مطلب پیشنهادی :
ad
+
ادبیاتفرهنگ و هنر

جواب تمرینات درس دوم نگارش هفتم صفحه ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۵ و ۳۶

گام به گام درس دوم نگارش هفتم با جواب کامل ؛ پاسخ تمرین های صفحه 13 ، 32 ، 34 ، 35 و 36 نگارش هفتم درس 2 دوم

جواب تمرینات صفحه ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۵ و ۳۶ درس دوم نگارش هفتم ؛ برای آشنایی با پاسخ و جواب فعالیت های نگارشی و انشا صفحه 31 و 32 ، درست نویسی صفحه 34 و حکایت نگاری و باز نویسی صفحه 35 و 36 درس 2 دوم بخش های نوشته کتاب نگارش هفتم متوسطه اول ، در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.

همچنین بخوانید: جواب صفحه ۱۹ ، ۲۰ ، ۲۲ و ۲۳ درس اول نگارش هفتم

پاسخ تمرین های صفحه ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۵ و ۳۶ درس دوم نگارش هفتم
پاسخ تمرین های صفحه ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۵ و ۳۶ درس دوم نگارش هفتم

جواب فعالیت های نگارشی صفحه ۳۱ درس دوم نگارش هفتم

نوشته زیر را بخوانید و ویژگی های هر بخش را مشخص کنید.

بخش موضوع : نقشه هایم برای آینده

بخش آغازین (مقدمه) : من برای آینده، نقشه های زیادی داشتم که دلم میخواست آنها را مو به مو اجرا کنم.

بخش میانی (بدنه) : دلم می خواست در آینده، متخصص بدن انسان شوم؛ اما برادرم به من گفت: «چون تو خوش خط هستی، پس نمی توانی دکتر شوی. تازه، خیلی از دکترها دکتری را ول کرده اند و رفته اند سراغ ساختمان سازی!»

بعد، ما تصمیم گرفتیم که مهندس بشویم تا ساختمانهای محکم تری بسازیم و پولدار شویم؛ ولی دیدم برادر بزرگم که خودش چند سال است مهندس شده، هنوز پولدار نشده است.

من خلبان شدن را هم خیلی دوست داشتم. هنگامی که برادران «رایت» موفّق شدند، پرواز کنند، من در پوست خود نمی گنجیدم؛ اما الآن هر وقت اخبار را گوش میدهم، یک هواپیما سقوط می کند و همیشه هم مقصر اصلی، خلبان است.

ما چون به فوتبال هم علاقه مند هستیم و دوست داریم یک روز به «برنامۀ نود» برویم و بین صفر تا یک میلیون، چند تا عدد انتخاب کنیم، تصمیم گرفتیم داور شویم، زیرا داورها با سوت همه کار میکنند؛ اما چند وقت پیش، شنیدم که تماشاچیان در ورزشگاه به داور، بد و بیراه گفتند و داور هم قرمز شد.

بعد، مصمم شدیم که نویسنده بشویم؛ ولی در یک جایی خواندم اگر شکار لک لک شغل شد، نویسندگی هم شغل می شود.

ما دیگر خسته شده بودیم و نمی دانستیم، برای آیندۀ خود چه نقشه هایی بکشیم. دوباره رفتیم سراغ برادرمان و با او مشورت کردیم. او گفت: نمی دانم؛ اما سعی کن کاری را انتخاب کنی که همیشه تک باشی و معروف شوی.

بخش پایانی (نتیجه گیری) : آن وقت بود که ما تصمیم گرفتیم از میان این همه شغل، دست به انتخاب بزنیم و «رئیس جمهور» شویم.

جواب انشا آزاد صفحه 32 درس دوم نگارش هفتم

موضوعی را انتخاب کنید و درباره آن متنی بنویسید. سعی کنید هر بخش (موضوع، آغاز، میانه و پایان) نوشته شما، ویژگی های لازم را داشته باشد.

بخش موضوع : مادر

بخش آغازین (مقدمه) : کلمه “مادر” فقط یک کلمه نیست، مادر که می گویی می توانی مزه عشق و مهربانی را روی زبانت احساس کنی، انگار خداوند دنیایی از دلسوزی و زیبایی و فداکاری را در یک کلمه خلاصه کرده و آن مادر است!

بخش میانی (بدنه) : مادر یگانه همراه پس از خداوند است که از قبل از تولد با من بوده و همه عمرش یک لحظه از مراقبت و دل نگرانی من دست نکشیده است. در شادی ها با خنده من خندیده و در غم ها و لحظات سخت با من گریه کرده و دلداری ام داده است.

مانند یک دوست در تنهایی ها دستم را گرفته، مانند یک معلم هر آنچه می دانسته به من یاد داده، مانند یک مراقب اشتباهاتم را تذکر داده و برای این که به آرزوهایم برسم از آرزوهای خودش گذشته است.

مادرم فرشته ای است که خداوند بال هایش را گرفته و او را به شکل انسان به زمین فرستاده تا من هیچ وقت احساس تنهایی نکنم. فرشته ای که هروقت اشک روی صورتم جاری شد آن ها را پاک کرد و وقتی بیمار شدم پروانه وار کنارم چرخید و از من پرستاری کرد.

مادر عزیزم! اگرچه بهشت خدا زیر پای تو است اما من همه دنیایم را زیر پاهایت می گذارم و فرشی از محبت و قدردانی برایت پهن می کنم تا از روی آن عبور کنی و با دستانم تاج گلی با عطر وفا برایت می سازم و روی سرت می گذارم چون تو ملکه زندگی من هستی که هر چه دارم از وجود توست.

