معنی و داستان ضرب المثل گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری + کلیپ
ریشه و مفهوم ضرب المثل به گنه کرد در بلخ آهنگری شوشتر زدند گردن مسگری
ضرب المثل گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری به معنای گناه کسی را بر گردن دیگری انداختن می باشد. در ادامه با بخش ضرب المثل ماگرتا جهت مشاهده متن کامل شعر و داستان آن همراه باشید.
معنی ضرب المثل گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری

از این مثل زمانی استفاده می شود که گناه کسی بر گردن کس دیگری انداخته شود. به عبارت دیگر کسانی که در کارهای خود ناموفق بوده اند و در مسیر باز مانده اند، در مبرا دانستن خود از هر کوتاهی و دیگران را مقصّر جلوه می دهند.
شما نیز میتوانید دیدگاه خود را در قسمت نظرات در رابطه با ضرب المثل گنه کرد در بلخ آهنگری را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
داستان و کلیپ گنه کرد در بلخ آهنگری
در تاریخ داستان های ایرانی آهنگاران همیشه نقش های مهمی داشته اند، در این داستان نیز اینگونه است. به این صورت که در گذشته آهنگری در بلخ زندگی می کرده که همیشه مخالف نظرهای حاکم بوده است.
حاکم نیز بخاطر این رفتارهای آهنگر از دست او خسته شده بود، به همین خاطر نامه ای به مرکز می نویسد و درخواست حکم حکومتی برای تنبیه او می خواهد و طبق معمول داستان را یک کلاغ چهل کلاغ می شود.
پادشاه که حال بررسی کردن نامه را نداشت، نخوانده و ندانسته یک خط فرمان برای زدن گردن آهنگر می نویسد تا درس عبرتی برا همگان شود. سپس این حکم را به پای کبوتری بسته روانه می کنند ، کبوتر نامه بر بجای اینکه به بلخ پرواز بکند بطرف شوشتر حرکت می کند.
وقتی که نامه به اشتباه به شوشتر می رسد حاکم این شهر پس از خواندن این نامه با تعجب به اطرافش خوب نگاه می کند و با خود می گوید شوشتر که آهنگر ندارد و از طرفی این حکم حاکم است! پس نتیجه می گیرد شاید در مرکز به مس ، آهن می گویند و برای همین تنها مسگر شهر را احضار و حکم حاکم را در مورد او اجرا می کنند.
ضرب المثل گنه کرد در بلخ آهنگری یکی از محبوب ترین مثل های ایرانی می باشد.
متن شعر کامل
…به عقیده استاد دهخدا، گمان می رود که این بیت از اندیشه ی حکیم توس ، فردوسی، باشد، که می گوید:
بود داوری مان چو حکم ســدوم
همانا شنیدستی آن حکم شوم
که در شهر خائن شد آهنگری
بزد قهرمان گردن دیگری
اگر نظر استاد دهخدا در باره ریشه این بیت درست باشد، و همچنین بیت المثل را تلخیصی از یکی از گزارش های دیوان بلخ بدانیم ،ارتباطی با شهر باستانی شوشتر ندارد.
شاید صورت درست این مثل در ابتدا، نشتر به جای ششتر (شوشتر) باشد ، به ویژه اینکه در ادب فارسی، نشتر زدن و نشتر زنی، کنایه از ظلم و ستم کردن و آزار دادن است.
ضرب المثل گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری



















شما الان درگیر کبوتری که چرا بجای بلخ رفته شوشتر!؟
درگیر مس و آهن هستی!!؟
عجیبا و غریبا!!!!
این حکایت و داستانِ، واقعی که نیست که شما دنبال زیر بغل مار میگردی!!
نتیجه اخلاقی حکایتم ربطی به آهنگر و کبوتر و مس گر و شوشتر نداره.
نتیجه اخلاقی قضاوت درستِ، اینکه اگر دوتا موضوع حتی زیادی شبیه همدیگرم باشن ولی بازم حق نداریم قضاوت و محکومش کنیم.
“آهنگری در بلخ خیانت میکنه و با دشمنان ایران همدست میشه، فرماندار و حاکم شهر ب حاکم ایران گزارش میده. حاکم حکم میده گردن آهنگر رو بزنن، ولی کبوتر بجای بلخ و شمال اشتباهی میره جنوب و شوشتر.
فرماندار شوشتر نامه رو میخونه ولی از اونجایی که شوشتر اصلا اهنگر نداشته و فقط مس گر داشته بخاطر شباهت مس گری و آهنگری بدون اینکه ته توی ماجرا رو دربیاره از روی نادانی قضاوت اشتباه میکنه و گردن مسگر رو میزنه. قضاوتی غیرقابل جبران”
سلام دوست عزیز
خیلی ممنون که دقت کردی و نکتهات رو گفتی. قبول دارم که حکایتی مثل «کبوتر به جای بلخ به شوشتر رفته» ممکنه برای بعضیها خیلی دور از واقع به نظر برسه. اما هدف از این داستان، نه واقعنمایی مطلق، بلکه ارائهی تصویری استعاریه — یعنی با نمادها و تشبیهات، به موضوع بزرگتری مثل قضاوت اشتباه یا داوری بیاطلاع اشاره بشه.
