متن نوحه برای شب ششم محرم 1403 ؛ شب ششم محرم به حضرت قاسم (ع) اختصاص یافته است و به مناسبت این شب سوزناک، در این مقاله از بخش مداحی ماگرتا ، متن نوحه و مداحی سینه زنی شور ، زمینه ، واحد سنگین و روضه عزاداری شب و روز ششم دهه ماه محرم ۱۴۰۳ را قرار دادهایم. در ادامه با ماگرتا همراه باشید.
متن نوحه و مداحی شب ششم محرم حضرت قاسم ۱۴۰۳
متن مداحی واحد حاج حسین سیب سرخی برای شب ششم محرم
بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
وای قاسم عوض وا عطشا افتاده
چاره ای کن که نماند، به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
گیسوی مادر تو باز شده در خیمه
تا که گیسوی تو در دست بلا افتاده
کار کار نظر شوم حرامی ها بود
اگر این لاله ی انگشت نما افتاده
به دلم ماند عمو نه که بگویی بابا
لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده
حسین
خیز شاید کمک لرزش پایم باشی
کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده
شده دشوار تماشای تو از سمت حرم
چه قدر سنگ میان تو وما افتاده
لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد
بدنی حال در این سعی و صفا افتاده
قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه
بین اندام تو این فاصله ها افتاده
کاکلت کنده شد و حرمله در مشتش برد
اثر پنجه ی او در سر و پا افتاده
میبرم تا در خیمه، قد و بالایت را
چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده
شیشهی عمر من ارام نفس کش بدجور
استخوانهای شکسته به صدا افتاده
متن نوحه واحد شب ششم محرم از سید مجید بنی فاطمه
باز یل آمده است معنی
«حی علی خیرالعمل» آمده است
او غزال حرم است
تا قصیده بشود مثل غزل آمده است
تازه داماد حسین
در حقیقت سفر ماه عسل آمده است
نوجوان است ولی
ادبش گفت که از روز ازل آمده است
شتر سرخ کجاست
پسر صفشکن جنگ جمل آمده است
هدفش ازرق بود
در پی کشتن این حداقل آمده است
به خدا با رزمشطرز جنگیدن سقا به
مثل آمده است
یک نفر جنگیده
نعرۀ حیدری از چند محل آمده است
لشکر از خواب پرید
بیمهابا همه گفتند اَجل آمده است
همه در حیرت او
عمه زینب چه نقابی زده بر صورت او
سپرش را برداشت
آمد عمامه سبز پدرش را برداشت
حرز یا فاطمه داشت
یا علی گفت و تمام هنرش را برداشت
از عمو بوسه گرفت
خاطرش جمع که بار سفرش را برداشت
گریه میکرد ولی
دیگر از دوش عمو نیز سرش را برداشت
از همه دل میکند
تا که از مادر خود هم نظرش را برداشت
چون نهال است تنش
از چه رو مرد حرامی تبرش را برداشت
وای از این رفتن او
زرهی نیست که اندازه شود بر تن او
خیمه غوغا شده است
نامۀ رفتنش انگار که امضا شده است
ای عمو زود بیا
نوجوانی وسط معرکه تنها شده است
نجمه چشمش روشن
چقدر قاسم او خوش قد و بالا شده است
چه حنابندانی
صورت غرق به خون چه زیبا شده است
نو عروست میدید
که گلی ساقهاش از چند محل تا شده است
زیر و رو شد بدنت
چقدر نیزه که از روی تنت پا شده است
بد کشیدند تو را
قدت انگار که اندازۀ سقا شده است
چکمهها جای خودش
نعلها نیز برای تو مهیا شده است
وای از این هل هلهها
سر عمامهات انگار که دعوا شده است
نوۀ فاطمهای
چندتا کوچه برای زدنت وا شده است
چه گریزی زدهای
سینهات مقتلی از روضۀ زهرا شده است
میخ در نیست ولی
تیر هر قدر که میشد به تنت جا شده است
متن نوحه زمینه شب ششم محرم از کربلایی حسین طاهری
علم تو دستاشه و حسین نگاش میکنه
علی داره از نجف با فاطمه دعاش میکنه
خدا به همراهت علم به دوشت بازوبند حیدر به بازوت
زهره دشمن میریزه آقا گره میوفته با ابروت
ابرو گره بزن ابالفضل بزار هیبت حیدر ببینن
بکوب علم به روی خاک علمدار
بزار ساقی لشکر و ببینن
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
علم که بر داره لشکرو بهم میزنه
ببین که با تمتراق جلو حرم قدم میزنه
عجب شکوهی عجب جلالی چه فرماندهی داره ارباب
خیال زینب آسوده میشه تا وقتی باشه یار ارباب
امنیت حرم همیشه به یک نگاهشه که برقرار
اگر غضب کنه میبینه دشمن چجور با عجله پا به فرار
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
تو ای جناب ادب تو ای امیر عرب
به دست تو روز و شب دلاوری و حیدر نصب
رجز بخون تا دوباره یاد مرتضی بشه زنده اینجا
نعره بزن مثل شیر ابالفضل سر تموم نا نجیبا
فدای خال هاشمیتم و که تو ممعرکه حماسه سازی
ببر دستی به قبضه تا که بدونن برات این جنگا تفریح و بازی
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
متن مداحی زمینه شب ششم محرم از حاج محمود کریمی
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
سر و سامان دادی حالم را
تو گرفتی زیر بالم را
تو نباشی آهم میگیرد
که بسوزانم این حالم را
