ادبیاتفرهنگ و هنر

جواب درس پنجم ۵ آزاد فارسی هشتم ادبیات بومی ۱ صفحه ۴۴، ۴۵ و ۴۶

پاسخ متن درسی، خودارزیابی، دانش زبانی، فعالیت های نوشتاری، حکایت و شعر خوانی صفحه 44 و 45 و 46 درس 5 آزاد فارسی هشتم ادبیات بومی 1

درس پنجم 5 آزاد فارسی هشتم ادبیات بومی 1 ؛ در این نوشته از بخش آموزش و پرورش ماگرتا با متن درسی، خودارزیابی، دانش زبانی، فعالیت های نوشتاری، حکایت و شعرخوانی صفحه ۴۴ و ۴۵ و ۴۶ درس ۵ پنجم ادبیات بومی ۱ کتاب فارسی هشتم متوسطه اول آشنا می شوید. در ادامه با ما همراه باشید.

بعدی: معنی شعر راه نیک بختی درس ششم فارسی هشتم
جواب سوالات درس ۶ فارسی هشتم

جواب درس پنجم ۵ آزاد فارسی هشتم

متن درس ۵ آزاد فارسی هشتم صفحه ۴۴

نام درس: «پیرمرد شوخ اصفهانی»
نگاهی به زندگی و شخصیت سیدمحمد صمصام

در اصفهان، به سختی می‌توان قهوه‌خانه‌ای یافت که عکسی از او بالای سر قهوه‌چی نباشد. حتی گاهی یک مغازه قدیمی با چند تخته چوبی، سفره قلمکار و مخده، تبدیل به قهوه‌خانه و سفره‌خانه سنتی می‌شود و پاتوق جوانان می‌گردد. معمولاً عکس‌ها یکی هستند؛ عکسی که در آن پیرمردی با عمامه سبز بر سر و کت قهوه‌ای بر تن، روی تختی که روی پتوی پشمی آبی قرار دارد نشسته است. دوربین به او خیره شده است.

این عکس حکم یک نوع هویت صنفی را برای قهوه‌چی‌ها و سفره‌دارهای اصفهانی دارد که وجودش حتی از جواز کسب شهرداری برای یک قهوه‌خانه مهم‌تر است. مانند یک شجره‌نامه که انتساب آن‌ها را به یک خاندان یا مجموعه افراد و هویتی برای دیگران و غریبه‌ها گواهی می‌دهد و مايه‌ی فخر و مباهات برای دارنده‌اش است.

اما این فقط قهوه‌چی‌های شهر نیستند که علاقه‌شان به پیرمرد را به رخ می‌کشند. در بازار شهر، هر گوشه‌ای که نگاه کنی، عکسی از او را می‌بینی که روی دیوار کارگاه قلم‌زنی یا مسگری، یا بالای دخل یک مغازه گزفروشی یا عطاری جا خوش کرده است. در اغلب عکس‌ها، پیرمرد سوار بر اسبش است.

سید محمد صمصام، مشهور به «بهلول اصفهان»، جزئی از حافظه تاریخی مردم اصفهان است؛ از چهار یا پنج دهه پیش تا امروز. صمصام در سال ۱۲۹۰ شمسی در محله صراف‌های اصفهان و در خانواده‌ای از سادات موسوی معروف به قلم‌زن اصفهانی متولد شد و در آبان ۱۳۵۹ بر اثر سانحه تصادف از دنیا رفت.

در فرهنگ اسلامی، نمونه معروف و شاخص این شخصیت، ابوهیب بن عمرو بن مغیره است که به نام «هلول» شناخته می‌شود. در لغت به معنای مرد خنده‌رو و ساده‌دل است. بهلول ظاهراً مردی معاصر هارون‌الرشید، خلیفه عباسی، و از شیعیان اهل بیت بوده که در عین بهره‌مندی از علم، خود را به دیوانگی زده و در کوچه‌های بغداد با کودکان بازی می‌کرد؛ اما در همان عالم جنون، گاه سخنان نغزی بر زبان می‌آورد که تأثیر عمیقی بر مخاطب می‌گذاشت. مشهور است که بهلول به توصیه امام کاظم(ع) و برای در امان ماندن از گزند حکومت عباسی دیوانگی پیشه کرده بود.

در تاریخ و بیش از آن در فرهنگ شفاهی و عامیانه مردم، حکایات بسیاری از بهلول و شخصیت‌های مشابه او نقل می‌شود. سید محمد صمصام نیز یکی از همین افراد است.

