انشا در مورد کوهستان برفی پایه پنجم با مقدمه و نتیجه گیری
انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد کوهستان برفی با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا
انشا در مورد کوهستان برفی: چه قدر دانه های برف زیر نور خورشید جذاب شده اند و هفت رنگ دیده می شوند، برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.
انشا پیشنهادی : انشا در مورد مکالمه در و پنجره مدرسه
انشا در مورد کوهستان برفی
مقدمه : مناظر طبیعی در کوهستان بسیار زیبا و چشم نواز است. دانه های سیمین برف که پس از دیدن نور خورشید کم کم آب شده و در سرمای شب شکل جدیدی به خود گرفته اند، سفت و کمی آب دار هستند و پر از نقش و نگار
بدنه: قدم های حیواناتی که روی برف ها قدم زده اند را خوب نگاه کن و ببین که چه طور در دامنه کوه می روند و می آیند. تپه های یخی که با تابش نور زرافشان خورشید چند برابر زیبا شده اند و چشم هر بیننده ای را نوازش می کنند. انگار قله های کوتاه و بلند، نمایشان هزار برابر شده و نقش و نگار جذاب آفریننده این همه زیبایی را بیشتر جلوه گر می سازند.
دانه های برفی که مانند نقره می درخشند و تمام کوه را با عظمتش در زیر لایه های خود پنهان کرده اند. قسمتی که تابش خورشید بیشتر بوده، سنگ کوه دیده می شود، مانند یک تابلو شده که با چند رنگ نقاشی شده و پس زمینه اش کوه است و نمای سنگی، دانه های برف که توسط رهگذران کنار زده شده و راه باز شده هم چشم نواز است.
مسیری باریک که به سختی می توان راه رفت. گاه صدای گرگی و زوزه ی حیوانی از دور پژواک نه چندان زیبایی دارد، صدای کوه گاهی جذاب و زمانی ترسناک است، قله های سربه فلک کشیده که نور خورشید بر ستیغش بزم مهربانی و گرما به راه انداخته است.
وقتی کسی نرم نرم از پایین و دامنه قله شروع به حرکت می کند، می داند که چه شرایطی در پیش رو دارد، آهسته آهسته کار سخت تر می شود و حجم برف ها بیشتر می شود، می توانی بر فراز قله ای بایستی و عظمت خدا را نگاه کنی و بدانی که بندگی و عبادت ناچیز در مقابل این همه نعمت و ابهت پشیزی بیش نیست.
نتیجه گیری: کوهستان برفی در زیبایی بی نظیر است و یک منظره جالب زمستانی است که چشم هر کوهنورد و رهگذری را می نوازد، خدایا تو را سپاس که این همه زیبایی را در یک تابلوی دست ساز به نام کوهستان برفی تعبیه کرده ای.
انشا در مورد کوه های پر از برف
مقدمه : قرار است همراه یک گروه کوچک دوستان صعودی به یک قله کوچک داشته باشیم و خدا را از نزدیک حس کنیم. چه قدر مناظر زیبا پیش رو خواهیم داشت و در اولین جایی که بتوانیم چادر شب را بر پا می کنیم.
بدنه : یک چوب دستی محکم به دست دارم و امکاناتم کامل است و با خود حمل می کنم. چه قدر برف ها زیبا و دوست داشتنی روی هم انبار شده اند. چه قدر مسیر سخت و پر پیچ و خمی در انتظار من است. کم کم با دوستان از دامنه شروع می کنیم و کم کم بالا می رویم، هرچه بالا تر می رویم، کار سخت تر می شود و حرکت کند تر، دانه های بلورین برف زیر پوتینم صدا می دهند و مثل یک تکه سنگ سفت و سخت شده اند.
نور خورشید محکمشان کرده و مثل سنگ در حال غلت خوردن هستند و کم کم به تکه های بزرگ تر تبدیل می شوند. مسیر را نگاه می کنم و با دوستانم آرام آرام بالا می روم. شب را در اولین ایستگاه می خوابیم و با نوازش مرموز و سرد خورشید چشممان را باز می کنیم و در دل کوه یک چای دبش دم کرده و مهمان سرمای کوهستان می شویم و یک روز را با چای خاص شروع می کنیم.
کوهستان را که خوب نگاه می کنم، گاهی می ترسم و زمانی غرق شعف می شوم و خدا را با همه وجودم حس می کنم. کوهستان برفی و بی برف در هر صورت زیبا و جذاب و پر از مناظر جدید است. سبزه هایی که از دل سنگ رسته اند و رودهای پرآبی که از دل کوه می آیند و در بین راه همراه دوستان جدید و قدیمی به آغوش دریا ملحق می شوند.
آن روز در مسیر کوهستان بالا رفتیم و دیدیم که چگونه خورشید در کنار کوه ایستاده و تماشاگر آب شدن دانه های ناز برف است و خودش هم همه دانه های برف را تا دامن رود بدرقه می کند.
نتیجه گیری: کوهستان برفی در ماه های سرد سال بسیار زیبا و دوست داشتنی است. دانه های بی رنگ و ریای برف را خوب نگاه می کنم و می بینم که هر موجودی غیر از انسان پاک و بی ریا و کلک است. اما انسان همواره در فکر فریب دیگران بوده و هست. بیایید چون دانه های برف بی ادعا و دور از آلودگی باشیم.
انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد عدالت
و
انشا طنز از زبان نخ و سوزن
و
انشا در مورد تجربه
☑️ به پایان انشا درباره کوهستان برفی رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.