انشا در مورد شهید بهنام محمدی ❤️ با مقدمه و بدنه و نتیجه گیری

انشا در مورد شهید بهنام محمدی:  درخشندگی خون شهید آفتاب را شرمنده می سازد، برای دریافت اطلاعات بیشتر در بخش انشا ماگرتا با ما همراه شوید.

انشا پیشنهادی : انشا درباره ذهن شلوغ

انشا در مورد شهید بهنام محمدی

مقدمه: اسلام دینی است که با شهادت و جان فشانی مردان کوچک و بزرگ بر جای مانده است. مردانی کم سن و سال که همه وجودشان دانایی، کمال و اخلاق بود. مردانی چون حسین فهمیده، بهنام محمدی و علی لندی.

بدنه: شهید بهنام محمدی متولد خرمشهر و از شهدایی است که نقش مهمی در پیشبرد اهداف رزمندگان داشته است. او که اندامی لاغر داشت و ریزه بود به راحتی در میان دشمن بعثی رفت و آمد داشته و هر بار به بهانه پیدا کردن مادرش گریه کرده و سربازان عراقی را فریب می داده است.

او در یکی از رفت و آمدهایش به میان عراقیان بود که یک سرباز عراقی چند سیلی به صورت او زده و صورتش قرمز شد، وقتی به میان رزمندگان اسلام برگشت با اشاره دست گفت که سربازان دشمن کجا هستند و کی می رسند، او هر بار با همین ترفند به میان دشمنان می رفته و کار شناسایی انجام می داده است.

او یک کودک عادی نبود که سربازی زرنگ و مردی جنگی بود و حدود دو ماه جانانه از شهر و کشور محافظت کرد، آرای خرد، دین داری، انسان دوستی و وطن پرستی به سن و سال نیست و به غیرت است. او مکتبش شهادت بود و آرامش دادخواهی مردم و مظلوم، او پیرو رزمنده خرد سال کربلا، حضرت قاسم ابن حسن است.

او که می دید ناموس وطن در خطر است با همه وجودش ایستادگی کرده و از جان شیرین خود گذشت تا وطن و دین جاودان بماند.  او مرد رشادت، ایستادکی، وطن دوستی، ایمان، مبارزه، جسارت، هوش، ذکاوت و مهم تر از شجاعت بود که هر بار به یک روش از چنگال دشمن گریخته و ضربه ای مهلک به پیکر صدامیان می زده است.

نتیجه گیری: شهادت هنر مردان خداست، شهید محمدی یکی از مردان هنرمند سپاه اسلام است که با وجود آنکه کودک بود، توانست از جان گذشتگی کرده و و جان شیرین را تقدیم کند، وظیفه ماست که راهش را ادامه دهیم. یادت گرامی سرباز جان نثار اسلام و وطن

انشا درباره شهید بهنام محمدی

مقدمه: هر بار که ایام محرم از راه می رسید، با خود می گفتم چه طور می شود که کودکان امام حسین هم در کربلا شهید می شوند، اما وقتی دیدم و شنیدم که کودکان ما هم در جنگ شهید شدند بر خود و کودکان وطنم بالیدم که چنین فرزندانی داریم.

بدنه: وقتی صدام ظالم با کمک ارتش تا دندان مسلح جهان به کشور ما حمله کرد، حدود ۴۰ کشور پشتش ایستادند و کمک کردند، اما ما که تازه انقلابمان پیروز شده بود و آمادگی نداشتیم، به یکباره در شک فرو رفتیم و با یک جنگ عظیم رو به رو بودیم.

اما نیروی ایمان و عقیده مردم ما موجب شد که با دست خالی و سلاح های نه چندان پیشرفته به جنگ و دفاع از وطن بپردازیم. اینجا بود که سربازان خردسالی چون بهنام محمدی هنر نمایی آغاز کردند، دوستان دیگر او مانند شهید حسین فهمیده به زیر تانک رفت و نارنجک به کمر بست تا راه پیشروی دشمن بسته شود و حمله شناسایی گردد، این مردم در مکتب شهید کربلا درس آموخته اند و برایشان سن و سال مهم نیست.

هرجا که وطن و دین نیازمند یاری بود، زن، مرد، کودک، پیر و جوان برخاستند و تا آخرین قطره خون ایستادند، از جان و مال و هر آنچه که داشتند مایه گذاشتند که دست دشمن به وطن دراز نگردد. شهید محمدی هر بار با بهانه های مختلف به میان دشمن می رفت و تمامی داشته ها و مکانشان را شناسایی می کرد و از آنجایی که عرب زبان بود، می توانست به راحتی متوجه گفته های سربازان دشمن شده و پس از بازگشت به خرمشهر تمامی مواضع و شرایط دشمن را برای رزمندگان باز گو می کرد.

او حدود دو ماه تمام هر بار به شناسایی می رفت و دست پر باز می گشت. شهادت در اسلام موجب رشد و بالندگی شده و چه بسیار افراد و انسان هایی هستند که شهادتشان نامشان را پر آوازه تر کرده است. اگر این مردان کوچک و بزرگ نمی رفتند ما الان آرامش نداشتیم.

صدام بارها گفته بود که مردان ایرانی با شرف، قوی، شجاع و پر از باور و ایمان هستند و این در وجود من هراس ایجاد می کند. مردانی که زبانشان بریده شد ولی حرف نزدند، مردانی که زیر شکنجه دشمن ذره ذره مردند و‌ خاک به دشمن نداند، خاک خوردند تا خاک ندهند، یاد شهید محمدی گرامی باد. او در بیست و هشت مهر سال ۵۹ و بر اثر اصابت ترکش به قلبش به شهادت رسید.

نتیجه گیری: ما مردم ایران به ویژه مسئولین کشور موظفیم که از خون این شهیدان پاسداری کنیم و دست به مال مردم و بیت المال نبریم و خدا را شاهد اعمال و رفتار خود بدانیم.

انشاء های پیشنهادی :
انشا در مورد جام جهانی
و
انشا در مورد ذهن بلند پرواز
و
انشا در مورد ستاره

☑️ به پایان انشا درباره شهید بهنام محمدی رسیدیم. برای درج دیدگاه می توانید از بخش نظرات در انتهای همین مطلب استفاده نمایید.