ادبیاتفرهنگ و هنر

انشا در مورد خدا را اینگونه شناختم ❤️ با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری

انشاء دانش آموزی و ساده روان در مورد خدا را این گونه شناختم با مقدمه و نتیجه گیری و توصیفات زیبا

انشا در مورد خدا را اینگونه شناختم: هر جا که دلم گرفت و لرزید با زبان بی زبانی خودش را نشان داد و من هم آرام شدم. برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه باشید.

انشا پیشنهادی : انشا در مورد تفاوت های زندگی شهری و روستایی

انشا در مورد خدا را اینگونه شناختم

انشا در مورد خدا را اینگونه شناختم

مقدمه: خدا را در نگاه معصوم کودکی دیدم که می گفت خدا کی میاد زمین تا با هم بازی کنیم، خدا را در خنده های او دیدم که چه قدر به هر حرکتی و نوایی می خندد.

بدنه: خدای من خدای ثانیه های بی تکرار است که همه جا و هر لحظه در کنار من است‌. من خدا را در ترتیب دانه های انار و آفتابگردان، عظمت دریا در وقت طوفان، ابهت پرواز عقاب در بالاترین جای آسمان دیدم، من خدا را در صدای بی ادعای قناری شناختم، او را در حوالی آفتاب زمانی که از افق رخ می نماید شناختم.

من خدا را در پیدایش دو هزار میلیارد کهکشان و ستاره شناختم. من خدا را در میان شکوفه های گیلاس، بهار نارنج، گلابی و یاس دیدم. من خدا را در میان گندم زار پر از خوشه های طلایی شناختم، من خدا را در ثانیه های غروب خورشید، در طلوع زیبای این عروس زیبا و در میان شکوفه های ناب گل خورشید، من خدا را در میان شکوفه های پر از حس شکوفه های سیب شناختم، من خدا را در

میان ابرهای صورتی و انبوه گل‌های یاس و بنفشه شناختم. من خدا را در امتداد جاده های پر از عشق شناختم، در سوسوی کاغذی صنوبرها، در کنار قد برافراشته افرا، در کنار نخل زیبای سبز و پر میوه شناختم. من خدا را در میان رقص برگ‌ها و نوای سبز درختان شناختم‌‌.

من خدا را در شکوفه های پر از حس اردیبهشت ماه دیدم و شناختم که خدای من در اوج مهربانی با من است و هوای مرا دارد، من خدا را در میان ستارگان، سیارگان دیدم و شناختم. من خدا را در حوالی باران و نم بهار شناختم، همویی که از رگ گردن هم به من نزدیک تر است. من خدا را در کنار ساحل و جنگل همانجا که خورشید به افق می پیوندد دیدم.

نتیجه گیری: هر جا که بخواهیم می توانیم خدا را بشناسیم، خدا در همه جا در قلب من و در نگاه تو، هر جا گه فکر کنید هست و می توانیم بیابیمش، خدا را در نگاه مادر و پدر و هر جا گه عشق وجود دارد می توان یافت.

انشا درباره خدا را اینگونه شناختم که

مقدمه: هر جه که اراده کنید می توانید خدا را بشناسید اگر دلتان به مهرش گره خورده باشد. خدا در حوالی من و تو در نزدیکترین مکان جای دارد و می تواند شما را دریابد اگر شما خدا را بجویید.

بدنه: من خدا را در نگاه زیبای کودکان دیدم در حوالی خورشید پر مهر و در کنار همه گل های زیبا که برای من می خندند. من خدا را در عمق وجود خود شناختم که مرا درک می کند و راه را به من نشان می دهد. من خدا را با بهترین و برترین نشانه ها دریافتم که مرا نور امید و زندگی داد.

من خدا را در میان سبزترین نگاه جنگل و در حوالی خانه خورشید یافتم. من خدا را در کنار ساحل وقتی تنها قدم می زدم دیدم و خواندم که مرا همراهی می کرد. من خدا را در میان زردترین و زیباترین طلوع زمزمه کردم و دیدم که چگونه خدا مرا دستگیری می کند.

خدا را در حوالی غروب سرخ آنجایی که کشتی آرام آرام به ساحل می رسید شناختم، من خدا را در نگاه پر مهر و فروغ ستارگان و در کنار سوسوی ماه مزه مزه کردم. شناخت خدا از درون خود انسان شروع شده و هرکس می تواند خدا را در میان قلب خود پیدا کند.

خدا را در میان خنده های گل و گلنار دیدم که خدا را بی توقع صدا می کردند. خدا را در کنار حرم امام رضا و در میان صحن مقدس امام حسین دیدم که چگونه مردم خدا را بی هوا صدا می کردند، خدا را در میان خنده های مادر شهید، صدای الله اکبر پدر شهید شناختم که هر چه داشتند در راهش دادند، خدا را در میان هزاران ستاره و سیاره در کهکشان های دور دیدم که چگونه سوسو زنان خدا را صدا می کردند، من خدا را در کنار اقیانوس عمیق چشمان محبوب دیدم که آرام و بی صدا در دلم خدا را فریاد زد.

خدایا تو را کجا بیابم که نباشی، من تو را در همه جا، قلب و دل و نگاه خورشید دیدم که چگونه همه برای شناسایی محبوب تلاش می کنند.

نتیجه گیری: خدا را در هرجا که بخواهی می توانی بشناسی، حتی در دل یک کافر هم خدا موج می زند. پس فقط صدایش کن و بخواه که یاریت کند.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد آلودگی هوا
و
انشا در مورد آزادی و آزادگی
و
انشا در مورد دوستی با مردم

☑️ به پایان انشا درباره خدا را این گونه شناختم رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.

طهرانی

بنیانگذار مجله اینترنتی ماگرتا و متخصص سئو ، کارشناس تولید محتوا ، هم‌چنین ۱۰ سال تجربه سئو ، تحلیل و آنالیز سایت ها را دارم و رشته من فناوری اطلاعات (IT) است . حدود ۵ سال است که بازاریابی دیجیتال را شروع کردم. هدف من بالا بردن سرانه مطالعه کشور است و اون هدف الان ماگرتا ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − چهار =