انشا در مورد همسایه خوب ⭕️ انشاء درباره کمک به همسایه
متن انشاهای زیبا در مورد همسایه و کمک های آن و نحوه رعایت حق و حقوق آن
انشا در مورد همسایه : نیازی به کنکاش نیست، همسایه یعنی نزدیک به اندازه سایه و… برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.
مطلب پیشنهادی: انشا طنز و غیر طنز درباره کمک به همسایه
انشا در مورد حمایت و کمک های همسایه
مقدمه: روزهایی که درخت تاک همسایه خانه ما را هم سرسبز کرده بود، دیدم که چه قدر لذت بخش است و عصرها زیر درخت تاک بساط چای پهن بود. کنار دیوار می نشستیم و با صدای بلند با هم حرف می زدیم و می خندیدیم. پدر هم هر بار که نون می گرفت، برای همسایه می داد.
بدنه: همسایه که داشته باشی، دلت قرص است و خوشحال، شبی هراس از درد و بیماری نداری و حالت خوب است، تابستان را با هم می گذرانید و از حضور هم لذت می برید. درخت تاکشان خانه را سایه می کند و زمستان هم برف روبی را با هم انجام می دهید. چای عصر و نان و پنیرش هم در صحن ایوان منزل خواستنی می شود. هر بار که بوی غذایشان می آید ظرف گلدار ملامین پر از غذا هم می رسد، هر جشن و مهمانی که باشد ما در راس هستیم و کمک می کنیم.
هیچ وقت سفره خالی از نان نمی شود و هوای هم را داریم. بوی سبزی های قورمه ای که با هم می گیریم. بوی پیاز داغ و از همه مهم تر مهربانی و عشق و دوستی که در میان ما جاری بود. کاش هیچ وقت ان روزها تمامی نداشت و بزرگ نمی شدیم. گاهی بچه های همسایه به تراست ما می آمدند و می خوابیدیم و صبح با ستیغ آفتاب دوباره بازی شروع می شد. چه قدر تاب بازی بود و مهر ورزی و دوستی، هیچ وقت قهری نبود و با هم خوب بودیم و می گفتیم و می خندیدیم.
نتیجه گیری: همسایه از برادر و خواهر هم نزدیکتر است و در شرایط سخت و بحرانی می تواند کمک حال همسایه شده و برای راحتی و آسایش ما تلاش کند. روزهای خوب همفکری، همکاری، سرور و خوشی، بهترین روزها را برای خانواده رقم زد.
انشا در مورد کمک به همسایه با مقدمه و نتیجه
مقدمه: همسایه مایه آرامش است و وجودش موجب خوشی می شود، روزهایی که تعطیل بودیم و با هم سوار ماشین پیکان می شدیم و راه می افتادیم. خوش و سرحال و پر از مهر و دوستی، روزهایی که در کنار هم به زیارت رفتیم و برای هم جا گرفتیم.
بدنه: مادر بزرگ هر روز از دیوار خانه ظرف شیر را روی دیوارشان می گذاشت و با صدای همیشگیاش می گفت، همسایه برش دار، او هم در عوض نانی و غذایی در ظرف می ریخت و پس می داد. مادر هم به عروس همسایه بافتنی یاد می داد و من می دیدم که چه قدر مهربان و صمیمی نشسته اند و حرف می زنند.
روزهایی که ایوان ما پاتوق می شد و همه جمع می شدند و گاهی تا درازی شب حرف می زدند و برای هم از روزهای گذشته و آینده حرف می زدند و می گفتند و چه قدر این سخنان خوش و خواستنی بود. مادر و دختران در مورد دوخت عروسک حرف می زدند و مردان هم پای کباب هم صحبت می شدند و چه قدر بویش مستمان می کرد و تا نصف شب بازی بود و خوشی و…
همسایه یعنی هم درد، همراه و هم صحبت و هم سفره، هم سفر و رفیق و دوست و خانواده، شب های درد کنارت و در روزهای شلوغ کار کنارت و در حوالی تو هستند و برایت تکیه گاه می شوند. روزهایی که مریض داری و باید مرتب بیمارستان باشی، روزهایی که اتفاقی ماشینت خراب است و کار واجب داری، روزی که برق خانهات قطع شده، همسایه برایت سنگ تمام می گذارد و می توانی روی کمکش حساب کنی، کسی که خیلی به بند کیفت نگاه نمی کند و همیشه رفیق خواهد ماند.
رفاقتش پولی نیست و برایش کیسه ندوخته و اگر چیزی بگیرد در اولین فرصت به تو پس می دهد. کمکش بی توقع است و بی حساب و کتاب، دستور دل است و خواسته خودش، او دوست است و رفیق و همراز و هم نفس، چه بسا از برادر هم بهتر باشد و چتر روزهای بارانی هم می شود.
نتیجه گیری: روزهایی که هیچ کس از خانواده نیست که دستت را بگیرد و هوایت را داشته باشد، همسایه خوب تورا حمایت خواهد کرد. روزی که عزم سفر داری و ماشینت خراب است همسایه دستت را می گیرد. هوایش را داشته باش تا روزهای درد و ناراحتی در کنارت باشد.
همچنین بخوانید:
انشا در مورد رعایت حقوق همسایه
و
معنی ضرب المثل مرغ همسایه غاز است
☑️ به پایان متن های انشا در مورد همسایه رسیدیم، اگر دیدگاهی درباره این موضوع دارید حتما آن را از بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.