ادبیاتفرهنگ و هنر

انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود صفحه ۲۰ نگارش هفتم

متن انشا درباره بهترین روز زندگی ام که دوست دارم تکرار شود برای نگارش پایه هفتم متوسطه

انشا درباره روزی که دوست دارم تکرار شود با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری از صفحه 20 نگارش کلاس هفتم به همراه شکل گیری نقشه ذهنی را می توانید در ادامه در آموزش انشا ماگرتا مطالعه فرمایید.

مطلب پیشنهادی: انشا در مورد حیاط مدرسه

انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود صفحه ۲۰ نگارش هفتم

انشای کوتاه روزی که دوست دارم تکرار شود نگارش هفتم

مقدمه: روزی که دوست دارم مجددا آن را تکرار کنم روزی است که مادربزرگ و پدربزرگم می خواستند از زیارت کربلا به خانه بازگردند. آن روز فضای زیبایی در خانه مادربزرگ حاکم بود و اقوام و آشنایان برای مرتب کردن و سرو سامان دادن به کارها تقلا می کردند تا از مادربزرگ و پدر بزرگ به خوبی استقبال شود.

بدنه: مادربزرگ وقتی به خانه رسید با دستانی نرم که بوی گلاب می داد نوازشم کرد و پدربزرگ مرا در آغوش گرفت و خوشحالم کرد، سپس با همه اقوام دیده بوسی کردند و بعد از خوردن شام سوغاتی‌هایمان را از آن ها گرفتیم. مادربزرگ و بابابزرگ من خیلی خوب هستند و من به وجود آن ها افتخار می کنم همچنین آن ها نیز به داشتن نوه هایی مثل ما افتخار می کنند، انصافا داشتن این دو نعمت خیلی مهم و فوق العاده است.

نتیجه گیری: همیشه باید قدر روزهای خوب خود را بدانیم و قدر اطرافیان خود را بدانیم. چون وقتی چشمانمان را باز می کنیم خواهیم دید که آن روزها و کسانی که بیشتر با ما هستند و دیگر تکرار نخواهند شد.

انشا در مورد بهترین روزی که داشتم با مقدمه و نتیجه

مقدمه: عید نوروز قطعا یکی از آن روزهایی است که من دوست دارم تا آخر عمرم همیشه آن را تکرار کنم و خوشبختانه این آرزو به راحتی دست یافتنی است. به من نظر من عید نوروز خیلی زیباست زیرا در این ایام تعطیلات زیادی داریم و مراسم های باشکوه و دوست داشتنی زیادی برگزار می شود.

بدنه: در عید نوروز ما به دیدن اقوام می رویم و با کسانی دیدار می کنیم که آن ها را دوست داریم، البته نا گفته نماند یکی از بهترین لذت های عید نوروز عید گرفتن و خوردن آجیل است که واقعا خیلی خوبه. من بیشتر از هر چیزی این عید قدیمی را به خاطر روز سیزده به در آن دوست دارم زیرا در این روز همه ایرانیان به طبیعت گردی می روند و دور یکدیگر جمع می شوند تا این روز را جشن بگیرند و به طبیعت احترام بگذارند. البته نباید فراموش کنیم که در این ایام باید کمی هم درس بخوانیم و نباید وقتمان را برای چیزهای بیهوده تلف کنیم.

نتیجه گیری: در ایام عید نوروز اگر سعی کنیم با برنامه پیش برویم و همه چیز را طبق اصول و نظم خاصی انجام دهیم، قطعاً می توانیم از این عید زیبا نهایت استفاده را ببریم و آن را به بهترین شکل ممکن سپری کنیم. در ایام نوروز فرصت های زیادی داریم که نباید از آنها ساده بگذریم.

انشاء روزی را که دوست دارم آن را تکرار کنم

مقدمه: من همیشه دوست داشتم خانواده ای بزرگ داشته باشم، همیشه می خواستم اینقدر تعدادمان زیاد باشد که برای مسافرت رفتن فقط یک اتوبوس برای ما باشد. بخاطر همین بهترین روز زندگی من روزی که برادر کوچکترم به دنیا آمد. آن روز را هیچ وقت نمی توان فراموش کرد زیرا خداوند یک هدیه ارزشمند یعنی یک برادر کوچک و زیبا به من عطا کرد.

بدنه : اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده یک حس جدید و جالبی دارد و دیگر نمی توانی مثل قدیم یکسری کارها را انجام دهی زیرا باید نسبت به قبل انسان مسئولیت پذیر تری باشی. روزی که برادرم به دنیا آمد همه اعضای خانواده و آشنایان به خانه ما آمدند و همگی بی تاب و منتظر خبری از سمت پدرم بودیم.

پس از گذشت چند ساعت پدرم با خانه تماس گرفت و خبر خوب سالم بودن مادر و برادرم را به ما داد. زمانی که مادر و پدرم به خانه آمدند برادرم را با عشق بغل کردم، اون زیباترین انسانی بود که تا به امروز دیده بودم، صورتش کوچکتر از یک کف دست بود و چشم های فوق العاده ای داشت. من از روز اول عاشقش شدم و می خواهم در طول زندگی برای او الگوی خوبی باشم.

نتیجه: داشتن برادر حس خوبی به آدم می دهد و ما را از نظر اخلاقی کمی بزرگتر می کند. این که باید برای یک نفر الگو باشی و در مسیر زندگی‌اش به او کمک کنی تا رشد کند مسئولیت بزرگی است که باعث می شود خودمان نیز رشد کنیم و بیشتر مراقب رفتارهایمان باشیم.

انشا صفحه 20 نگارش هفتم روزی که دوست دارم تکرار شود

مقدمه: هر انسانی در زندگی روزهای نابی دارد که باید آن را قاب گرفت و به یادگار گذاشت. لحظاتی سرشار از شادی که ثانیه به ثانیه خوبی و خوشی را به سر خج انسان تزریق می کند. یکی تولد کودکش، دیگری سالگرد ازدواجش و شاید گروهی هم دیدار با کسی که او را دوست می دارند، یکی آزادی از زندان دیده، دیگری وسیله ای نو خریده، همه این رویدادها به یاد ماندنی و جذاب هستند.

بدنه : یکی سفری بزرگ زیارتی مثل حج و کربلا رفته و یکی هم دارای خانه و کاشانه شده است که هر وقت نامش به وسط بیاید، از خنده و خوشی بال می گشاید و می گوید کاش آن روز تکرار شود. در طول عمر انسان روزهایی هست که همیشه ماندگار و جاوید است و هر لحظه یاد آوریش موجب مسرت قلب می شود. اما من دوست دارم لحظه دیدارم با حرم امام رضا تکرار شود، روزی که عازم سفر بودم را خوب به یاد دارم و دوست دارم هزار بار تکرار شود.

روزی که چشمم به گنبد طلا افتاد و حالم دگر گون شد را عاشقانه دوست دارم و می خواهم تا همیشه برایم مرتب تکرار گردد. ایوان طلا، کبوتران عاشق و آن همه زائر که یکی یکی می آمدند و می رفتند. دوست دارم یک بار دیگر پدرم از در وارد شود و بگوید بلیط قطار گرفته ام و دو روز دیگر راهی سفر هستیم و من بی درنگ همه لباس و وسایلم را جمع کنم و آماده حرکت گردم.

وقتی وارد صحن امام شدم اشک شوق ریختم و گریه ام بند نمی آمد. چه گنبد جذابی، چه معنویتی، چه حال خوبی که مرا تا عرش خدا می برد، ‌هر روز می رفتم و زیارت می کردم و کلی درد دل که فقط خدا می دانست را با امام در میان می گذاشتم. من آن روز را خیلی دوست دارم و می خواهم که مرتب و حداقل سالی چند بار برایم تکرار شود و من به پابوسی امام رضا بروم.

نتیجه گیری: هر انسانی در زندگی روزهای خوب و خوش فراوان دارد، برای داشتن چنین روزهایی خدا را شکر کنید و بخواهید که روزهای به یاد ماندنی تکرار گردد.

انشا درباره روزی که دوست دارم تکرار شود با مقدمه

مقدمه: دوست دارم روزی که مادرم اسمش برای حج در آمده بود تکرار شود، پدرم سالها نمی توانست ببیند و پس از یک جراحی سنگین چشمش بینا شد و خوشحال خندید این روزها برایم دوست داشتنی هستند و پر از خاطره و امید.

بدنه: روزهای زیادی در زندگی من بوده اند که دوست دارم تکرار شود و همواره برایم جاوید باشند. روزهایی که بهاری بودند و آفتابی و خورشید از هر سو جلوه نمایی می کرد. هر بار که با دوستانم حرف می ز دم هر کدام حرفی زدند و آرزویی داشتند و تمنایی، اما در میان همه آنها کسی بود که با همه وجودش دعا می کرد که روز سفرش به حج که در کودکی رفته بود تکرار شود.

روزی که فقط هشت سال داشت و زیاد از سفر حج اطلاعات نداشت و حالا که این سفر روحانی را درک می کند، برایش سفرش تکرار شود و بتواند سفری پر از عشق و دلدادگی را تجربه نماید. به چشم خود دیدم که مشتاق بود و دعا می کرد که دوباره راهی حج شود و دوست دیگری که سال گذشته به پیاده روی اربعین رفته بود دوست می داشت که این روزش مجدد تکرار شود و با پای پیاده راهی سفر گردد.

خودم هم در این میان هر روز فکر می کردم که کدام روز زندگیم برایم تکرار ناشدنی است و دلم می خواهد تکرار شود. من روز اولی را که به مدرسه رفتم بسیار دوست می دارم و معلم کلاس اول خودم را بی حد و اندازه دوست می داشتم، می خواهم یک بار دیگر او از در وارد شود و مرا در آغوش بگیرد و ببوسد و من هم بگویم که تا همیشه مهرش در دلم جاوید است و ماندگار.

روزهایی که مداد را به دستم داد و به من مهربانی را آموخت، می خواهم او را ببینم و با تمام وجودم از محبت هایش تشکر کنم. اما یک روز دیگر هم در زندگی من هست که دوست دارم تکرار شود و من همه وجودم پر از شعف شود، روزی بود که شنیدم برادرم در یک رشته خوب پذیرفته شده و حالا از خدا می خواهم برای من تکرار شود و من هم در یک رشته خوب پذیرفته شوم.

نتیجه گیری : کاش تلاش کنیم که روزهای خوب زندگی خود را افزایش دهیم. کاش برای این همه نعمت های خوبی که خدا برایمان مهیا کرده کاری کنیم و از فرصت های عمر به خوبی استفاده کنیم.

همچنین بخوانید: انشا در مورد پاییز

☑️ به پایان انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود رسیدیم، اگر دیدگاهی در این رابطه داشتید حتما آن را از بخش نظرات با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

موسوی پوران

هم‌بنیانگذار مجله ماگرتا ، زندگی ۲۴ ساعته روی خط آنلاین دهکده جهانی وب . تحلیلگر و متخصص تولید محتوای با ارزش و با کیفیت هستم و ۸ سالی می شود که وارد دنیای دیجیتال شدم. مدیر تیم تحقیق و توسعه شرکت هستم. بالاترین لذت برای من انجام کار تیمی ست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − 4 =