کودکی ام را بهانه نکن
تشنگی ام را بهانه نکن
تویی که بودی به جای پدر
یتیمی ام را بهانه نکن
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
آرزویی جز تو در من نیس
بی تو دنیا جای مادن نیس
کار عابس این را روشن کرد
تن عاشق جای جوشن نیس
حرز تو شد جوشنم به تنم
تشنه ی خون تنم کفنم
طوری قیامت کنم که سپاه
همه تصور کنند حسنم
دور سرت بگردانم عمو
در عشق بسوزانم عمو
من مرد میدانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
مادرم رویم را بوسیده
به سرم عمامه پیچیده
زائر زهرا میگردم باز
بدنی که از هم پاشیده
خدا کند وقت مرد شدنم
شبیه اکبر شود بدنم
خداکند مثل اکبر تو
در بغلت دست و پا بزنم
من پای عهد و پیمانم عمو
بی تو نمیمانم عمو
ای ماه تابانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
متن نوحه واحد شب ششم محرم از حاج میثم مطیعی
می افتم، به دست و پات عمو جون
میدونم، که “نه” نمیگی آسون
می گیرم، من آخر اذن میدون
یا حسین، یا حسین
دلم می خواد که رزمم رو کنی تماشا
تماشایی میشه رزمم شبیه بابا
می خوام تو کربلا هم
ببینی تو حسن رو
زره حتی نمی خوام
که پوشیدم کفن رو
نخواه پیش پدر، بشم شرمنده من
که بعد اکبرت، بمونم زنده من
(حسین جانم حسین)
می خوام که، منم شبیه قاسم
تا آخر، امام حسینی باشم
یاوری، برا دین خدا شم
یا حسین یا حسین
می خوام با یا حسین و یا حسین بزرگ شم
می خوام تو مکتب پیر خمین بزرگ شم
منم بخون حسین جان
حالا که نوجوونم
تو راه دین و قرآن
می خوام یه عمر بمونم
ندای یا حسین، دلم رو می بره
شهادت از عسل، برام شیرین تره
(حسین جانم حسین)
القَاسِمُ قُدوَتِي العَظيمةْ
قاسم الگوی بزرگ من است
شُجاعٌ يَمُوجُ بالعَزيمةْ
شجاعی است که اراده در او موج می زند
يُصغِيْ للقِيادَةِ الحكيمةْ
گوش به فرمان رهبر فرزانهاش است
القاسمْ القاسمْ
هو الطِّفلُ المَليءُ بِسِمَا الرُّجولةْ
کودک است اما پر از نشان مردانگی است
و اِسمٌ شاخصٌ في ساحَةِ البُطولْة
و نامی شاخص در عرصه دلاوری است
بِرَكبِ السِّبطِ ماضونْ
ما در لشکر فرزند رسول خدا هستیم
و نحنُ القاسميّونْ
ما قاسمی هستیم
و لا نَخشى العِدى، ومِنَّا الشُّهدا
از دشمن نمی هراسیم، شهدا از ما نوجوانان هستند
إلى سِبطِ الهُدى، الفِدا كُلُّ الفِدا
تمام وجود ما فدای فرزند هدایت
(حبيبي يا حسين)
أشبالُ مَلاحم الطُّفوفِ
ما بچه شیرهای کربلاییم
لا يُرعِبُنا صَدَى السُّيوفِ
صدای شمشیرها ما را نمی ترساند
لا نَخشَى مَصارِعَ الحُتُوفِ
از جولانگاه مرگ نمی ترسیم
كالقاسمْ كالقاسمْ
مانند قاسم
نُقاومُ طُغاةَ العَصرِ بالبَصيرةْ
با بصیرت در مقابل طاغوت ها می ایستیم
مع الأطفالِ في قُدسِ الأسى الأسيرةْ
در کنار کودکان در قدس اسیر و مصیبت زده
و أطفالِ اليَمانی
و کودکان یمن
و سُوريَّا الأَماني
و کودکان سوریه؛ زمين آرزوها
بنا تَجرِي الدِّماءْ، دِماءُ كربلاءْ
خون ها به واسطه ما جاری می شود
و شوقُ الشُّهداءْ، لِأطهَرِ لِقاءْ
خون کربلا و شوق شهدا برای بهترین دیدار
متن سینه زنی شور شب ششم محرم به نام شور بر پا می شود
شور بر پا میشود تا شهادت نامه عشاق امضا میشود
هر که جا خالی نکرد درد های باطنیش امشب مداوا میشود
هر کسی شد وقف شاه زندگیش ما رایت الا جمیلا میشود
مثل محشر میشود بسکه فردا عصر اینجا غوغا میشود
هر که از نسل علیست بر زمین وقتی بیفتد اربا اربا میشود
هم به دست نعل ها نوجوانی ماه هم قد عمو ها میشود
من میان نخل ها تیر پشت تیر جا در مثل سقا میشود
خنجری میبرد و تشنه مردی ذبح پیش چشم زهرا میشود
چند ساعت مانده است پای ده تا اسب در گودال خون وا میشود
هست فردا عکس این هر چه امشب خوب با دردانه ها تا میشود
اه چون امشب فقط با پریشان حالی زینب مدارا میشود
اه چون فردا غروب ریسمان خیمه هم تقدیم یغا می شود
اوج غم اینجاست که عمه سادات فردا عصر تنها میشود
اوج درد اینجاست که دست هایش بسته در زنجیر اعدا میشود
متن مداحی زمینه حاج میثم مطیعی برای شب ششم محرم
خونه به خونه غم تو در زده
عطر ضریحت به دلا سرزده
پنجره ای رو به حرم دیده باز
دلم که با کبوترا پر زده
به سینهی دنیاپرستا می زنیم دست رد
به یاد اون دم که آقا تکیه به شمشیر زد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
کوچه به کوچه شهرامون کربلاست
تا زنده ایم اسم تو رو لب ماست
تا بدونن ما هم از این لشکریم
سیا میپوشیم تا دنیا دنیاست
میخوام که از نوجوونی سرباز راهت باشم
شبیه عبدالله و قاسم تو سپاهت باشم
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
تموم هستی خاک پات یا حسین
جوونی ما به فدات یا حسین
نگاهی کن به این دلای عاشق
تا بشیم از بسیجیات یا حسین
منتظریم کی شب حمله فرا می رسد
