انشا در مورد چشمه ⚡️+ با مقدمه و نتیجه گیری

انشا در مورد چشمه : وقتی در یک مسیر کوهستانی حرکت می کنی جاهایی را می بینی که سرسبزترهستند و انگار بوی زندگی می آید و بوی خاک نم دار، وقتی از این مسیر کمی بالاتر می روی صدایی و نغمه خوشی را می شنوی. این صدای خوش چوشش چشمه است. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد چهار فصل

انشا در مورد چشمه

مقدمه : در قدیم که سیستم آبرسانی به صورت مدرن و امروزی نبود، اغلب مردم به ویژه در مناطق کوهستانی از آب چشمه استفاده می کردند. آب چشمه آب زلال برف وباران است که در هنگام فصل گرم سال آب شده و سرازیر می گردد.

آب چشمه آبی زلال و پاک است که طعم خوب و خوشی می دهد. هرجا که آب باشد ، زندگی در جریان است و آباد. چشمه نعمت بی دریغ خداوند است که بر انسانها جاری می گردد، هرچند ما انسانها شکرگزاری بلد نیستیم.

بدنه: چه صدای خوب و روح نوازی، چه آرام و بی آلایش و با عشق جاری می شود، نه منتظر کسی می ماند و نه از کسی نعمتش را دریغ می کند. انگار همه آفریده های خدا می دانند که باید در خدمت انسان باشند.

در حوالی چشمه که باشی میبینی که پرنده ها و موجودات دیگر بی ترس و نگرانی آب می خورند و می روند، چه بسا اگر ترسی هم باشد، ترس حضور از انسان است.

چه قدر با ابهت و پر از آرامش است. آبی زلال و پر از طعم مهربانی،  آرام وسنگین است و دغدغه هم ندارد، گاهی سنگی و حرکتی ، آرامشش را بر هم می زند. در حوالی چشمه که باشید آرامش و حضور خداوند را حس می کنید. گاهی آب مسیری طولانی را از قله طی کرده و به اصل چشمه ملحق می گردد.

چه مسیری که از دل کوه و کنار زدن سنگ های مسیر و گذراندن مشکلات فراوان اتفاق می افتد. آبی که از دل کوه سرازیر می شود، صاف و ناب است، یعنی انسان هر چه قدر سختی و ناملایمات زیادی داشته باشد، درونی زلال و عاری از گناه خواهد داشت.  چشمه را بسیار دوست می دارم، آرام و ساکت و زلال مثل بعضی از انسان ها

نتیجه گیری : چشمه یک نعمت است و یک مرحمت خدای، چه قدر بی آلایش است و بی خطر ، ناب و صاف و پر از حرف، گاهی خدا را در کنارش می بینم که نشسته و آب را به نشانه  تکان می دهد.

ای کاش برسد روزی که همه جای جهان چشمه بارش مهربانی و انسانیت باشد. به آبش خوب نگاه کن، بی آلایش و فراوان برای همه. مثل چشمه زلال و ناب و پربرکت باش تا هر سال کوله بارت پر از مهر و عشق و دوستی گردد.

انشاء در مورد چشمه از زبان خودش

مقدمه : گاهی صاف و گاهی گل آلود، زمانی آبش کم و گاهی هم زیاد، بهار که می شود اوج رویش و پر شدن است. از هر طرف آب سرازیر می شود، همه در جایی و ماوایی به هم می رسند، چه قدر دوست دارم پر آب شدنش را و فورانش را دوست می دارم، سکوت و گاهی به هم ریختن آرامشش با سنگی و حرکتی از کودکان. چشمه بهترین و زلالترین نعمت خداست که همیشه مهمان مردم کوهستان است.

بدنه: اگر در فصل بهار به حوالی کوه و کمر رفته باشید، خواهید دید که چه قدر  نرم نرم آب از بالای کوه سرازیر می شود و به جای اصلیش می پیوندد. گاهی هزار بار هم بالا بروی و آب را به سر و صورتت بزنی سیر نمی شوی، هربار که از دل کوه بالا می روی ، به پاکی و عظمت خدا پی می بری، روزی که چشمه و آب نباشد کوه و باغ و بوستان هم اعتباری ندارد.

چشمه را که خوب نگاه می کنی قند در دلت آب می شود، آبی زلال و آرامشی عجیب. آرام و بی صدا دست درداخل چشمه می زنیم و آرام آرام دست خود را می شوییم  و خنک می شویم. کم کم با چشمه سخن می گویم. از بالا دست که می آمدی چه خبربود، آیا دنیای بالای قله و پایین دست یکی است، بالای قله چه دنیایی بود و ما که این پایین هستیم چه کنیم؟

رودها آرام آرام به چشمه می رسند و جشن همنوایی برگزار می کنند. چه قدر مهربانی ای چشمه ناب و بی ادعا.چه قدر خوب و آرامی ….انگار بالادست و پایین دست چشمه یکی است و کسی آب را آلوده نمی کند. خدا ی بزرگ تو را برای خلق این همه لطف و ابادی و پاکی شکر. تو را می ستایم ای چشمه زلال بی انتها.

نتیجه گیری: هیچ آفریده ای از نعمت های خداوند دارای جایگاهی ویژه و اعظم است و اگر در طبیعت نباشد، ممکن است روند و چرخه طبیعت بر هم بخورد. چشمه در مناطقی که آب لوله کشی و در دسترس نباشد، بهترین منبع تامین آب است. چه خوب است که از آن به خوبی محافظت کنیم تا آلوده نگردد و مردم بتوانند به خوبی مصرف کنند.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد لالایی مادر
و
انشا در مورد ترس

✅ به پایان انشا درباره چشمه رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.