معنی کلمات و آرایه های روان خوانی پیرمرد چشم ما بود فارسی دهم
معنی واژگان و قلمرو ادبی و زبانی درس روان خوانی پیرمرد چشم ما بود کتاب ادبیات فارسی پایه دهم متوسطه دوم
معنی کلمات و آرایه های روان خوانی پیرمرد چشم ما بود فارسی دهم ؛ در این نوشته به معنی لغات و ارایه های ادبی و زبانی درس روان خوانی پیرمرد چشم ما بود کتاب ادبیات فارسی دهم انسانی ، تجربی ، ریاضی و هنرستان متوسطه دوم پرداخته ایم. در ادامه با بخش آموزش و پرورش ماگرتا همراه ما باشید.
بعدی: جواب درک و دریافت درس پیرمرد چشم ما بود فارسی دهم
معنی و آرایه های درس دهم دریادلان صف شکن فارسی دهم
جواب کارگاه متن پژوهی درس دهم فارسی دهم
معنی گنج حکمت یک گام فراتر فارسی دهم
معنی لغات و قلمرو زبانی روان خوانی پیرمرد چشم ما بود فارسی دهم
کنگره: همایش
عَلمَ: پرچم
زبر و زرنگ: چابک
شعرا: ج شاعر
میز خطابه: تریبون
آی آدم ها: یکی از اشعار نیما
لانه: آشیانه
راستش: راستی
بیغوله: کنج، گوشهای دور از مردم
اهل و عیال: نانخواران، خانوار
بحران: آشفتگی
مرفّه: با رفاه
شندرغازی: چندرغاز، پول اندک
صرف و خرج: هزینه
عالیه خانم: همسر نیما
خیل: گروه (گله اسب)
معیشت: زندگانی
به تنگ آمدن: کنایه از به ستوه آمدن
یوش: زادگاه نیما
تره بار: انواع میوه ها و سبزی های خوردنی (در برابر خشکبار)
بنشن: خواربار، حبوبات
ییلاق: سردسیر
تسلّا: آرامش
غربت: دوری (هم آوا؛ قربت: نزدیکی)
بی تلاطم: بدون آشفتگی
تخت: آرام
ادا: اطوار
زیست: زندگی کرد
دست آخر: سرانجام
حقارت: پستی
اخُت شد: عادت کرد
از سر: به خاطر
طمأنینه: آرامش
فراعنه: فرعون ها
شبی که آن اتفّاق افتاد: منظور شب درگذشت نیما است
میراب: نگهبان آب
سیمین: همسر جلال
مینمود: نشان میداد
قاطر: استر، کره اسب و خر
میپایید: مراقبت میکرد
قدر: اندازه (همآوا←غدر: نابکاری، خیانت)
دوش: شانه
لابد: احتمالا
بی تابی میکرد: بی قراری میکرد
آرایه های ادبی درس پیرمرد چشم ما بود ادبیات فارسی دهم
عَلمَ کردن: کنایه از برپا کردن
توی گروهی برُ خوردن: تصادفی میان آنها قرار گرفتن
لانه: استعاره از خانه
سینۀ خاک: اضافه استعاری
غنیمت: مشبه به؛ (آشنایی داشتن در چنین بیغولهای مانند غنیمت است)
همچون سفری به قندهار: تشبیه
نیما نشده بود: مجاز از شاعر بنام و نامبردار
درها را به رویش نبسته بودند: اگر مخالفان مانع او نمی شدند و محدودش نمی کردند
فریاد: مجاز از اعتراض
هر چه بر او تنگ گرفتند، کمربند خود را تنگ تر بست: کنایه از اینکه هر چه وضعیت زندگی برای او دشوارتر شد او تحملش را بالاتر برد.
همچون مروارید در دل صدف کج و کولهای سال ها بسته ماند: تشبیه
در چشم او: مجاز از نگاه
که خود چشم زمانۀ ما بود: تشبیه
از تن خود بنالد: کنایه از بیمار شدن
شَستم خبردار شد: کنایه از این که آگاه شدم
افتاده بود: کنایه از اینکه بیمار شده بود
کارش را ساخت: کنایه از اینکه او را میراند
و مثل جغد او را میپاییده: تشبیه
سری میزدیم: به دیدار کسی رفتن
کار از کار گذشته باشد: کنایه از اینکه فرصت ها از دست رفت
از دست رفت: کنایه از اینکه درگذشت
کورهای تازه خاموش شده: استعاره از نیما
«والصافّات صفّا«: تضمین به آیه قرآن؛ سوگند به فرشتگان صف زننده
قبلی: پاسخ تمرینات کارگاه متن پژوهی درس نهم فارسی دهم
معنی و آرایه های درس نهم فارسی دهم کلاس نقاشی
معنی و آرایه های گنج حکمت شبی در کاروان فارسی دهم
جواب کارگاه متن پژوهی قلمروهای درس هشتم فارسی دهم
توجه: شما دانش آموز پایه دهم رشته های نظری ریاضی ، تجربی و انسانی می توانید برای دسترسی سریع و آسان تر به معنی کلمات و جواب سوالات تمرین درس های کتاب ادبیات فارسی دهم متوسطه دوم ، در انتهای عنوان خود عبارت «ماگرتا» را نیز در گوگل جستجو کنید.
در انتها امیدواریم که مقاله معنی کلمات و آرایه های ادبی و زبانی روان خوانی پیرمرد چشم ما بود فارسی دهم ؛ برای شما دانش آموزان عزیز مفید بوده باشد. سوالات خود را در بخش نظرات بیان کنید. 😊