امر ز فرماندهی کل قوا می رسد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
متن نوحه شور شب ششم محرم از حسین سازور
این که این قدر تماشا دارد
به رگش خون علی را دارد
مجتبی آمده تصویر شود
به حسن رفته، تماشا دارد
گیسوانی که زده شانه حسین
هر قدر دل ببرد جا دارد
سیزده بار زمین فهمیده
منّتی بر سر دنیا دارد
شاه در بدرقه اش آمده است
تا ببینند که بابا دارد
نیست پایش به رکاب از بس که
میل پرواز به بالا دارد
چشم بد دور به بازو بندش…
ریشه ی چادر زهرا دارد
نوجوان است و دعایی بر لب
پشت او زینب کبری دارد
نوجوان است ولی وقت نبرد
پای هر ضربه اش امضا دارد
نوجوان است ولی از رجزش
از دمش صاعقه پروا دارد
رجزی خواند و همه فهمیدند
بعد از این ، معرکه آقا دارد
شکل رزمش چقدر پیچیده ست
شیوه حضرت سقا دارد
قبضه ی تیغ که می چرخاند
آذرخشی ست که می سوزاند
شور در پهنه ی صحرا انداخت
موج بر سینه ی دریا انداخت
یک هماورد ندارد بس که
هیبتش لرزه به صحرا انداخت
باد تا بند نقابش وا کرد
پرده از محشر کبری انداخت
عاقبت ازرق شامی آمد
رو به قاسم نظری تا انداخت
چار فرزند به میدان آورد
دو طرف را به تقلا انداخت
همه جا بود سکوتی سنگین
کربلا چشم به آنجا انداخت
دست پرورده عباس نظر…
تا که بر قامت آن ها انداخت
چار فرزند حرامی را
با ضربه ای یک به یک از پا انداخت
اولین چرخش تیغش
از تن سرشان را به ثریا انداخت
نوبت ارزق شامی شد و باز
پیش آن ها سر او را انداخت
همه را ضربه ی شصتش یاد…
ضربه کاری مولا انداخت
مجتبی باز به تکرار آمد
بانگ تکبیر علمدار آمد
حیف غم بود که معنا کردند
گرد او هلهله برپا کردند
تا که دیدند حریفش نشدند
دشتی از سنگ مهیا کردند
همه طوری به سرش ریخته اند
گوئیا گمشده پیدا کردند
گل سرخی به زمین باز شد و
ساقه را از دو سه جا تا کردند
استخوان های شکسته او را
چقدر خوش قد و بالا کردند
نیزه ها بر سر او زار زدند
تیغ ها را به تنش جا کردند
تا که دیدند عمو می آید
همگی خنده به لب وا کردند
نعل ها رد شده و ضرب زدند
تا مشبّک بدنش را کردند
مادرش آمده بالینش حیف
چقدر خوب مدارا کردند
مادرش آمد و با زخمی نو
باز خون بر دل زهرا کردند
کاکلش را ز دو سو چنگ زدند
وقت غارت شد و دعوا کردند
تا روی خاک کشیدن ها را
ایستادند و تماشا کردند
وای بر من چه خیالی دارند
نعل ها شکل هلالی دارند
متن نوحه واحد شب ششم محرم به نام هست قلبم صاحب
هست قلبم ساحل چشم سلیمان پرورش
او که زانو میزند اهل کرم در محضرش
هر کسی یک بار نامش را به لب اورده است
ثبت کرده نام خود را در میان دفترش
جان بابا ها فدای جان بابای حسن
جان مادر های نوکر ها فدای اکبرش
ضرب شمشیرش چنان کاریست حتی جبرئیل
مانده است او را بخواند مجتبی یا حیدرش
تا حسین و زینب و عباس را دارد حسن
ای دل غافل تامل کن مخوان بی لشکرش
حال که زیر قدومش خاک ها زر میشود
تربت او را نگویم خاک میگویم زرش
دستگیری میکند از گریه کن های حسین
وارد جنت شود بعد از حسین و نوکرش
بچه هایش را برای کربلا اماده کرد
او حسینی بود حتی بیشتر از خواهرش
تا ابد روزی نخواهد بود چون روز حسین
روضه خوان کربلا شد لحظه های اخرش
متن نوحه سینه زنی شب ششم محرم به نام من وارث امام مجتبی ام
من وارث امام مجتبایم
بسیجی سپاه کربلایم
شیر دلیر دشت نینوایم
این منم صف شکن قاسم ابن الحسن
مثل پدر بی بدلم من
فرزند شیر جملم من
ان تنکرونی فانابن الحسن
سبط النبی مصطفی الموتمن
این رجزم باشد برای دشمن
سبط حیدر منم شیر لشکر منم
با نام مولا سر ببندم
سر بند یا زهرا ببندم
در کربلا من صاحب ابرویم
بر هم بریزم لشکر عدویم
من حرف اخر را به خون بگویم
مست جام حقم قاتل ازرقم
مهپاره این سرزمینم پور امیرالمومنینم
عمو بیا به زیر دست و پایم
بالا نمی اید دگر صدایم
چون مادرت شکسته دنده هایم
ای عمو جان ببین پا کشم بر زمین
اوای ممتد میکشم من
با هر نفس قد میکشم من
متن مداحی سید مجید بنی فاطمه برای ششمین شب محرم
ماه بلندم حالا دیدی عزیز دل عمو
چه داغی رو قلبم گذاشتی
چی به سرت اومد زیر سم مرکب روی خاک
اخه تو که جوشن نداشتی
دیگه جونی نمونده برات که بگیرم تو بغلت
که ببوسی روی منو با لب غرق عسلت
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
عطر تن تو میگه دیگه روا شده حاجتت
که تو بغل مجتبی
کاشکی عزیزم نبینه مادرت از خیمهها
که زیر سم مرکب هایی
حالا تو آغوش منی چقدر عین حسنی
سرتو میبوسم و تو داری دست و پا میزنی
مثل شاخ شمشاده که رو خاکا افتاده
بخدا که این همه زخم برای بدن زیاده
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
جوری صدام کردی که تموم حرم زار زدند
حال حرمم رو ندیدی
لحظه به لحظه تا که برسم بالا سرت
جلو چشم من قد کشیدی
