قصه شعر چنار و کدوبن را به نثر ساده بنویسید
بازنویسی قصه شعر چنار و کدوبن به زبان ساده و بررسی پیام شعر
خلاصه شعر چنار و کدوبن به زبان ساده از نگارش فارسی پنجم ؛ برای مشاهده متن بازنویسی شده در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
مطلب پیشنهادی: جواب درس چنار و کدوبن نگارش پنجم
شعر چنار و کدوبن به زبان ساده
پیام شعر چنار و کدوبن پیام از ناصر خسرو را به نثر ساده می توانید در ادامه بخوانید.
در جنگی یک بوته کدو جدید در کنار یک درخت چنار بسیار قدیمی که از سال های دور در این جنگل زندگی می کرد شروع به روییدن کرد. پس از گذشت بیست روز بوته کدو رشد بسیار زیادی کرده بود، به طوری که کاملا دور درخت پیچیده بود و حتی می توانست آخرین برگ درخت چنار را نیز حس کند.
بوته کدو که دیده بود چقدر رشد کرده است مغرور شد و نگاهی به چنار کرد و از او پرسید : «تو چند ساله هستی؟» و سپس چنار جواب داد که : «بیشتر از دویست سال سن دارم». در همین هنگام کدو شروع به خندیدن کرد و با هم لحن مسخره آمیزش گفت من فقط در عرض بیست روز از تو بلندتر شدم تو خیلی تنبل هستی.
درخت چنار پس از شنیدن صحبت های کدو به او گفت : «ای کدو امروز روز درستی برای اثبات این که چه کسی برتر است نیست، کمی صبر داشته باش تا پاییز فرا برسد و اون موقع که باد پاییزی بر من و تو بوزد آنگاه معلوم خواهد شد که کدام یک از ما بهتر هستیم».
گذشت و گذشت تا اینکه فصل پاییز رسید و بادهای بسیار سهمگین و طوفانی شروع به وزیدن کردند. در همین زمان باد کدو را از جایش کند و با خودش برد و کدو هر چقدر که تلاش می کرد که به درخت چنار بچسبد و با باد همراه نشود نمی توانست موفق شود و در نهایت باد او را با خود برد و درخت چنار به دلیل استقامت بالا در جای خودش ماند.
همچنین بخوانید: داستان شعر کار و تلاش را به نثر ساده بنویسید
☑️ به پایان مقاله «قصه شعر چنار و کدوبن را به نثر ساده بنویسید» رسیدیم، اگر دیدگاهی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
سلام خسته نباشید میشه لطفا نتیجه گیری را هم بگید ممنونم
بسیار عااااااااااااااااااالی
خیلی خوب بود