انشا در مورد ثبت احوال ✔️ با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری
انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد ثبت احوال با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا
انشا در مورد ثبت احوال: هر بار که کودکی در فامیل متولد می شد، همه می گفتند رفتند ثبت احوال براش شناسنامه بگیرند. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.
انشا پیشنهادی : انشا در مورد ضرب المثل یک دست صدا ندارد
انشا در مورد ثبت احوال
مقدمه: نام پدر، مادر، اجداد، بزرگان ما در یک فایلی در ثبت احوال ثبت می گردد و هر کس که مراجعه کند می تواند نام پدر بزرگ، مادر بزرگ و حتی اجداد قبلی را در آن پیدا کند. اسم خود را در صورت مایل تعویض کند و کارت ملی بگیرد.
بدنه: اگر ثبت احوال نباشد، هیچ کس نمی تواند به اطلاعات خود دسترسی پیدا کند، شناسنامه و کارت ملی بگیرد و از اطلاعات خود مطلع گردد. تمامی اطلاعات کشور، نام پدر، مادر، اجداد و شهر و تاریخ تولد هر فرد در آنجا قید شده و هویتش مشخص است.
ثبت احوال و اسناد دو اداره ای هستند که یکی شرح حال انسان ها و هویتشان را ثبت می کند و دیگری اسناد، قول نامه ها، مدارک را ثبت کرده وبرای حفظ آنها تلاش می کند. اولین بار یک شناسنامه در سال 1297 و در سوم دیماه برای یک دختر ایرانی به نام فاطمه صادر شد و از آن تاریخ به بعد برای تمامی کسانی که متولد می شدند شناسنامه صادر می شد که گاهی پس از دوسال رخ می داد.
قبل از این تاریخ تمامی تولدهای کودکان در خانواده ها در پشت قرآن به دست خود مردم ثبت می شد. مردمی که دوست داشتند روز تولد و نام فرزندشان ماندگار شود از این روش استفاده می کردند و هنوز هم دست نوشته ها باقی است.
اداره سجل یا شناسنامه در قدیم به صورت سیار هم به روستا ها مراجعه می کرد و گاهی چند شناسنامه صادر می کرد و می رفت و شاید دوسال بعد اگر کودکی متولد شد شناسنامه داشته باشد.
نتیجه گیری: ثبت احوال شرح حال همه مردم را در خود جای داده است بهتر است در نگه داری شناسنامه و کارت ملی خود کوشا باشیم و جز در موارد ضروری به این اداره مراجعه نکنیم.
انشا درباره ثبت احوال
مقدمه: یک برادر داشتم که دو تا اسم داشت و یکی داوود بود و دیگری ایوب، هر بار که از مادر می پرسیدم این پسر چرا دوتا نام دارد حرفی نمی زد تا این که من خیلی اصرار کردم و گفت یک فرزند پس داشتم که نامش ایوب بود و بر اثر سرخک مرد و وقتی مرد شناسنامه اش را برای ایوب برداشتیم و اما او را ایوب صدا می کردیم.
بدنه: در گذشته که هیچ قانونی برای ثبت و نگه داری اسم و رسم و نام مردم وجود نداشت، مردم خودشان نام خود را یادداشت می کردند. نام فرزند مرده را بر دیگری می گذاشتند و برای این که پسر دیر تر به سربازی برود شناسنامه اش را کوچک می گرفتند و شناسنامه دختر را بزرگتر که زودتر به سن عقد برسد و گاهی این کار توسط کدخدا انجام می شد و مردم به کدخدای محل مراجعه می کردند و باید کلی رشوه و پول می دادند و شناسنامه می گرفتند، اما امروزه تا گواهی پزشک و بیمارستان نباشد هیچ شناسنامه ای صادر نمی گردد. ثبت احول به صورت کامل دیجیتالی شده و کسی نمی تواند به آن دست پیدا کند.
اما همه این گفته ها را نوشتیم و خواندیم ای کاش کمی هم به کسی که حال و روز همه را می داند و می بیند بپردازیم، خدایی که نه جایی ثبت می کند و نه می نویسد، او که همه چیز را برای ما رقم می زند می داند که در چه حالی و در کجا هستیم، پس بهتر است برای بهترشدن حال خود برای همیشه به او مراجعه کنیم.
ثبت احوال داری وظایفی در مقابل مردم است، تعویض شناسنامه، کارت ملی، تعویض اسم، تعویض نام خانواگی، حفظ و نگه داری اسرار و مشکلات مردم، ثبت طلاق در شناسنامه و یا درج تاریخ ازدواج و تولد کودکان هم از وظایف این اداره است.
گاهی کسانی که مدت ها از هم دور هستند ممکن است با کمک ثبت احوال هم دیگر را پیدا کرده وبه جمع خانواده خویش برسند. امروزه تمامی اطلاعات مردم در این اداره به روز بوده و به تمامی شبکه های داخلی کشور مانند بیمه، درمان، مدارس، دانشگاه ها متصل بوده و هیچ کس نمی تواند از حدود خویش تخطی نماید و یا اقدامی خودسرانه انجام دهد. تمامی شماره های ملی و سریال شناسنامه منحصر به فرد بوده و تکراری نخواهد بود.
نتیجه گیری: ثبت احوال می تواند تمامی اطلاعات ضروری مردم را حفظ نموده و از بروز مشکلات برای مردم پیش گیری کند. بهتر است مراقب مدارک خود باشید چون ممکن است که گرفتن مجدد یک شناسنامه طبق قانون مدت ها طول بکشد.
انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد ذهن خوانی
و
انشا در مورد کم گوی و گزیده گوی چون در
و
انشا در مورد ذهن خلاق
☑️ به پایان انشا درباره ثبت احوال رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.