شهدا خون گریه کنید به امانت داری من
حسنم اومد کمکم واسه ی دلداری من
مثل برگ پاییزه داره اعضات میریزه
کی میدونه که این بدن چقدر برام عزیزه
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
شعر واحد سید مهدی میرداماد برای شب ششم ماه محرم
تو خواستی کمی ز کار عشق سر در آوری
و از نهال قامت خودت ثمر در آوری
امانتی به مادر تو داده بود مجتبی
سپرده است نامه را دم سحر در آوری
همین که از عموی خود گرفتی اذن رزم را
نمانده بود اندکی ز شوق پر در آوری
سر نترس داری و پدر بزرگ تو علی
عجیب نیست از تنت زره اگر در آوری
نداشت قلعه کربلا و گر نه که برای تو
نداشت کار تا ز چارچوب در در آوری
رجز بخوان خاندان خویش را به رخ بکش
که کفر این سپاه کفر بیشتر در اوری
بچرخ تیغ خود به روی خاک دشت سر بریز
بزن که از حرام زاده ها پدر در آوری
نشد حریف تو کسی و می کنند دوره ات
خدا کند که جان سالم از خطر در آوری
سبک نمیشود مصیبت تو با دو قطره اشک
تو گریه حسین نه از او جگر در آوری
از این به بعد هم قد پسر عموت می شوی
برو که روی نیزه ها از عشق سر در آوری
متن نوحه شب ششم محرم از حاج حسین سیب سرخی
ای یار محجبینم، داغ تو را نبینم
ای یادگار، مجتبی، قاسم
جان مرا گرفتی، از خون حنا گرفتی
ای یادگار مجتبی ، قاسم
عروسی تو شد عزا،
داماد دشت کربلا
قاسم
توعازم نبردی
با دلم چه کردی
قلب من، با دیدن تو پر محن شد
میزنی به لشگر ، با شکوه حیدر
گوئیا ، که وارد میدان حسن شد
جانم به این رشادت،چه گفته ای شهادت
نزد تو احلا من العسل قاسم
جانم به این شجاعت ، کردی به پا قیامت
ای زاده ی شیر جمل قاسم
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
ناله ات شنیدم ، بر سرت رسیدم
جای سالمی نمانده بر تن تو
از نفس فتادی ، از فرس فتادی
پاره پاره گشته چون اکبر تن تو
عروسی تو شد عزا، داماد دشت کربلا
قاسم
بین قتلگاهت ، گشته حجله گاهت
نقل دامادی تو شد سنگ دشمن
از تو دل بریدم،لحظه ای که دیدم
موی زیبای تو را در چنگ دشمن
دیدم به حال خسته،
پهلوی تو شکسته
گشتی شبیه مادرم قاسم
پخشی تو بین صحرا
گو از کجای صحرا
من جسم پرپرت را
چگونه تا خیمه برم قاسم
در بین خیمه ، مادرت
گوید چه امد بر سرت
قاسم
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
متن نوحه زمینه شب ششم ماه محرم از کربلایی حسین طاهری
علم تو دستاشه و حسین نگاش میکنه
علی داره از نجف با فاطمه دعاش میکنه
خدا به همراهت علم به دوشت بازوبند حیدر به بازوت
زهره دشمن میریزه آقا گره میوفته با ابروت
ابرو گره بزن ابالفضل بزار هیبت حیدر ببینن
بکوب علم به روی خاک علمدار
بزار ساقی لشکر و ببینن
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
علم که بر داره لشکرو بهم میزنه
ببین که با تمتراق جلو حرم قدم میزنه
عجب شکوهی عجب جلالی چه فرماندهی داره ارباب
خیال زینب آسوده میشه تا وقتی باشه یار ارباب
امنیت حرم همیشه به یک نگاهشه که برقرار
اگر غضب کنه میبینه دشمن چجور با عجله پا به فرار
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
تو ای جناب ادب تو ای امیر عرب
به دست تو روز و شب دلاوری و حیدر نصب
رجز بخون تا دوباره یاد مرتضی بشه زنده اینجا
نعره بزن مثل شیر ابالفضل سر تموم نا نجیبا
فدای خال هاشمیتم و که تو ممعرکه حماسه سازی
ببر دستی به قبضه تا که بدونن برات این جنگا تفریح و بازی
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
متن مداحی شب ششم محرم حسین طاهری
نوجوانم بعد اکبر داغم و کامل نکن
پیش من باش و میون خاک و خون منزل نکن
لا به لای گریه های تو شنیدم که برام
نامه داری از حسن کارم و مشکل نکن
امونتی داده دست من تو رو حسن قاسم
من چی بگم وقتی مادرت میگه برو قاسم
میگیرمت تو اغوش بی زره و کفن پوش
از تو حرم رجز خون حسن اومد به میدون
ان تنکرونی فاَنَا ابن الحسن
سبط النبی مصطفی الموتمن
رو زمین افتادی و تازه شده داغ حسن
پیکر صد پاره تو مونده رو دستای من
تا حرم راهی نمونده قاسمم طاغت بیار
پیش چشمای عمو دیگه دست و پا نزن
میبینم از خونت پر شده تموم این صحرا
مثه علی اکبر تو شدی مقطع الاعضا
کی رو تنت نشسته سینه تو رو شکسته
کی رو تنت دویده موی تو رو کشیده
ان تنکرونی فاَنَا ابن الحسن
سبط النبی مصطفی الموتمن
تو اسیر تیر و سنگ و نیزه لشکر شدی
دیر اگر من میرسیدم میدیدم بی سر شدی
توی اغوشم تو هستی و نمیشه باورم
زیر سم مرکبا هم قد اکبر شدی
چیزی نگو قاسم زخم رو لب تو وا میشه
همه اعضاتم داره از تنت جدا میشه
اون که غم عموت ِ خون توی گلوتِ
چرا شکسته ابروت نیزه زدن به پهلوت
ان تنکرونی فاَنَا ابن الحسن
سبط النبی مصطفی الموتمن
متن نوحه شب ششم محرم میرداماد
علم تو دستاشه و حسین نگاش میکنه
