ادبیاتفرهنگ و هنر

انشا در مورد پاییز با مقدمه و نتیجه ❤️ انشاء فصل خزان

انشاء در مورد فصل پاییز به همراه مقدمه و نتیجه کاملا روان و خوانا

انشا در مورد پاییز : انشا درباره ی فصل پاییز همیشه جزء موضوع انشاء های مورد علاقه معلمین عزیز در پایه های گوناگون تحصیلی بوده است . ما هم در ماگرتا برای کمک به دانش آموزان و اولیای آنان انشا با موضوع پاییز فراهم کرده ایم . در ادامه با انشا ماگرتا همراه باشید.

همچنین بخوانید : انشا در مورد زندگی زیباست اگر …
و
انشا در مورد پنجره ای رو به پاییز

انشا در مورد فصل پاییز

انشا در مورد فصل پاییز

مقدمه : با نام پروردگار هستی بخش زیبایی آفرین انشایم را در زمینه ی فصل پاییز شروع می کنم .فصل پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان می‌ریزند و در پایین پای رهگذران بی تفاوت خش خش میکنند.

فصل پاییز شاید به عبارتی فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است ؛ چه فرقی میکند که در پاییز خواب باشی یا این که بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را میکند.

بدنه انشا : چطور میتوان فصل پاییز را دوست نداشت ؟؟ با این این تمامی مهر و زیبایی و زلالی که این فصل مظلوم و مهربان داراست.
انگار خود پاییز هم شیدا است ، شیدای ما ! مگر نه چه دلیلی داشت در قبال سوز و سرما مقاومت کند و برای ما بهشتی از رنگ های شگفت انگیز بسازد.

فصل پاییز فصل قشنگی میباشد. در پاییز برگ درختان زرد رنگ می شود. در روز نخستین پاییز كه اول مهرماه میباشد ما به مدرسه می‌رویم و همکلاسی‌ های خود را می بینیم.

پاییز فصل کوشش بیشتر دانش آموزان است . در فصل پاییز روز ها کوتاه‌تر و شب‌ها بلندتر می‌گردد. از میوه‌های فصل پاییز انار و نارنگی میباشد. در پاییز برگ درختان می‌ریزد و هنگامیکه ما بر روی آن‌ها راه می رویم صدای خش‌خش میدهند.

نتیجه گیری انشاء : تمامی فصل های خداوند قشنگ می باشند و هر یک زیبایی های خویش را دارند فصل پاییز هم فصل بسیار زیبایی و دوست داشتنی است.

همچنین بخوانید : انشا در مورد کرونا
و
انشا درباره باران پاییزی

عکس نوشته انشا در مورد پاییز

موضوع انشا در مورد پاییز و زیبایی های آن

مقدمه انشا : عشق و علاقه بی برهان است … محتاج دلیل نیست … دل دلیل و استدلال وجود عشق است و من بی هیچ عذر و بهانه ای عاشق پاییزم.

بدنه انشا : پاییز برای من یک فصل جادویی است . همه چیز از آب و هوا گرفته تا رنگ ها برای من قشنگ و تعجب آور هستند . با این که کلیه مناظر و زیبایی ها هر سال و هر سال تکرار می‌شوند اما برای من طراوت دارند و انگار هر سال با دیدن زیبایی ها و رنگارنگی فصل پاییز مجدد جادو می شوم.

فصل پاییز را دوست دارم… بخاطر غریب و بدون صدا آمدنش ، بخاطر رنگ زرد قشنگ و دیوانه کننده اش، بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش، بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش، بخاطر رفتن و رفتن… و خیس شدن زیر باران های پاییزی ، بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها… پاییز را دوست دارم، بخاطر خود پاییز.

نتیجه گیری انشا : بدون هیچ دلیلی دوست داشته باش ، عاشق شو و چون پاییز رنگارنگ و رها زیبا زندگی کن.