بخش پایانی (نتیجه گیری) : زحماتی که تو برایم کشیده ای بی نهایت است و من هرگز نمی توانم تا پایان عمرم حتی گوشه ای از آن ها را برایت جبران کنم اما همیشه تلاشم را خواهم کرد که فرزند خوبی برایت باشم و با موفقیت هایم شادی در دلت و لبخند روی لب هایت بنشانم.

جواب تمرینات درست نویسی صفحه ۳۴ درس دوم نگارش هفتم

جمله های زیر را ویرایش کنید:

مربی، دستیارش را صدا زد از آن خواست بچه ها را برای تمرین آماده کند.

پاسخ: مربی، دستیارش را صدا زد و از او خواست بچه ها را برای تمرین آماده کند.

این دوچرخه را دوست دارم؛ زیرا او دوچرخه دوران کودکی من است.

پاسخ: این دوچرخه را دوست دارم؛ زیرا آن دوچرخه دوران کودکی من است.

جواب حکایت نگاری و باز نویسی صفحه 35 و 36 درس دوم نگارش هفتم

نخست، اصل حکایت و سپس شکل بازنویسی شده آن را بخوانید و با هم مقایسه کنید. (صفحه 35)

اکنون براساس نمونه پیشین، حکایت زیر را به نثر ساده امروزی بازنویسی کنید.

حکایت: روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران، به هوای گشت و تماشای صحرا و دشت بیرون رفتیم. چون در جایی خرم جای گرفتیم و سفره انداختیم. سگی از دو دید و خود را نزدیک ما رسانید. یکی از دوستان پاره سنگی برداشت و آنچنان که نان پیش سگ اندازند پیش وی انداخت. سگ، سنگ را بوی کرد و بی توقف بازگشت. سگ را صدا کردند اما التفات نکرد. یکی از آنان گفت : می دانید که این سگ چه گفت؟ گفت: این بدبختان از بدبختی و گرسنگی سنگ می خورند، از خوان و سفره ایشان چه توقع می توان داشت.

بازنویسی و گسترش حکایت صفحه ۳۶ درس دوم نگارش هفتم

بازنویسی حکایت روزی در فصل بهاران با جمعی از دوستداران :

روزی در فصل بهار با عده ایی از دوستان تصمیم گرفتیم که برای گشت و گذار و هوا خوری و تماشای سبزه زار و صحرا و جنگل به بیرون از خانه برویم. در یک جای سرسبز و خوش آب و هوا ماندیم و زیرانداز و سفره ی غذای خود را پهن کردیم و نشستیم. سگی از دور ما را دید و به سمت ما آمد تا که شاید به او غذایی بدهیم و او را از گرسنگی نجات بدهیم. یکی از دوستان که در جمع ما نشسته بود تکه سنگی را از زمین برداشت و مانند نانی که جلوی سگ می اندازند، به طرف سگ انداخت، سگ جلو آمد و سنگ را بو کرد و زمانی که متوجه شد غذا نیست و سنگ است خیلی سریع راه آمده را بازگشت.

دوستانم دوباره و دوباره سگ را صدا زدند اما سگ توجه ایی نکرد و به راه خود ادامه داد. یکی دیگر از دوستان که این ماجرا را دیده بود گفت: آیا متوجه ی برخورد سگ شده اید و دانستید که سگ به ما چه چیزی را گفت؟ همگی گفتند:ن ه متوجه نشدیم! آن مرد گفت: آن سگ با خود گفت این ها آدم ها بدبختی هستند که از خسیسی و گرسنگی به جای غذا، سنگ می خورند و از سفره و غذای آن ها هیچ توقعی نمی توان داشت.

همچنین بخوانید: جواب درس پنجم نگارش هفتم

توجه: شما دانش آموزان عزیز اگر می خواهید براحتی به تمام جواب های کتاب نگارش هفتم دسترسی داشته باشید، تنها کافیه جواب درس مورد نظرتان را به همراه عبارت « ماگرتا » در گوگل جست و جو کنید.

در این مقاله جواب تمرینات فعالیت های ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۴ ، ۳۵ و ۳۶ درس ۲ دوم بخش های نوشته کتاب نگارش هفتم را به صورت کامل بررسی کردیم، شما دانش آموزان عزیز می توانید از قسمت دیدگاه، نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

‫126 دیدگاه ها

  1. عععععععععععععاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

  2. خیلی خوب بود 😊😊
    خیلی بهم کمک کرد😍😍😍
    فقط متنش یکم طولانی بود
    وگرنه اط همه نظر عااالی بوود😉😉😘😘

  3. خیلی خیلی خوب بود😉
    بهم کمک ‌کرد ممنونم از سایت😊😊😍😍😘😘
    فقط اون متنش یکم طولانی بود
    وگرنه از همه نظر عالی بوووود😉😉😘😘😘

    1. ببخشید چرا واسه ی من نمیزاره صفحه ی 35 من مقدمه و همه چیز های دیگر این فقط داستانش رو آورده واقعا مسخره بود

      1. مگه شما نباید تو دفتر بنویسن
        ما معلمان می گه همه تو دفتر کادر و فقط اوردن برای که بدونین

      1. به نظر من این موضوع را به من گفت که این کار را انجام دهید. در این مورد نظر را به من گفت که این کار به صورت خودکار و در نتیجه آن را به شما بدهم و از شما تشکر کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 + دوازده =