علی داره از نجف با فاطمه دعاش میکنه
خدا به همراهت علم به دوشت بازوبند حیدر به بازوت
زهره دشمن میریزه آقا گره میوفته با ابروت
ابرو گره بزن ابالفضل بزار هیبت حیدر ببینن
بکوب علم به روی خاک علمدار
بزار ساقی لشکر و ببینن
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
علم که بر داره لشکرو بهم میزنه
ببین که با تمتراق جلو حرم قدم میزنه
عجب شکوهی عجب جلالی چه فرماندهی داره ارباب
خیال زینب آسوده میشه تا وقتی باشه یار ارباب
امنیت حرم همیشه به یک نگاهشه که برقرار
اگر غضب کنه میبینه دشمن چجور با عجله پا به فرار
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
تو ای جناب ادب تو ای امیر عرب
به دست تو روز و شب دلاوری و حیدر نصب
رجز بخون تا دوباره یاد مرتضی بشه زنده اینجا
نعره بزن مثل شیر ابالفضل سر تموم نا نجیبا
فدای خال هاشمیتم و که تو ممعرکه حماسه سازی
ببر دستی به قبضه تا که بدونن برات این جنگا تفریح و بازی
میر لشکر یا ابالفضل
ای دلاور یا ابالفضل
ماه خیمه یا ابالفضل
پور حیدر یا ابالفضل
یا ابالفضل
متن مداحی شب ششم محرم بنی فاطمه
ماه بلندم حالا دیدی عزیز دل عمو
چه داغی رو قلبم گذاشتی
چی به سرت اومد زیر سم مرکب روی خاک
اخه تو که جوشن نداشتی
دیگه جونی نمونده برات که بگیرم تو بغلت
که ببوسی روی منو با لب غرق عسلت
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
عطر تن تو میگه دیگه روا شده حاجتت
که تو بغل مجتبیی
کاشکی عزیزم نبینه مادرت از خیمه ها
که زیر سم مرکب هایی
حالا تو آغوش منی چقدر عین حسنی
سرتو میبوسم و تو داری دست و پا میزنی
مثل شاخ شمشاده که رو خاکا افتاده
بخدا که این همه زخم برای بدن زیاده
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
جوری صدام کردی که تموم حرم زار زدند
حال حرمم رو ندیدی
لحظه به لحظه تا که برسم بالا سرت
جلو چشم من قد کشیدی
شهدا خون گریه کنید به امانت داری من
حسنم اومد کمکم واسه ی دلداری من
مثل برگ پاییزه داره اعضات میریزه
کی میدونه که این بدن چقدر برام عزیزه
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
متن مداحی شب ششم محرم محمود کریمی
گل فاطمه گشته نقش چمن
بدن پاره تر از گل یاسمن
زره گشته بر پیکرش پیرهن
الهی دوباره بگوید سخن
سلام علی قاسم بن الحسن
حنا بسته بر کف ز خون گلو
ز خون گلویش گرفته وضو
زند دست و پا روی دست عمو
ندارد دگر جای سالم به تن
سلام علی قاسم بن الحسن
سم اسب ها بر روی پیکرش
روان گشته خون از دو چشم ترش
خدایا بده صبر بر مادرش
تنش پاره تر گشته از پیرهن
سلام علی قاسم بن الحسن
روان بر زمین خون رخسار او
خدا در یم خون خریدار او
حسن آمده بهر دیدار او
شده بر مه عارضش بوسه زن
سلام علی قاسم بن الحسن
گلی که از آن دل بهاران شده
چراغ دل جمع یاران شده
چرا پیکرش سنگ باران شده
نمانده دگر چیزی از آن بدن
سلام علی قاسم بن الحسن
منم یار او او بود یار من
ز لطف و کرامت خریدار من
نبودم که او بوده دلدار من
غمش شد انیس دل زار من
از آن دم که مادر داده شیر
امیری حسین و نعم الامیر
به زخم جبین پیمبر قسم
به رخسار خونین حیدر قسم
به محسن به زهرای اطهر قسم
به سبطین و عباس و اکبر قسم
به هفتاد و دو عاشق بی نظیر
امیری حسین و نعم الامیر
متن نوحه شب ششم محرم ترکی
منه ده وار-اولومدن قبریوینن منه ده وار
بو اولمه ده سوزول دن منه ده وار
چتین گوندی بو گونن منه ده وار
یوخودان هچ اویانمادیم
دیدیلر من اینامادیم
گچدی عمریم ولی سنه
یاخچی نوکر اولامادیم
(اقام اقام اقام اقام سنه قربان آتام آنام)
منه ده وار-بو دنیا عبرتینن منه ده وار
قیامت وحشتینن منه ده وار
او قبرین ظلمتینن منه ده وار
عهدیم اوسته دایانمادیم
حرمتین ساخلیامادیم
حیف اولا روضه لرده من
سنه چوخ آغلیامادیم
(اقام اقام اقام اقام سنه قربون آتام آنام)
منه ده وار-سولوپ هر دم سارالماخ منه ده وار
یقینیم وار قوجالماخ منه ده وار
لحد آلتیندا قالماخ منه ده وار
منی اغیاره قاتماران
فکریوی باشدان آتماران
هامی یادان چیخاتسادا
منی یادان چیخاتماران
(اقام اقام اقام اقام سنه قربون اتام انام)
منه ده باخ-قیامت باشلاناندا منه ده باخ
صف محشر ده اقا منه ده باخ
غریبم جان زهرا منه ده باخ
هر گجه آغلارام حسین
یاسیوی ساخلارام حسین
سنده منیم یاسیمه گَل
گلمسن آقلارام حسین
متن نوحه شب ششم محرم حضرت قاسم
ای نوگل باغ حسن، ای یاس من ای یاس من
افتادی ایلالهی پرپر میون خاک و خون
مونده گلبرگ تن تو زخمی تیغ خزون
آتشم زد آه تو
قصه ی کوتاه تو
غصه ی جانکاه تو
ای کریم ابن کریم
شد بلای تو عظیم
داری از غم می کُشیم
از غمت توی چشام، نقش دریا می کشی
لحظه ی جون دادنت، رو دلم پا می کشی
قاسمم ای قاسمم
تنت رو خاک کربلا، افتاده زیر دست و پا
تو شلوغی گم شده آه ضعیفت وای من
پر شده از رد پا جسم نحیفت وای من
رد پای کینه وای
کینه ی دیرینه وای
غرق خونه سینه وای
داری آوای حزین
ناله های آتشین
می کشی پا رو زمین
تا دل پر خون من، شد به داغ تو اسیر
زنده شد تو خاطرم، قصه ی تابوت و تیر
قاسمم ای قاسمم
متن مداحی شور شب ششم محرم محمود کریمی
(دوبار تکرار)
یه عده علی رو دیدن، حسن رو دیدن، حسین و دیدن
رفتن و رفتن، تو ظلمت شب، ترسیدن
(دوبار تکرار)
یه عده، کسی رو ندیدن، کرببلا رو، فقط شنیدن
موندن و موندن، پای ولایت، جنگیدن
ما ثابت کردیم که اهل کوفه نیستیم، علی تنها بمونه (x2)
ما مرده مردیم محاله که برگردیم، عوض شده زمونه
(دوبار تکرار)
اگه من بودم کربلا، سپر اصغر میشدم (x2)
تو نماز ظهرت حسین، پیش تو پرپر میشدم
یه عده غدیر و دیدن، تو روز روشن امیر و دیدن
واضح و روشن، حق علی رو نفهمیدن
یه عده غدیر و ندیدن، قصه ی غدیر و فقط شنیدن
هزار سال بعد حرف حسین و فهمیدن
ما صاحب داریم مگه میشه دوباره، علی تنها بمونه
ما بیعت کردیم با مکتبی که ریشش، تو دل آسمونه
دعا کن یا صاحب زمان، منی که زندم با حسین
تو رکابت باشم آقا، با یه سربند یا حس
(دوبار تکرار)
اگه من بودم کربلا، سپر اصغر میشدم (x2)
تو نماز ظهرت حسین، پیش تو پرپر میشدم
متن مداحی زمینه منم و نامه ای در دست
منم و نامه ای در دست، شدم از عشق تو سر مست (x2)
رو لب قاسمت هل من مبارز هست (x2)
تو کربلا لبریزه، غم مدینه هستنم (x2)
شبیه زهرا من هم، شکسته سینه هستم (x2)
میجنگم با سربند یا زهرا، منم حسنی، واااای (x2)
عمو جانم، وااای، عمو جانم، وااای (x6)
به ارزوم رسیدم من، دیگه نفس بریدم من (x2)
به زیر سم مرکب من، کشیدم من (x2)
گرفته نعل اسب، سپاهشون روی من (x2)
بیا ببین که قاتل، گرفته گیسوی من (x2)
نیمه جونم، رو خاک ها میخونم، منم حسنی، وااای (x2)
عمو جانم، واای (x6)
متن نوحه شب ششم محرم محمد قاسمی
جلوه ي روي پنج تن قاسم
ابنِ اِبنِ ابوالحسن قاسم
ماهْ رخسار انجمن قاسم
سرو خوش قامت چمن قاسم
ذكر من وقت پر زدن قاسم
كيست اين نوجوان؟قرار حسن
وارث عزّت و وقار حسن
دُرّ دردانه ي تبار حسن
همه جا هست دستيار حسن
حسن خانه ي حسن قاسم
گيسوان حسن مجعّد بود
پاي تا فرق چون محمّد بود
عشق بي عشق او مردّد بود
رنگ او سبز چون زبرجد بود
پس عقيق است در يمن قاسم
گردش چرخ بي دَمَش، مـُختَل
همه بي قاسمند، ول مَعطل
نكته اي گويمت ولي مُجمَل
خوش بحالش كه بود از اوّل
با اباالفضل همسخن قاسم
در جلالت به كبريا رفته
صولتش هم به مصطفي رفته
هيبتش هم به مرتضي رفته
در كرامت به مجتبي رفته
با حسين است هموطن قاسم
روي او قبله از ازل شده است
لب او شيشه ي عسل شده است
صاحب پرچم و كتل شده است
مشكلاتم اگر كه حل شده است
هست مشكل گشاي من قاسم
آه اگر بر بلا دچار شود
آه از آن دم كه سنگسار شود
با سرِ نيزه ها شكار شود
كفنش خاك و سنگ و خار شود
مثل اربابِ بي كفن قاسم
چشمش از تشنگي كه كم سو شد
سكّه ي جنگ آن ورش رو شد
وارث روضه هاي پهلو شد
بدنش پاره پاره از تو شد
آه از نعل و از دهن قاسم
متن نوحه شب ششم محرم سید مجید بنی فاطمه
ماه بلندم حالا دیدی عزیز دل عمو
چه داغی رو قلبم گذاشتی
چی به سرت اومد زیر سم مرکب روی خاک
اخه تو که جوشن نداشتی
دیگه جونی نمونده برات که بگیرم تو بغلت
که ببوسی روی منو با لب غرق عسلت
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
عطر تن تو میگه دیگه روا شده حاجتت
که تو بغل مجتبی
کاشکی عزیزم نبینه مادرت از خیمهها
که زیر سم مرکب هایی
حالا تو آغوش منی چقدر عین حسنی
سرتو میبوسم و تو داری دست و پا میزنی
مثل شاخ شمشاده که رو خاکا افتاده
بخدا که این همه زخم برای بدن زیاده
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
جوری صدام کردی که تموم حرم زار زدند
حال حرمم رو ندیدی
لحظه به لحظه تا که برسم بالا سرت
جلو چشم من قد کشیدی
شهدا خون گریه کنید به امانت داری من
حسنم اومد کمکم واسه ی دلداری من
مثل برگ پاییزه داره اعضات میریزه
کی میدونه که این بدن چقدر برام عزیزه
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
متن نوحه گرد و خاک میبینم روی سرت محمود کریمی
گرد و خاک میبینم
روی سرت محشر کبری شد
دورو برت رد پاها مونده روی پرت
روی پرت گرد و خاک میبینم روی سرت
محشر کبری شد
خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده
زخم تشنگی رو لبات گُل شده
برات ای ماه بی بدل چه بلایی شد این عجل
عسل لبهات خاکی اند عجل احلی من عسل
گرد و خاک میبینم
روی سرت محشر کبری شد
دورو برت رد پاها مونده روی پرت
خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده
زخم تشنگی رو لبات گُل شده
ساعتی پیش بودی توو حرم و
رو عبا آوردی اکبرمو دیدی حال زار، خواهرمو، دخترمو
انقده بلا به سرت اومده
که به سر زنون پدرت اومده
دیگه خونین و پرپری حالا هم قد اکبری
توی آغوشم زیر لب داری اسمم رو میبری
خون و خاک و اشک رو چشات گِل شده
زخم تشنگی رو لبات گُل شده
زینبم این بوی پیرهن یوسف رفته از دست منه
زینبم میبینی این حسنه این حسنه این حسنه
بی رمق صدا میزنه یا حسن این امانت حسنِ یا حسن
رو زمین انداخت دشمنش روی جسمش تاخت دشمنش
به خداوندی خدا که به تیغش باخت دشمنش
یا حسن تو شونه باورمی یا کریم امید آخرمی
یا غریب یا مظلوم بی حرمی بی حرمی بی حرمی
مثل کربلا حرم و مرقدت باز بنا میشه ضریح و گنبدت
یه روزی توو صحن و سرا کنار اون گل دسته هات
همه مون سینه میزنیم برای آقا زاده هات2
متن نوحه خواهم چو اکبر روم به میدان جواد مقدم
خواهم چو اکبر روم به میدان
ای شاه خوبان کرم نما
مرا چو یاران ای ماه تابان
فدایی این حرم نما
جان رقیه برم نگردان
از راه احسان عموی من
بنگر به اشکم که چون فتاده
در دیده غلطان به روی من
افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس
جانم فدایت عموی تنها
عزیز زهرا ای دلبرم
غمی ندارم من از یتیمی
تا که تو هستی تاج سرم
از سوی بابا آورده ام من
اجازه نامه برای تو
کرده وصیت بابای خوبم
خونم بریزم به پای تو
افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس
به دل هراسی ندارم از مرگ
سر مست عشقم چو اکبرم
خوش ام اگر که افتد سر من
این پیکر من برابرم
افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس
جانم فدایت عموی تنها
عزیز زهرا ای دلبرم
غمی ندارم من از یتیمی
تا که تو هستی تاج سرم
شکست عموجان هر استخوانم
رسیده تا عرش فغان من
بیا و بنگر که لشگر دون
فتاده اینک به جان من
افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس
مردم عمو جان بس که ز هر سو
من نیزه خوردم بیا بیا
به ضرب سنگ و شمشیر دشمن
من جان سپردم بیا بیا
جانم فدایت عموی تنها
عزیز زهرا ای دلبرم
غمی ندارم من از یتیمی
تا که تو هستی تاج سرم
افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس
متن مداحی شب ششم محرم سید مهدی میرداماد
من فدایی عمومم (تکرار)
کجایی بابا بیای ببینی
عبای جد تو رو دوشم، صدای پات میاد به گوشم
می خوام با دست خودت امروز، رخت شهادت رو بپوشم
این دم آخری، هوات و کردم، قصه ی دردم
دیگه برای خودم یه مردم
من فدایی عمومم
کجایی بابا بیای ببینی
چشمه پر جوش و خروشم، الهی قربون عموشم
شهد شهادتم رو تا از دستای مادرت بنوشم
شبیه مادرت شکسته بازوم شکسته پهلوم
چند دفه اسبا رد شدن از روم
من فدایی عمومم
کجایی بابا بیای ببینی
رو خاکا ریخته خوشه خوشم دنبال پیر می فروشم
دارن دوباره میان اسبا بیشتر از اینا زیر و رو شم
برای دیدنت خودم رو کشتم
عمو حسین
متن نوحه بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
بی تو در بین حرم، بانگ عزا افتاده
وای قاسم عوض وا عطشا افتاده
چاره ای کن که نماند ،به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
گیسوی مادر تو باز شده در خیمه
تا که گیسوی تو در دست بلا افتاده
کار کار نظر شوم حرامی ها بود
اگر این لاله ی انگشت نما افتاده
به دلم ماند عمو نه که بگویی بابا
لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده
حسین
خیز شاید کمک لرزش پایم باشی
کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده
شده دشوار تماشای تو از سمت حرم
چه قدر سنگ میان تو وما افتاده
لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد
بدنی حال در این سعی و صفا افتاده
قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه
بین اندام تو این فاصله ها افتاده
کاکلت کنده شد و حرمله در مشتش برد
اثر پنجه ی او در سر و پا افتاده
میبرم تا در خیمه،قد و بالایت را
چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده
شیشه ی عمر من ارام نفس کش بدجور
استخوان های شکسته به صدا افتاده
متن نوحه شب ششم محرم سعید حدادیان
شب است و خیمه نشینان ستاره سحرند
به دل نوازی خورشید و ماه می نگرند
ببین ز دیدن یوسف چگونه سرمست اند
که از بریدن انگشت خویش بی خبرند
چه نوجوان غیوری! که این کهن سالان
به عشق بازی او با حسین رشک برند
گرفته اند به کف،نقد جان، مگر یک پلک
زجام چشم تو (احلی من العسل) بخرند
چو با خداست دل ما، بگو سر مارا
به هرکجا که خدا خواست، نیزه ها ببرند
اگر که سینه ی ما شرحه شرحه شد غم نیست
شکفته می شود آن گل که جامه اش بدرند
متن نوحه گشته تنت طوطیا لاله سرخ حرم
گشته تنت طوطیا
لاله سرخ حرم
شد تن تو غرق خون
همچو علی اکبرم