مهم‌ترین ویژگی این شخصیت‌ها این است که سخنانی بر زبان می‌آورند که دیگران به دلایل مختلف، از جمله محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی، نمی‌توانند بیان کنند. دیوانگی حکم پوششی را برای این افراد دارد که از یک سو به آن‌ها آزادی بیان برخی حقایق ممنوع و انتقادهای صریح می‌دهد و از سوی دیگر حفاظی ایجاد می‌کند تا آن‌ها را از مؤاخذه یا مجازات به جهت بیان آن حقایق و انتقادها محفوظ نگه دارد. با این اوصاف، می‌توان گفت فرزانگان دیوانه‌نما (مجنون العقل) محصول مجموعه شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان خود هستند. شرایطی که به آن‌ها اجازه نمی‌دهد هم بفهمند و هم دیگران بدانند که آن‌ها می‌فهمند. برای همین دیوانگی را پیشه می‌کنند تا نوعی از خود مسئولیت‌زدایی کنند و حاشیه‌ای امن برای انتقادات خود فراهم آورند.

در عصر خفقان عباسی، بهلول به توصیه امام هفتم جامه مجانین بر تن کرد. در دوران معاصر ما و در خفقان حکومت پهلوی نیز صمصام روش مشابهی برگزید. صمصام در متن مردم زندگی می‌کرد و نمی‌توانست نسبت به شرایط نامطلوب سیاسی-اجتماعی عصر خود بی‌تفاوت باشد. دیوانه‌نمایی و مطایبه سنگر خوبی بود برای او تا آنچه دیگران جرأت بیانش را نداشتند، بدون ترس از مقام و موقعیت صاحب منصبان بیان کند.

صمصام در انتقاداتش بیش از هر چیز وضعیت فرهنگی جامعه پیش از انقلاب و گسترش فساد را مورد انتقاد قرار می‌داد. حکایت‌های بسیاری از انتقادات سیاسی او و عتاب‌هایش به مسئولین وقت نقل می‌شود که شنیدنی است. مثلاً پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و فضای رعب وحشتی که در جامعه ایجاد شده بود، روزی صمصام طبق روال معمول وارد یکی از مجالس روضه بزرگ شهر شد و روی منبر رفت و گفت: «من صد دفعه به سید امام خمینی (ره) گفتم پا روی دم سگ نگذار! ولی قبول نکرد.» سپس بلافاصله از منبر پایین آمد.

مأموران ساواک سراغش رفتند تا او را بازداشت کنند، ولی او گفت: «من تنها با اسبم می‌آیم.» وقتی مأموران دیدند نمی‌توانند حریف او شوند، پذیرفتند و صمصام سوار بر اسبش به اداره ساواک مراجعه کرد. بازجو از او پرسید: «چرا به اعلیحضرت توهین کردی؟» صمصام با انکار پرسید: «چه توهینی؟» بازجو گفت: «همین که گفتی به خمینی گفته‌ای پا روی دم سگ نگذارد.»

صمصام پوزخندی زد و گفت: «استغفرالله! مگر اعلیحضرت سگ است که شما چنین برداشتی کرده‌اید؟» بازجو دستور داد صد ضربه شلاق به صمصام بزنند. اما او خود را نمی‌اندازد و گفت: «بله، بزنید! من مستحق این ضربه‌ها هستم چون عالم بی‌عمل بوده‌ام؛ به دیگران امر و نهی کردم بدون اینکه خودم عمل کنم.» وقتی پرسیدند چگونه؟ گفت: «همین که به سید گفتم پا روی دم سگ نگذارد ولی خودم گذاشتم!»

یکی از اهالی اصفهان نقل می‌کند که روزی به منزل صمصام رفته بودم و دیدم مشغول شکستن بادام است. حین صحبت کردن شکستن بادام‌ها تمام شد. او هر بادام را برمی‌داشت، نوکش را می‌کند و به دهان می‌گذاشت و مابقی را درون کیسه‌ای می‌ریخت. کنجکاو شدم دلیل این کار چیست؟ پرسیدم؛ گفت: «این بادام‌ها قرار است به تعدادی بچه یتیم برسد. با خودم گفتم ممکن است یکی از این بادام‌ها تلخ باشد و کام بچه یتیمی را تلخ کند؛ بنابراین آن‌ها را می‌چشم تا مبادا تلخ باشند.»

فرزانگان دیوانه‌نما جزء مردمی‌ترین و محبوب‌ترین شخصیت‌هایی هستند که کمابیش در هر شهر نشانی از ایشان یافت می‌شود. شخصیت‌هایی که شاید در اسناد رسمی چندان نامشان نباشد، اما نام و یادشان نقشی ماندگار در ذهن مردم عادی دارد. در زمان حیاتشان مونس و همراه همیشگی مردم بودند و پس از مرگ نیز خاطره‌شان سال‌ها و قرن‌ها در ذهن آنان باقی می‌ماند.

این حکم درباره صمصام نیز صدق می‌کند. بسیاری از مردم اصفهان هنوز هم در گپ‌وگفت‌های دوستانه‌شان خاطرات او را بازگو کرده و با یادآوری شوخی‌هایش می‌خندند؛ هر شب جمعه اگر کاری برایشان پیش نیاید، به «تخت فولاد»، تکیه بروجردی رفته و سر قبرش با تکه سنگی چند ضربه زده و زیر لب فاتحه‌ای می‌خوانند.

جواب خودارزیابی صفحه ۴۵ درس ۵ آزاد فارسی هشتم

۱- فرزانگان دیوانه نما چه انسان هایی هستند؟

پاسخ: فرزانگان دیوانه‌نما افرادی هستند که در شرایط اجتماعی و سیاسی خاص، به گونه‌ای رفتار می‌کنند که به نظر می‌رسد دیوانه‌اند، اما در واقع از این رفتار به عنوان پوششی برای بیان حقایق و انتقادات خود استفاده می‌کنند. آن‌ها معمولاً سخنانی را بر زبان می‌آورند که دیگران به دلایل مختلف نمی‌توانند بیان کنند.

۲- ویژگی های فرزانگان دیوانه نما را بگویید؟

پاسخ: آزادی بیان: این افراد به دلیل ظاهر دیوانه‌وارشان، آزادی بیشتری برای بیان انتقادات و حقایق دارند.
حفاظت از خود: دیوانگی به آن‌ها اجازه می‌دهد تا از مؤاخذه یا مجازات در امان بمانند.
تأثیرگذاری: سخنان آن‌ها معمولاً تأثیر عمیقی بر مخاطبان می‌گذارد.
محبوبیت: این شخصیت‌ها در بین مردم محبوبیت دارند و یادشان در ذهن‌ها باقی می‌ماند.

۳- به نظر شما به دیوانگی زدن خود، روش خوبی برای گفتن است؟

پاسخ: به نظر من، به دیوانگی زدن می‌تواند یک روش مؤثر برای بیان انتقادات و حقایق باشد، به ویژه در جوامع خفقان‌آور که افراد نمی‌توانند آزادانه صحبت کنند. اما این روش ممکن است همیشه مناسب نباشد و بستگی به شرایط و محیط دارد.

پاسخ دانش زبانی صفحه ۴۵ درس پنجم آزاد فارسی هشتم

صمصام در انتقاداتش بیش از هر چیز به وضعیت فرهنگی جامعه پیش از انقلاب و گسترش فساد و بی‌قیدی، مسئولین حکومتی را مورد انتقاد قرار می‌داد. حکایت‌های بسیاری از انتقادات سیاسی و عتاب‌هایش به مسئولین وقت نقل می‌شود که شنیدنی است.

اسم‌ها یا مفرد هستند یا جمع. اسم‌هایی که زیر آن‌ها خط کشیده شده است، به بیش از یکی دلالت می‌کنند و به این اسم‌ها جمع می‌گویند. هر یک از این اسم‌ها نشانه‌ای در آخرشان دارند که بر جمع بودنشان دلالت می‌کند. به این نشانه‌ها «نشانه‌های جمع» می‌گویند. از بین آن‌ها، «ها» و «ان» نشانه‌های جمع فارسی هستند و «ات» و «ون» از زبان عربی وارد زبان فارسی شده‌اند.

نکته: کلمات عربی را می‌توان با نشانه‌های جمع فارسی جمع بست، اما واژه‌های فارسی را نمی‌توان با نشانه‌های جمع عربی جمع کرد.

جواب فعالیت های نوشتاری صفحه ۴۵ درس آزاد پنجم فارسی هشتم

۱- کلمات املایی درس را پیدا کرده و بنویسید.

پاسخ: قهوه‌خانه
مسئولین
حکایت
فرهنگی

۲- واژه های جمع را در درس بیابید و با مشخص کردن نشانه جمع هر یک، در دفتر خود بنویسید.

پاسخ: عکس‌ها (نشانه جمع: ها)
مغازه‌ها (نشانه جمع: ها)
حکایات (نشانه جمع: ات)
شخصیت‌ها (نشانه جمع: ها)

۳- یک آرایه ادبی به کار رفته در متن درس را بنویسید.

پاسخ: تشبیه: «این عکس حکم یک نوع هویت صنفی را برای قهوه‌چی‌ها دارد» – این جمله نشان‌دهنده تشبیه عکس به هویت است.

۴- چهار کلمه املایی بنویسید که با حرف «ص» شروع شده باشد.

پاسخ: صمیمی
صبر
صدا
صادق

جواب و معنی حکایت صفحه ۴۵ درس آزاد فارسی هشتم

حکایت (وفاداری)

روزی حاکمی به سبب خطایی که از وزیرش سر زد، خشمگین شد و دستور داد او را در جلوی سگ‌های شکاری قصر بیندازند تا تکه‌تکه‌اش کنند. وزیر از پادشاه ده روز امان خواست و پادشاه پذیرفت. وزیر در تمام این ده روز به سگ‌ها خدمت کرد، به آن‌ها غذا می‌داد و آن‌ها را نظافت و نوازش می‌کرد.

پس از گذشت این ده روز، پادشاه فرمان داد تا حکم اجرا شود. اما با تعجب دید که سگ‌ها به جای حمله به وزیر و پاره‌پاره کردنش، دست و پای او را لیس می‌زنند و سرشان را به نشانه محبت خم می‌کنند. پادشاه با شگفتی علت را از وزیر جویا شد. وزیر پاسخ داد: «ای پادشاه، من یک عمر به تو خدمت کردم، ولی تو به خاطر یک خطا دستور قتل مرا دادی؛ در حالی که این سگ‌ها، به خاطر ده روز خدمت من، این‌گونه به من وفادارند.»

(کلیله و دمنه)

معنی حکایت:

حکایت وفاداری داستانی است درباره وزیر و پادشاه. در این حکایت، حاکم به خاطر خطایی که وزیرش کرده، خشمگین می‌شود و تصمیم می‌گیرد او را به سگ‌های شکاری بسپارد تا تکه‌تکه‌اش کنند. وزیر از پادشاه درخواست می‌کند که ده روز به او مهلت دهد و در این مدت به سگ‌ها خدمت می‌کند. او به آن‌ها غذا می‌دهد و آن‌ها را نوازش می‌کند.

پس از گذشت این ده روز، وقتی پادشاه دستور اجرای حکم را می‌دهد، سگ‌ها به جای حمله به وزیر، با محبت به او نزدیک می‌شوند و او را نوازش می‌کنند. پادشاه از وزیر می‌پرسد که چرا سگ‌ها این‌گونه به او وفادارند. وزیر پاسخ می‌دهد که او یک عمر به پادشاه خدمت کرده ولی پادشاه به خاطر یک خطا خواسته بود او را بکشد، در حالی که سگ‌ها فقط به خاطر ده روز خدمت او، این‌گونه با وفا هستند.

پیام حکایت: این حکایت به ما یادآوری می‌کند که وفاداری واقعی باید بر اساس احترام و محبت باشد و نه تنها بر اساس مدت زمان خدمت یا ارتباط.

آرایه‌های ادبی:

  1. تضاد: بین وفاداری سگ‌ها و بی‌وفایی پادشاه نسبت به وزیر.
  2. تشبیه: مقایسه رفتار سگ‌ها با وفاداری انسان‌ها.
  3. مجاز: استفاده از واژه “تکه‌تکه کردن” برای توصیف عذاب و مجازات.
  4. سؤال بلاغی: پرسش پادشاه از وزیر درباره وفاداری سگ‌ها، که باعث تأمل در وفاداری انسان‌ها نیز می‌شود.

جواب و معنی شعر خوانی صفحه ۴۵ درس آزاد فارسی هشتم

شعرخوانی شب یلدا

مهر ایزد بار دیگر یار شد / زایش خورشید شب تکرار شد
معنی: مهر (خورشید) دوباره به ما روی آورده است و تولد خورشید در این شب دوباره تکرار شده است.

آرایه های ادبی: مجاز: “مهر ایزد” به معنای خورشید است.
تکرار: “بار دیگر” و “تکرار” برای تأکید بر وقوع مجدد.

این شب شوریدگی و زندگی / خوش بود در پای ساقی بندگی
معنی: این شب پر از شورو زندگی است و در کنار ساقی (کسی که نوشیدنی می‌ریزد) خوش می‌گذرانیم.

آرایه های ادبی: تضاد: بین “شوریدگی” و “زندگی”.
تشبیه: “ساقی بندگی” به عنوان نماد شادی و سرور.

آن بخواند حافظ و فالی زند / وان دگر شه نامه را قالی زند
معنی: حافظ شعر می‌خواند و فال می‌زند، و دیگری (ساقی) نامه (پیام) را بر روی قالی می‌گذارد.

آرایه های ادبی: تشبیه: “شه نامه” به عنوان نماد محبت.
مجاز: “فال زدن” به معنای پیش‌بینی آینده.

کاش این شب باشد آن خوش روزگار / ساغر می نوشی از دستان یار
معنی: ای کاش این شب همان روزهای خوش باشد و تو از دستان یارت ساغر (جام) می‌نوشی.

آرایه های ادبی: آرزو: “کاش” برای ابراز آرزوی شاعر.
تصویرسازی: تصویر نوشیدن از دستان یار.

کاش این شب را نبودی بامداد / زانکه نقش ما سیه روزی فتاد
معنی: ای کاش این شب به صبح نمی‌رسید، زیرا زندگی ما پر از سیه‌روزی است.

آرایه های ادبی: تضاد: بین شب و بامداد.
استعاره: “نقش ما” به معنای سرنوشت ما.

آریایی شب چو روز روشن است / نی سرای دشمن و اهریمن است
معنی: این شب آریایی مانند روز روشن است و جایی برای دشمنان و اهریمنان نیست.

آرایه های ادبی: تشبیه: مقایسه شب با روز روشن.
تناقض: بین آریایی و دشمن.

چشم مست و زلف مشکین نگار / جمله در دامان يلدا برقرار
معنی: چشم‌های مست و زلف‌های مشکی نگار (عشق) همه در دامان یلدا برقرار است.

آرایه های ادبی: تصویرسازی: تصویر چهره زیبا با زلف مشکی.
مجاز: “دامان یلدا” به معنای فضای جشن.

شادم و شب زنده داری می کنم / زنده یاد آریایی می کنم
معنی: من شاد هستم و این شب را جشن می‌گیرم و یاد آریایی‌ها را زنده نگه می‌دارم.

آرایه های ادبی: تکرار: استفاده از “زنده” برای تأکید بر یادآوری.
استعاره: “شب زنده‌داری” به معنای جشن گرفتن.

امشب از هر شام دیگر برتر است / شام یلدا بام دب اکبر است
معنی: این شب از هر شامی دیگر برتر است، زیرا شام یلدا مانند بام دب اکبر (ستاره بزرگ) است.

آرایه های ادبی: تشبیه: مقایسه شام یلدا با بام دب اکبر.
فراوانی: اشاره به اهمیت ویژه این شب.

شمع نی سوزاندنش پروانه را / تا که یلدا مهر ورزد خانه را
معنی: شمع نمی‌سوزاند پروانه را تا اینکه یلدا مهر ورزد بر خانه‌ها.

آرایه های ادبی: استعاره: شمع و پروانه برای نشان دادن عشق.
تناقض: بین سوزاندن شمع و عشق پروانه.

پای کوبان بانک شادی سر دهید / بوم شوم از خانه دل پر دهید
معنی: پای کوبان شادی سر دهید، همه با هم همصدا شوید.

آرایه های ادبی: فعل امر: دعوت به شادی.
تکرار صداها: برای ایجاد حس همبستگی.

جمله کردید همنوا و هم صدا / زنده بادا آریایی ای خدا
معنی: همه با هم همصدا شدید؛ زنده باد آریایی، ای خدا!

آرایه های ادبی: فراخوانی جمعی: دعوت به اتحاد.
دعای خیر: ابراز محبت نسبت به آریایی‌ها.

قبلی: معنی شعر شوق مهدی فارسی هشتم
جواب سوالات درس ۴ فارسی هشتم
معنی لغات و آرایه های درس ۴ فارسی هشتم
معنی حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم

در این نوشته جواب درس پنجم ۵ آزاد فارسی هشتم ادبیات بومی ۱ صفحه ۴۴، ۴۵ و ۴۶ را به صورت کامل مرور کردیم، جهت مشاهده معنا و پاسخ سایر درس های فارسی هشتم، تنها کافیست نام آن را به همراه عبارت ماگرتا در گوگل جست و جو نمایید. همچنین اگر سوالی دارید آن را از قسمت دیدگاه بپرسید.

زنجیران

هم‌بنیانگذار ماگرتا ، عاشق دنیای وب و ۷ سالی ست که فعالیت جدی در حوزه اینترنت دارم. تخصص من تولید محتوایی‌ست که مورد نیاز مخاطبان است. مدیر ارشد تیم شبکه های اجتماعی سایت هستم. به قول ماگرتایی‌ها وقت بروز شدنه !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 1 =