انشاء کوتاه درباره پاییز

همانطور که همه‌ی ما به نظافت اهمیت می دهیم، طبیعت نیز خود را از آلودگی ها می زداید و پاک و تمیز می کند و این پاییز است که وظیفه‌ی انجام این کار را به عهده می گیرد. در پاییز برگ درختان زرد شده و در اثر باد خزان بر روی زمین می افتد و دل انگیزترین نغمه‌ی پاییز همان صدای خش خش برگ ها و صدای باران پاییزی است.

در پاییز آفتاب تابان و سوزان تابستان، جای خود را به نسیم خنک و دلپذیر پاییزی می دهد. در این فصل روزها کوتاه می شوند و شب ها طولانی تر، بدین سبب نشستن در کنار خانواده و گل گفتن و گل شنیدن مزه ای دو چندان دارد.

علاوه بر این ها پاییز، بهار تعلیم و تربیت دانش آموزانی است که با عشق و ذوق آماده‌ی کسب علم و دانش از دبیران خویش هستند. در این فصل دانش آموزان با کار و تلاش و کوشش مستمر به درجات علمی خوبی می رسند.

پاییز هم یکی از فصل های خداست و طبیعتا یکی از بزرگترین نعمت ها برای ما به شمار می آید، پس بیاید تا همه شکر این نعمت بزرگ را به جای آوریم و به فضیلت و بزرگی خداوند متعال پی ببریم.

برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

انشا در مورد پاییز فصل ریزش برگ ها

مقدمه: دخترک عاشق بهار، چه قدر زیبا تر شده ای و چه قدر خوش بر و رو، به به عروس هزار رنگ طلایی، نقشت بر چشم انداز جهان تابان است و می درخشد، هر روز نقشی تازه می زنی و رنگ عوض می کنی، کجا این همه رنگرز شده ای، چرا این قدر جذابی و خواستنی.

بدنه: پاییز فصل عاشقی و هر بار که می بینم به یک رنگ داری، چه برگ های طلایی و چه روزهای نابی از راه می رسند، خورشید کم کم بی رمق می شود و بساط ستاره ها دیده می شود، خدای زیبایی ها و خالق خوشی ها تو را برای عاشقان نقاشی کرده و برایشان همدم گذاشته است.

پاییز جانم تو تا همیشه پر از نقش و نگاری و تابلوهایت دست به دست در شهر می چرخد، هرجا از فصل ها حرفی شود، پادشاه تویی و تاج گذاری با توست. روزهایی که درختان صنوبر و سر و سیب در تو ذوب می شوند و به اذن تو برگ می ریزند، کم کم بزم کوچ پرنده ها هم برگزار می شودو پرستوها می روند و مرغان دیگر را از تغییر فصل آگاه می کنند.

روزهای ناب غروب سرخ شفق می رسد و کم کم پروین پر ناز در آسمان دیده می شود. کاش می توانستم همه این لحظه ها را قاب کنم و برای عاشقان بفرستم. مهر پر مهر از راه می رسد و آبان را با خود می آورد و آذر پر فروغ هم خنده کنان می رسد.

روزهای خوشی و شادی و تاج گزاری از سمت طبیعت می رسد. میوه های تابستان جایشان را به انار می دهند و سرخی انار همه جا رخ می نماید. ستارگان شمالی و دنباله دار هم در دور دست ها سوسوی سردی می زنند و شب و آسمان پاییزی روشن می شود.

نتیجه گیری: طبیعت هزار رنگ و نقش، خدایی دارد بسیار توانا و مهربان، بر ماست که هر لحظه شکرش به جای آوریم و از نعمت هایی که داده است به خوبی استفاده کنیم.

انشا در مورد پاییز برای دبیرستان

مقدمه: روزهای گرم شهریور ماه در حال پایان است و نرم  نرمک می رسد اینک پاییز خوش چهره و پر از رمز، پادشاه فصل ها با خدم و حشم می آیند و کم کم پاییز پر از جذابیت روی تخت می نشیند. روزهای سرد و کوتاه، کم کم بر روزهای گرم غلبه می کنند و شب نشینی ها رخ می نمایند.