اینکه میگی «نتیجه اخلاقی ربطی به آهنگر و مسگر و شوشتر نداره»، کاملاً درسته؛ این عناصر فقط واسطهاند برای رساندن پیامِ «حتی اگر دو موضوع خیلی شبیه باشند، قضاوت بیدقت میتونه اشتباه باشه».
پس حرفت درستِ؛ شاید بهتر باشه در مقاله تأکید بیشتری کنیم که این حکایت بهعنوان داستان مصور اخلاقی حرف میزنه و نه تاریخی واقعی. با تشکر از تذکرت 🌿
این ضرب المثل را میتوان به رخدادهای شوم یا ناگوار بسیاری تعمیم یا نسبت داد. از مکر و شرارت و گناه شیاطین و طاغوت های دنیا که غالباََ راحتندو در رفاه، نسبت به مردمی که از ظلم و بیداد آنان رنج می برند و بیگناه تمام میشوند
مثلا پدری جاهل و بی اخلاق یا عصبی و فحاش با دست سبک و دیگرمشکلات ریشه دار، همسر و فرزندانش را چپ و راست با بهانه گیری های الکی آزار میدهد و شلاق و کتک میزند…!
ولی در عین حال با اهل محل و کوچه و بازار مهربان و خوش رفتار است و…!!!
آن پدر! حادثه ای سخت برایش رخ نمیدهد و حتی مدتها صحیح و سالم با هزار گناه زندگی میکند..
و در عوض، هر چه بلا و گرفتاری و بقولی بدبختی و فلاکت است بر سر تعدادی یا تمامی ثمره ضعیف و ناتوان و بد اقبال او میاد تا عمرشان ب سر رسد.
نتیجه، پدر (مثال آهنگر) ستم روا داشت و فرزند یا فرزندانش او ب مانند مسگر قربانی نشتر یا ششتر یا رفتار و عملکرد پدر شدند. و بسیاری چینند و چنانند،،، نه اینکه همگانند… الدنیاادنیه..
عجب دنیای بی دردیست دنیا
عجب دنیای تو زردیست دنیا
مراقب باش که دینت را نگیرد
که بس دنیای نامردیست دنیا
🤫😏😐😐🤐🤨
اساتید دعوا نکنید که به سرنوشت مسگر دچار نشید.
گنه کرد در این وادی ه اهنگری
همین جا زدند گردن مسگری
بنظرم مرکزحکومت شوشتربوده گزارش ازبلخ میرسداهنگر سروصدای اضافه وشغلش باعث ازارهمسایه هاست حاکم شوشترفرمان میدهدبروید گردنش را بزنید.مامورین بعلت بعدمسافت وتنبلی گردن مسگربیچاره ای را دربازازمسگران شوشتر میزنندخدمت حاکم میبرند.
درحقیقت مامورین باید سرحاکم بی کفایت را میزدن ماموران دانستن که داشتن آهنگر نیزه و شمشیر ساز به مراطب بهتر از مسگر آفتابه لگن ساز هست در ضمن صدای گوش خراش و آزار دهنده ای که مسگر تولید میکند جت جنگی نمیکنه میگی نه برو بازار مسگرهای شهر تان ببین و بشنو
من در جایی شنیدم رفتن کبوتر به شوشتر بابت این بوده که کبوتر قبلا از زوج خود که در شوشتر بسر میبرده جدا شده بوده
دیدگاه ترکیبی ازدوکلمه دید وگاه است بدین معنا که اگرتونستی گاهی دیدبزن ومعنای ان مذموم است پس نظردادن منتفی است
مجبوری ادای آدمای باسوادو دربیاری؟؟؟!!!
واژه (گاه) بسته به موقعیت جاگیری در واژه و یا جمله معانی متفاوتی داره،یکی از اونها به معنی (مکان)(جا) و یا موقعیت هستش،دیدگاه به معنی موقعیت ناظر یا بهتر بگم زاویه دید شنونده یا خواننده هستش.
تأسف برای نادان های دانانما
خوب پس الان فرق شما با این آقا چی هست؟ایشون نظر خودشون رو گفتن.اگه درست باشه که خیلی هم عالی اگه هم نادرست باشه میشه در موردش محترمانه بحث کرد.ممنون
👏🏽👏🏽👏🏽👌🏽👌🏽
این ضرب المثل بعنوان تضاد آهنگر و مسگر و بلخ و شوشتر را مقابل یکدیگر قرار داده. چه در بلخ و شوشتر دو تضاد نهفته است. یکی در شمال و شرق و دیگری در جنوب و غرب ایران کهن
معنی این ضرب المثل چیه؟
سلام
یعنی یکی دیگه کار خلافی انجام داده اما شخص دیگری مجازات کار اورا پس می دهد.
من شاهد عینی یه اختلاص بودم که توسط هیئت مدیره شرکت بزرگی بنام….. اتفاق افتاد موضوع که وایرال شد دو سه تا ازکارمندان جزء یکی از واحدهای انتهایی سازمانی رو اخراج کردن و بعد از یکسال و خورده ای اون کارمندای بیچاره هرچند تبرئه شدن ولی دیگه سرکارشون برنگشتن چون آبروشون رفته بود.
اختلاص کرد در شهر مهتری
به ناحق زدند گردن رفتگری
عزیزم یعنی ما ایرانی خیلی بافرهنگیم ونمیذاریم مشکلات جامعه زمین بمونه یه جوری حل وفصلش میکنی.
والــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا