گسترش ضرب المثل از دل برود هر آن که از دیده برفت
بازآفرینی حکایت «از دل برود هر آن که از دیده برفت» مثل نویسی صفحه 27 نگارش پایه دوازدهم
گسترش ضرب المثل از دل برود هر آن که از دیده برفت از مثل نویسی صفحه ۲۷ نگارش دوازدهم را می توانید در ادامه در بخش ضرب المثل ماگرتا مطالعه فرمایید.
مطلب پیشنهادی: معنی ضرب المثل از دل برود هر آن که از دیده برفت
گسترش ضرب المثل از دل برود هر آن که از دیده برفت نگارش دوازدهم
روزی روزگاری دو جوان با هم دوست بودند، آنها با هم بزرگ شده بودند و خیلی به هم وابسته بودند. این دو جوان در هر کاری به یکدیگر کمک می کردند و اگر یکی مشکلی داشت، دیگری برای حل مشکل دوستش دست به هر کاری می زد. این دو پسر در کودکی هر روز از صبح تا غروب با هم بازی می کردند و بعضی روزها به خانه یکدیگر می رفتند و از صبح تا شب در آنجا می ماندند.
تا اینکه گذشت هر دو پسر بزرگ شدند و مدرسه را شروع کردند. در دوران تحصیل هر دو پسر با هم به مدرسه می رفتند و با هم از مدرسه به خانه برمی گشتند. گاهی که از مدرسه به خانه می آمدند برای هم غذا می خریدند و می خوردند و از همراهی همدیگر واقعا لذت می بردند.
پسرها کم کم بزرگ شدند و با گذر زمان وابستگی آن ها حتی از قبل هم بیشتر شد و حتی نمی توانستند یک لحظه بدون یکدیگر باشند. پس از اینکه آن دو نفر به سن جوانی رسیدند یکی از آن ها مجبور شد برای کار و کسب درآمد به شهر و دیار دیگری برود و مدت زیادی در آن شهر بماند، به همین دلیل نتوانست دوستیاش را برای مدت زیادی ببیند.
چند سال بعد، وقتی مرد جوان وقتی مشغله کاریاش کمتر شده بود تصمیم گرفت با دوست قدیمی و نزدیک خود ملاقات کند. وقتی مرد جوان برای ملاقات دوستش در شهر دیگری می رود در کمال تعجب دوست قدیمیاش او را نمی شناسد و با سردی با او رفتار می کند.
چون دوست قدیمیاش سال ها بود که او را ندیده بود و او را به کلی فراموش کرده بود. این جا بود که جوان با خود گفت : «از دل برود هر آن که از دیده برفت».
همچنین بخوانید:
جواب درس اول نگارش دوازدهم
و
گام به گام نگارش دوازدهم با جواب
☑️ به پایان گسترش ضرب المثل از دل برود هر آن که از دیده برفت رسیدیم، جهت مشاهده گام به گام سایر دروس پایه دوازدهم کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «ماگرتا» جست و جو کنید. همچنین اگر نظری داشتید حتما آن را در بخش دیدگاه بنویسید.
ممنونم از کمک های شما 💝
خیلی به دردم خورد ❤