بدنه: پاییز است وقتی که برگها روی نیمکت های پارک ریخته شده و بزم های دونفره برپاست. گاهی قطره بارانی هم می رسد و غبار از گونه ای می برد و می بینیم که چای و بیسکویت و صحبت های دونفره رو به راه شده و هر کس که می بینی در حال قدم زدن روی برگ های پاییزی است.

خش خش برگها و برهنه شدن درختان و محبوب شدن تک درخت نارون و انار در باغ و فرصت های طلایی باغ برای خودنمایی از نشانه های پاییز است. روزی که تاج پاییز را می ساختند نقاش طبیعت روی تاج را با برگهای رنگ رنگ آراست و به دست طبیعت روی سر پاییز گذاشت.

روزهای خوب دورهمی و جمع های خانوادگی و یلدا و همه در نوار پاییز از راه می رسند و می آیند. کم کم خانواده هایی که دانش آموز ندارند راهی سفر می شوند و پاییز هم خاطره ساز می شود. پاییز را با انار و ربش می شناسند و کشمش و بزم انگور شانی، پاییز جانم، قیمت تاجت چند است و از کجا می توانم بخرم و بر سر گذارم، خش خش برگها، بادهای سرد گاه و بی گاه، نفس سرد روز و آرامش و سکوت شبش، همه از پاییز هزار رو ست که در آستین دارد و کم کم رو می کند.

پاییز دخترک نقره پوش ابر گاهی هست و زمانی هم نیست. گاهی کم می بارد و گاهی هم فراوان می شود و همه جا را شست و شو می دهد. روزهایی که زنگار و گرد و غبار تابستان از روی فصل ها برداشته می شود و هوا هم نفسی تازه می کند. این است روزهای ناب پاییز و روی دادهایش. عاشقان کم کم بساط وصل می چینند و در هوای هم شب را سر می کنند.

نتیجه گیری : هر بار که فصل ها عوض می شوند، می بینم که عمرم می گذرد. کاش روزهای پیش رو را قدر بدانیم تا عمر مانده در راه خدا سپری شود و بتوانیم انسان مفیدی شوم. هر بار که فصلی می رسد یاد کنم و به چشم داشته باشم معاد و روزهای حسابرسی را….و این که هر رفتار و عملم در درگاه خدا رسیدگی می شود.

انشای پاییز فصل ریزش برگ درخت ها

انشا با موضوع توصیف فصل پاییز

مقدمه: دخترک عاشق بهار، چه قدر زیبا تر شده ای و چه قدر خوش بر و رو، به به عروس هزار رنگ طلایی، نقشت بر چشم انداز جهان تابان است و می درخشد، هر روز نقشی تازه می زنی و رنگ عوض می کنی،کجا این همه رنگرز شده ای، چرا این قدر جذابی و خواستنی.

بدنه: پاییز فصل عاشقی و هر بار که می بینم به یک رنگ داری، چه برگ های طلایی و چه روزهای نابی از راه می رسند، خورشید کم کم بی رمق می شود و بساط ستاره ها دیده می شود، خدای زیبایی ها و خالق خوشی ها تو را برای عاشقان نقاشی کرده و برایشان همدم گذاشته است.

پاییز جانم تو تا همیشه پر از نقش و نگاری و تابلوهایت دست به دست در شهر می چرخد، هرجا از فصل ها حرفی شود، پادشاه تویی و تاج گذاری با توست. روزهایی که درختان صنوبر و سر و سیب در تو ذوب می شوند و به اذن تو برگ می ریزند، کم کم بزم کوچ پرنده ها هم برگزار می شود و پرستوها می روند و مرغان دیگر را از تغییر فصل آگاه می کنند. روزهای ناب غروب سرخ شفق می رسد و کم کم پروین پر ناز در آسمان دیده می شود.

کاش می توانستم همه این لحظه ها را قاب کنم و برای عاشقان بفرستم. مهر پر مهر از راه می رسد و آبان را با خود می آورد و آذر پر فروغ هم خنده کنان می رسد. روزهای خوشی و شادی و تاج گزاری از سمت طبیعت می رسد. میوه های تابستان جایشان را به انار می دهند و سرخی انار همه جا رخ می نماید. ستارگان شمالی و دنباله دار هم در دور دست ها سوسوی سردی می زنند و شب و آسمان پاییزی روشن می شود.