ای گل مجتبی قاسمم
لاله کربلا قاسمم
واویلتا
پیش دو چشم ترم
مانده تنت روی خاک
بسکه تنت خورده تیغ
شد بدنت چاک و چاک
یادگار حسن قاسمم
سرو گلگون کفن قاسمم
واویلتا
از فرس افتادی و
ناله زدی ای عمو
کاکل مشکین تو
مانده به دست عدو
ای گل مجتبی قاسمم
میزنی دست و پا قاسمم
واویلتا
متن نوحه بده تو اذنم ای عمو در محنم
بده تو اذنم ای عمو در محنم
بده تو اذنم حالا که رو میزنم
برم به میدون قاسم ابن الحسنم
عمو جون نامه دارم از بابام برات
وصیت کرده بزاری بشم فدات
خودم تنهایی مثل لشکرم برات
میدم قسم تورو به مادرت
بزاربشم فدای اصغرت
بمیرم و نبینم ای عمو
بره به روی نیزه ها سرت
یاعمو جانم یاحسین مددی
بنددوم
به زیر نعلا له شد اعضای تنم
به زیر نعلا پره خون شد دهنم
به زیر نعلا کش اومده بدنم
به زیر نعلا2
به زیر نعلا میزنم تو رو صدا
به زیر نعلا زیر خیل دست و پا
به زیر نعلا له شدم عمو بیا
به زیر نعلا2
کل تنم له شده مو به مو
باخاک صحرا شده زیر و رو
بیا ببین قاسم تو شده
قده علیِ اکبرت عمو
یاعمو جانم یاحسین مددی
متن نوحه هل من مبارز یا ایها الناس
هل من مبارز یا ایها الناس
امد به میدان شاگرد عباس
پرپر نمیشود امن یجیب خوانده و مضطر نمی شود
تازه جوان شده اما که گفته او علی اکبر نمی شود
عباس می شود یعنی حریف او دو سه لشکر نمی شود
دو تا علمدار امام دو تا دلیر صف شکن
عباس علمدار حسین قاسم علمدار حسن
زهرا فضائل حیدر شمائل
می تابد از دور چون ماه کامل
جانم به هیبتش لرزیده یک سپاه از ابهتش
شیر نر حسن مادر نزاده است چنین قدر و قیمتش
او قاسم است یا سقا به رزم امده با این رشادتش
صدای حیدر در گلو کلام حیدر در سخت
به لشکر دشمن زده قاسم علمدار حسن
بی جوشن اما رزمش چه زیباست
وقتی رکابش دستان مولاست
اهنگ قافله ان تنکرونی اش که به پا کرده زلزله
قران مجتباست هر ضربه اش شبیه ایات نازله
ازرق که جای خود حتی حریف او نشود تیر حرمله
و ان یکاد فاطمست مدال روی پیروهن
عجب شکوه و هیبتی قاسم علمدار حسن
متن نوحه شب ششم محرم میثم مطیعی
خدا رو شکر تو این دلم محبت تو جا گرفت
وجود من شمیمی از بهار کربلا گرفت، آآآآآه
با این بدی ها داری میسازی
جدا تو خیلی بنده نوازی
اگر چه غیر معصیت از این گدا ندیدی
همیشه هر کجا بودم ابروم و خریدی
ای مهربون ارباب
من دوست دارم تو صحرا غم تو اواره بشم
نذار برم سمت گناه نذار که بیچاره بشم، آآآه
من بد ولیکن تو خوبه خوبی
یا حجه الله اغفر ذنوبی
دلم می خواد که جون بدم برا غم تو ارباب
عزای من یکی شه با محرمه تو ارباب
حسین عزیز زهرا
متن نوحه شب ششم محرم حاج محمود کریمی
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
چگونه سوی مادرت برگردم
نفس بکش عزیز من دق کردم
تن تو را من از دل سنگ و تیغ
کشان کشان به خیمه ها آوردم
در آغوشم زدی پر پر گشتی هم قد اکبر
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
زیک دگر جدا شده اعضایت
حسن حسن حسن شده بابایت
ز چشم تو گرفته ام خون هارا
که میروی به دیدن بابایت
به خاک و خون کفن جسمت
تابوت حسن جسمت
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
دویدم من از حرم افتان و خیزان
بگو به او هر آنچه خواهی
جانم قاسم جان
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
عمو حسین
متن روضه شب ششم محرم حضرت قاسم (ع)
ای گدایان رو کنید امشب که آقا قاسم است
تا سحر پیمانه ریز کاسه ی ما قاسم است
یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های باب المجتبی یا قاسم است
از همان روزیکه رزق نوکران تقسیم شد
کربلای سینه زنهای حسن با قاسم است
این کریمان به نگاه خود گره وامیکنند
آنکه عمری درد ما کرده مداوا قاسم است
گوسفندی نذر او کردیم و مرده زنده شد
آنکه نامش میکند کار مسیحا قاسم است
روی ابرویش اگر تحت الهنک بسته حسین
در حرم زیباترین فرزند زهرا قاسم است
نعره زد : ان تنکرونی ریخت لشکر را بهم
وارث شیر جمل شاگرد سقا قاسم است
مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا
سایه ی روی سر مادر به هر جا قاسم است
با اشاره هر کجا میگفت : یا زینب ببین
آن سر عمامه بسته روی نی ها قاسم است
زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید
گفت با گریه حسین ، این تن خدایا قاسم است
نعلهای خاک خورده دنده هایش را شکست
مثل مادراین تنی که میخوردپاقاسم است
چونکه قاسم بود بین گرگها تقسیم شد
یوسف پاشیده ازهم بین صحراقاسم است
همچنین بخوانید: متن نوحه شب هفتم محرم
در انتها امیدواریم که از مقاله متن نوحه برای شب ششم محرم ، متن مداحی و روضه روز و شب شهادت حضرت قاسم (ع) بهره برده باشید.
Nice post
بهترین متن های نوحه رو توی ماگرتا میشه پیدا کرد