامزه ولی بی‌هدف از پشت‌صحنه فیلم‌برداری پایلوت یک سریال وسترن، فقط قدرت بازیگری دی کاپریو را به نمایش می‌گذارد. تارانتینو در خلق شخصیت کلیف بوث کمی بهتر عمل کرده است و گهگاهی احساس می‌شود که شاید بهتر بود کلیف قهرمان داستان تارانتینو باشد.

فلش بک‌هایی کوتاه ولی با کات‌های بد (که برخی از سینما دوستان تارانتینو این نوع کات‌ها را کات‌های شلاقی می‌نامند!) کمک می‌کند که بهتر با گذشته کلیف آشنا شویم ولی ضعف قصه بوث زمانی آغاز می‌شود که دختری از فرقه هیپی‌ها (خرده‌فرهنگی که در آن دهه پرهیاهوی آمریکا طرفداران زیادی داشت) را سوار ماشین می‌کند تا او را به محل زندگی‌اش که یک شهرک سینمایی تعطیل‌شده است ببرد. هرلحظه در آن موقعیت، منتظر «تعلیق» هایی از جنس تارانتینو بودم که متأسفانه صرفاً با یک دعوای بی‌هدف و سطحی به پایان می‌رسد.

ملاقات بوث با گرداننده سابق شهرک (با بازی بروس درن) به جز گفتن چند دیالوگ بی‌هدف، به یک سلام و احوالپرسی ساده تبدیل می‌شود. داستان شارون تیت هم کاملاً اضافی است و به خاطر ضعف قصه گویی تارانتینو، شخصیت تیت را به رقص، شادی و شنگول بودن نیز محدود کرده است. حضور چندثانیه‌ای «چارلز منسون» هم اطلاعات کاملی در مورد فرقه منسون نمی‌دهد و حتی چنین موقعیتی برای به تصویر کشیدن کامل فرقه منسون در سکانس تقابل بوث با هیپی‌ها نیز ایجاد نمی‌شود.

پس از پایان یافتن این خرده داستان‌های پاره و پوره، ادامه فیلم با یک جهش زمانی شش‌ماهه روایت می‌شود؛ جایی که راوی ( با صدای کرت راسل) روایتِ به‌نوبه خود تاریخی از فاجعه خونین آمیز حمله فرقه منسون به بالا شهر هالیوود می‌کند. این همان ۲۰ دقیقه پایانی است که تارانتینو قصد دارد که هر جور شده امضای کارهای گذشته‌اش را در فیلمش بگنجاند. باید بگویم تا حدودی در کارش موفق شده است. این ۲۰ دقیقه، همان چیزی است که طرفداران تارانتینو انتظار دیدن را آن را می‌کشیدند. البته فراموش نشود که دست‌کاری تاریخی که همیشه جزو ویژگی‌های جداناپذیر آثار تارانتینو بوده، در اینجا هم به کار برده شده است.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

نمی‌خواهیم وانمود کنیم Once Upon A Time In Hollywood یک فیلم دیگر از تارانتینو نیست که با تاریخ بازی می‌کند. اینکه ریک همسایه‌ی پولانسکی و تیت است از همان ابتدا این قضیه را لو می‌دهد. اما این‌بار تفاوت‌هایی وجود دارند. برخلاف Inglorious Basterds «حرامزاده‌های لعنتی» و Django Unchained «جنگوی زنجیر گسسته»، موضوع این فیلم انتقام یا عدالت اخلاقی نیست. تارانتینو که در سال ۱۹۶۳ متولد شده، بیشتر دوران کودکی خودش را در لس‌آنجلس گذرانده است. او در آن شب سرنوشت‌ساز فقط ۶ سال داشت، اما خیلی خوب می‌داند که آن شب چه تاثیری روی دیدگاه مردم نسبت به هالیوود از آن به بعد داشته است.

معصومیت جعلی که استودیوهای بزرگ از خودشان ساخته بودند از چند دهه قبل در حال فروپاشی بود، اما این بی‌گناهی آن شب کاملا از بین رفت، و اگر تاکنون نمی‌دانستید، تارانتینو عاشق هالیوود است و به همین دلیل این فیلم هم ادای احترام او به هالیوود است. این را می‌توان از لحظه‌ای که دوربین حین رانندگی ریک و کلیف به سمت تپه‌های هالیوود پشت سر آن‌ها قرار می‌گیرد متوجه شد. این چیزی است که وقتی در لس‌آنجلس زندگی کنید عاشق آن می‌شوید. او همچنین مدام مکان‌های مهم تاریخی مثل تئاتر ون نایس، مکان‌های دیدنی در بلوار هالیوود، گنبد سینه‌راما، سینمای واین و حتی رستوران تاکو بل را به ما نشان می‌دهد. در فیلم هیچ آدم بی‌خانمانی، هیچ جرم و جنایتی، هیچ فروشگاه تعطیل شده‌ای یا پارکینگ خالی‌ای وجود ندارد. این‌ها همه در سال ۱۹۶۹ وجود داشتند، اما در Once Upon A Time In Hollywood جایی ندارند.