نتیجه گیری: طبیعت هزار رنگ و نقش، خدایی دارد بسیار توانا و مهربان، بر ماست که هر لحظه شکرش به جای آوریم و از نعمت هایی که داده است به خوبی استفاده کنیم.

انشا ادبی درباره من فصل پاییز را دوست دارم

مقدمه: روزهای گرم شهریور ماه در حال پایان است و نرم نرم می رسد اینک پاییز خوش چهره و پر از رمز، پادشاه فصل ها با خدم و حشم می آیند و کم کم پاییز پر از جذابیت روی تخت می نشیند. روزهای سرد و کوتاه، کم کم بر روزهای گرم غلبه می کنند و شب نشینی ها رخ می نمایند.

بدنه: پاییز است وقتی که برگها روی نیمکت های پارک ریخته شده و بزم های دونفره برپاست. گاهی قطره بارانی هم می رسد و غبار از گونه ای می برد و می بینیم که چای و بیسکویت و صحبت های دونفره رو به راه شده و هرکس که می بینی در حال قدم زدن روی برگ های پاییزی است. خش خش برگها و برهنه شدن درختان و محبوب شدن تک درخت نارون و انار در باغ و فرصت های طلایی باغ برای خودنمایی از نشانه های پاییز است.

روزی که تاج پاییز را می ساختند نقاش طبیعت روی تاج را با برگهای رنگ رنگ آراست و به دست طبیعت روی سر پاییز گذاشت. روزهای خوب دورهمی و جمع های خانوادگی و یلدا و همه در نوار پاییز از راه می رسند و می آیند. کم کم خانواده هایی که دانش آموز ندارند راهی سفر می شوند و پاییز هم خاطره ساز می شود.

پاییز را با انار و ربش می شناسند و کشمش و بزم انگور شانی، پاییز جانم، قیمت تاجت چند است و از کجا می توانم بخرم و بر سر گذارم، خش خش برگها، بادهای سرد گاه و بی گاه، نفس سرد روز و آرامش و سکوت شبش، همه از پاییز هزار رو ست که در آستین دارد و کم کم رو می کند. پاییز دخترک نقره پوش ابر گاهی هست و زمانی هم نیست.

گاهی کم می بارد و گاهی هم فراوان می شود و همه جا را شست و شو می دهد. روزهایی که زنگار و گرد و غبار تابستان از روی فصل ها برداشته می شود و هوا هم نفسی تازه می کند. این است روزهای ناب پاییز و روی دادهایش. عاشقان کم کم بساط وصل می چینند و در هوای هم شب را سر می کنند.

نتیجه گیری: هر بار که فصل ها عوض می شوند، می بینم که عمرم می گذرد. کاش روزهای پیش رو را قدر بدانیم تا عمر مانده در راه خدا سپری شود و بتوانیم انسان مفیدی شوم. هر بار که فصلی می رسد یاد کنم و به چشم داشته باشم معاد و روزهای حسابرسی را….و این که هر رفتار و عملم در درگاه خدا رسیدگی می شود.

همچنین بخوانید : انشا در مورد سال تحصیلی خود را چگونه گذراندید
و
انشا درباره برگ ریزان پاییز

🌸 با نوشتن انشا در مورد پاییز ، هر انسانی را عاشق و چشم انتظار عشق می کند. از اینکه تا پایان مقاله با ماگرتا همراه بودید خوشحالیم. اگر شما انشای بهتری درباره فصل پاییز بلدید در قسمت دیدگاه برای مان بنویسید.

طهرانی

بنیانگذار مجله اینترنتی ماگرتا و متخصص سئو ، کارشناس تولید محتوا ، هم‌چنین ۱۰ سال تجربه سئو ، تحلیل و آنالیز سایت ها را دارم و رشته من فناوری اطلاعات (IT) است . حدود ۵ سال است که بازاریابی دیجیتال را شروع کردم. هدف من بالا بردن سرانه مطالعه کشور است و اون هدف الان ماگرتا ست.

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده + پانزده =