انشا در مورد جدال مرگ و زندگی ✳️ با مقدمه و نتیجه
متن های انشا درباره موضوع «جدال مرگ و زندگی» با مقدمه و نتیجه گیری
انشا در مورد جدال مرگ و زندگی؛ گاهی یک نفس تا مرگ فاصله داریم و زمانی هم انگار تا صد سال زندهایم. برای مشاهده متن هایی در این رابطه در ادامه با بخش انشا ماگرتا همراه ما باشید.
مطلب پیشنهادی: انشا در مورد هدف زندگی
انشا درباره تقابل مرگ و زندگی با مقدمه و نتیجه
مقدمه: زندگی یک فرصت زیبای زیستن است که برای هرکس یک بار رخ می دهد و اگر قدر ندانیم تمام می شود و به آخر می رسد، گاهی در همین روزهای زندگی شاهد رویدادهایی هستیم که نمی دانیم چگونه و از طرف چه کسی به خیر گذشت و این همان نیروی برتر یا خداست که دستمان را می گیرد و کمکمان می کند.
بدنه: زندگی شاید فرصتی کوتاه اندازه سرکشیدن یک لیوان آب است و یا یک قدمی کوتاه در یک جاده بی بازگشت که هیچ گاه به عقب باز نمی گردد، یا پروازی کوتاه با بال خیال که خیلی سریع به مقصد می رسد. زندگی شاید نفسی آرمیدن در سایه درخت بیدی است که عاشقانه قصه دلدادگی دارد و بی پروا نغمه باد سر می دهد. زندگی چتری ست که خدا روی سرم گشوده تا همواره مورد لطف و رحمتش قرار گیرم.
همین زندگی روزهای سخت و دردهای بی درمان فراوان دارد، جدال روزهای سخت و نفس گیر که فقط خدا می داند و می تواند کمک کند، بیماری، هجران، مرگ، تصادف، ورشکستگی، همه از مواردی است که ما را سخت می آزارد و مجبوریم که مبارزه کنیم و خم به ابرو هم نیاوریم. روزهایی که عزیزان خود را از دست می دهیم و چاره جز صبر نیست. روزهایی که ترس از آینده داریم و خدا فقط می تواند کمک کند و از دست هیچ کس کاری ساخته نیست. اینجا نامش جدال مرگ وزندگی است.
کمی صبر و توکل و رضایت به خواست خداوند بزرگ درد ما را کم کرده و می توانیم روزهای سخت را سپری کنیم. زندگی قدم زدن زیر باران و نم نم بو کردن بوی خوش خاک است و رفتن به سوی بهار که همه چیز در ان تازه و خوب و خوش است. زندگی ایستادن زیر بارش کم کم برف و ساختن یک ادم برفی است. اما همین زندگی روزی سیل و طوفان و تگرگ دارد که باید خوب و دقیق مدار و مبارزه کنیم .
نتیجه گیری: زندگی را قدر بدانیم و شاکر باشیم و در سختی ها خود را نبازیم و توکل را در هر حال فراموش نکنیم که خدای ما سالهاست که خدایی می کند و این بندگان هستند که ناتوان و کم طاقت شده اند.
انشاء در مورد جدال مرگ و زندگی با توضیح کامل
مقدمه: زندگی شاید پرواز گنجشکی در حوالی پنجره، ندای مادرم در ان سوی حیاط، صدای بلند نماز پدرم و یا قطره قطره ریختن آب در داخل حوض حیاطمان، زندگی همان برگ سبز درخت است که می رقصد و من نگاه می کنم. زندگی همان بافتن زلف دختری است که روی زانوی پدر می نشیند.
بدنه: گاهی همین روزهای خوش و ناب در زندگی به جدال روزهای سخت می رود و حوادثی تلخ روی می دهد، پروانه ای می سوزد و گنجشکی بالش می شکند، داغی بر دل می رود و عزیزی از دست، مادری بیمار می شود و پدری دردمند، حوادثی تلخ که فقط خدا می تواند درد گشا و درمانگر باشد، حرف از جدال مرگ و زندگی است، انسان هر چه قدر هم که توانمند باشد، یارای انجام بعضی امور را ندارد و از دستش خارج است. در این موارد باید دست به دامان خداوند بزند و یاری بطلبد.
خدایی که روزهای خوب و خوش را رقم زد می تواند روزهای درد را هم درمان کند. خدای را بخوان و در روزهای سخت در کنار خودت ببینش. جدال مرگ وزندگی برای من و تو سخت است و خدای بی همتا هرچه اراده کند، انجام می دهد. هرگاه که مرگ را در مقابل چشمانت دیدی با صدای بلند بخوانش، اگر او بخواهد هر آینه روزهای درد و سختی می گذرند و تمام می شوند. زندگی همان آینه زیبایی است که گاهی می شکند و زمانی هم صاف و براق است. گاهی نقشش زیباست و گاهی غبار گرفته.
کاش در روزهایی که خوبی و خوشی در زندگی موج می زند خدا را شکر گوییم و موجب آزار و اذیت دیگران نگردیم تا در روزهای مرگ و درد شرمنده نشویم. کاش در روزهایی که همه چیز بر وفق مراد است دلی نشکنیم و خدا را از یاد نبریم . جدال روزهای سخت از ما موجودی سخت می سازد و می توانیم مقاومت و ایستادگی بیاموزیم و در مسیر زندگی از راه و هدف خود غافل نشویم.
نتیجه گیری: زندگی یک روز کوتاه است که ممکن است حوادثی تلخ و دردناک هم داشته باشد، پس بهتر است که همیشه قدرش را بدانیم و برای ثانیه هایش شکر کنیم.
همچنین بخوانید:
انشا در مورد مقایسه پیری و جوانی
و
انشا در مورد پاکیزگی و نظافت
☑️ در این نوشته انشا در مورد جدال مرگ و زندگی را مرور کردیم، اگر شما نیز دیدگاهی درباره این موضوع دارید حتما آن را از بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.