تارانتینو همچنین مطمئن می‌شود فیلمش بامزه هم باشد. کلیف روی صحنه‌ی سریال The Green Hornet «زنبور سبز» مبارزه‌ای با بروس لی دارد. یک سیگار خاص در فیلم وجود دارد که مطمئن هستید نقشی در داستان دارد. چهره‌های آشنایی مثل تیموتی اولیفنت (Timothy Olyphant)، لوک پری (Luke Perry)، مارک مدسن (Mark Madsen)، لینا دانم (Lena Dunham) و دیمین لوئیس (Damien Lewis) نقش‌های کوتاهی در فیلم دارند. و با اینکه کرت راسل (Kurt Russell) به عنوان طراح بدلکاری روی صحنه ظاهر می‌شود، اما صدای آرام اوست که باعث می‌شود متوجه شوید راوی نه تنها در حال خواندن داستان از روی کتاب است، بلکه در حال روایت یک افسانه است.

و بله مخاطب در لحظاتی از Once Upon A Time In Hollywood شوکه می‌شود. اتفاقات شوکه کننده‌ای از نظر خشن بودن در فیلم وجود دارند که البته نسبت به دیگر فیلم‌های تارانتینو ملایم‌تر شده‌اند. اما همچنین باعث ابراز واکنش‌هایی می‌شوند که تاکنون نسبت به هیچ‌کدام از فیلم‌های تارانتینو ابراز نشده‌اند. شاید توصیفش به این شکل درست نباشد، اما وقتی نمای نهایی تمام می‌شود و نام فیلم روی پرده نقش می‌بندد، شاید اولین باری باشد که یک فیلم تارانتینو شما را با یک امید واقعی رها می‌کند.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

بنابراین گرچه فیلمنامه دقیق Once Upon A Time In Hollywood در ظاهر روند یکسانی دارد و فقط اکشن ماجرا کم و زیاد می‌شود، اما تغییرهای پردازش‌شده‌ای که در یک نقطه مشخص ایجاد می‌شوند، داستان آن را خلاقانه می‌سازند. در انتها، با اینکه پاسخ نخستین سؤال را گرفته‌ایم، پایان فیلم مبهم و باز به نظر می‌رسد و همچنان هم نمی‌دانیم دالتون امیدی به موفقیت مجدد دارد یا خیر. این موضوع با نشان دادن گوشه‌ای از محبوبیت این شخصیت حتی بیش‌تر تأثیرگذار می‌شود.

درست است که پایان باز کم کم به کلیشه‌ای در سینمای مدرن تبدیل شده، اما باید به خاطر داشته باشیم که Once Upon A Time In Hollywood با زیرکی پایانی شبهِ باز را ارائه می‌دهد که از جهاتی قانع‌کننده و از جهاتی سؤال‌برانگیز است.

موضوعی که نباید فراموش کرد، طراحی زیبای صحنه‌های طنز در سرتاسر داستان است. این صحنه‌ها بیش از هر چیزی به دینامیک بین پیت و دیکاپریو وابسته هستند و درک متقابل این دو بازیگر از هم، باعث شده شاهد سکانس‌هایی جذاب را شاهد باشیم. در این صحنه‌ها هم امضای تارانتینو مشاهده می‌شود؛ به گونه‌ای که این عنصر در داستان بیش از اینکه فقط برای خنداندن طراحی شده باشد، به نقد کردن عوامل مختلف می‌پردازد و بیننده در دوراهی خندیدن یا نخندیدن قرار می‌گیرد.

نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood
نقد و بررسی فیلم Once Upon A Time In Hollywood

روزی روزگاری در هالیوود یک نقطه ی عطف در کارنامه ی تارانتینو است. می‌توانیم این فیلم را به جهت نوع روایتش، بازگشتی به پالپ فیکشن قلمداد کنیم. به علاوه، فیلم جدید تارانتینو شاید نه در نوآوری و کیفیت اما در جسارت و شیطنت نیز دست کمی از پالپ فیکشن ندارد.

گردآوردن چنین کستی، با چنین سوژه‌ای و با چنین تبلیغاتی، و دقیقا خلاف انتظارات و هیجانات پیشین مخاطب عمل کردن، قماری خطرناک است که تارانتینو هم درون فیلم و هم بیرون از فیلم آن را انجام می‌دهد.

مخاطبی که به تماشای چنین فیلمی می‌نشیند انتظارات بزرگی دارد که به احتمال زیاد پاسخ داده نمی‌شوند؛ چرا که در این فیلم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. و دقیقا مقصود تارانتینو همین است: اینکه نشان دهد آن سبک زندگی هالیوودی‌ای که در پیش‌فرض‌های ما امری هیجان‌انگیز و جذاب است، امری عمیقا ابسورد، معمولی و رو به تباهی است.

به عبارتی هنگام تماشای فیلم، ما در همان وضعیت پیشادراماتیک کاراکترها به سر می‌بریم: در انتظار اتفاقی هیجان‌انگیز، اما عمیقا گرفتار وضعیتی روزمره و ملال‌آور. گرفتار در همین مرحله ی آغازین ماجرا. گرفتار در عبارت “روزی روزگاری…” .

منبع
بلاگ نماوامووی مگویجیاتونقد فارسیدنیای بازیآریاموویویکی پدیا

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − 12 =